الگوی تخریب
حمیدرضا جلائیپور، استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران با به اشتراک گذاری یادداشت تلگرامی مهرداد فرهمند، گزارشکر بیبیسی، دربارهی «الگوی تخریب» نوشت:
[ آگاهی از الگوی تخریب در اعتراضات اخیر خاورمیانه که از سوی یک روزنامهنامهنگار غیرحکومتی نوشته شده، کسی که از نزدیک شاهد اعتراضات منطقه در دهه گذشته بوده، مفید است. 👇 بعلاوه اینکه توجه داشته باشیم در ابتدا و اوجگیری اعتراضات ناشی از قیمت بنزین در آبانماه ۹۸ در ایران در رسانههای ماهوارهای مانند ایرانانترنشنال، منوتو، رادیو فردا و بیبیسی کاربرد خشونت فقط از سوی حکومت محکوم شد و متاسفانه این رسانهها حتی در یک مورد کاربرد خشونت را از سوی بعضی معترضین محکوم نکردند و به عکس به روشهای غیرمستقیم آنرا تشویق کردند. بعنوان نمونه در اوج بحران در میان دهها کارشناس دعوت شده به این رسانهها حتی یک کارشناس را دعوت نکردند که تا به نقد کاربرد این نوع خشونت 👇در سرنوشت زندگی مردم و کشور ایران بپردازد. گویی اتاق تحریریه این رسانهها خصوصا رسانهی ایران اینترنشنال «اتاق جنگ» علیه ایران بود و هدایتگران این رسانهها به سرنگونی و ناامنی ایران از راه تشویق خشونت امید بسته بودند! البته در اینجا قصد تحلیل و تقلیل بحران را به یک عامل ندارم و بعدا در نوشته دیگری به زمینههای اجتماعی و سیاسی (یا علل بلندمدت و کوتاه مدت) اعتراضات آبانماه ۹۸ خواهم پرداخت. حمیدرضا جلائیپور ]
یادداشت مهرداد فرهمند روزنامهنگار حوزه خاورمیانه در صفحهی شخصی خود:
مشاهدات من از نزدیک از خرابکاری و آتش سوزی در جریان جنبشهای اعتراضی در چند کشور، الگوی ثابتی برایم ترسیم کرده که امیدوارم اهل فن با مشاهدات دیگر، بویژه اعتراضهای اخیر ایران مقایسه و بررسی علمی کنند: هرج و مرج و آشوب ناشی از تظاهرات زمینه مساعدی برای کسانی فراهم می آورد که میل به شلوغکاری، خرابکاری و غارتگری دارند. اینها به دنبال اعتراض نیستند و اصلا برایشان مهم نیست که جمعیت چرا به خیابان ریخته، بلکه فرصت را مناسب میبینند که بدون ترس از شناسایی و افتادن به دست پلیس، شهوت خشونت را ارضا کنند. اینها همان کسانی اند که پس از مسابقه فوتبال، اتوبوسهای شرکت واحد را تخریب می کنند، آن هم در اعتراض به شکست تیم دلخواهشان که نه ربطی به حکومت دارد و نه به اوضاع اجتماعی یا اقتصادی.
روانشناسان میگویند برخی انسانها خوی رهبری دارند و شمار بیشتری، خوی پیروی. کافی است در جمعیتی، یکی دو نفر دست به عملی بزنند یا شعاری بدهند، جمعیت بیشتری ناخودآگاه پیروی می کنند. همین الگو بر بروز خرابکاری هم حاکم است. یکی که سنگی به شیشه ای بزند، عده دیگری پیروی می کنند. جمعیت توده وار و سازمان نیافته عقل جمعی ندارد، بر اساس غریزه و احساس عمل می کند. چه بسا کسی که هیچگاه اهل خشونت و خرابکاری نبوده، یک آن چشم باز کند و خود را در حال آتش زدن بانک ببیند، بی آنکه به پیامد عمل خود فکر کرده باشد.
بارها در مصر، لیبی، تونس، ترکیه، فلسطین و لبنان شاهد این چرخه خشونت، از آغاز تا انجام بودهام. در هیچکدام از اینها سنگ به دستها و خرابکاران کوچکترین آگاهی از انگیزهای نداشتند که جمعیت برای آن به خیابان ریخته بود. در گزارشهایم از ناآرامیها همیشه سعی کردهام این جنبه را مطرح کنم. یکی از نمونههایی که الان به خاطرم آمد، تظاهرات علیه چاپ کاریکاتور پیامبر اسلام بود که در پی آن، سلفیها به مقابل سفارت امریکا ریختند. اما من بین کسانی که سنگ و کوکتل مولوتوف به دست داشتند و دست به تخریب میزدند، هیچ سلفی ندیدم. عمدتا نوجوانان جویای شلوغی و دردسر بودند که خیلیهایشان هم پیراهن از تن درآورده و نیمه لخت بودند. چه بسا اصلا نمیدانستند تظاهرات برای چیست. همینها باعث شدند تظاهراتی که لزومی به مداخلهی پلیس نداشت، به خشونت و درگیری و باتوم و گاز اشک آور بینجامد.
این قبیل افراد، فعالتر از معترضان عمل میکنند و چه بسا هدایت جمعیت را به دست گرفته، بسوی هدف خودشان میکشاندند که همانا خشونت و خرابی است. پلیس هم در برخورد با اینها، خشن و غیرخشن نمیشناسد. حتی به رهگذر هم رحم نمیکند. پشت آن سپرها و درون کلاه خودها و جلیقههای ضدگلولهی پلیس هم کسانیاند که از شهوت خشونت بی بهره نیستند.
خشونت هدایت شده را هم البته نمیتوان نادیده گرفت. صاحبان خرد و کلان قدرت، چه در صف حکومت و چه مخالفانش، گاه عاشقان خشونت و خرابکاری را سازمان داده، درون معترضان گسیل میکنند تا آب را برای ماهی گرفتن گل آلود کنند. اینها جلو میافتند و دنبالشان هم، دیگرانی بر اساس خوی پیروی.
حرکت توده وار و بی رهبر و سازمان، هر جا که باشد گرفتار این عارضه است. به خاطر داریم که در لندن نیز چنین شد. در مورد اعتراضهای اخیر ایران، من و امثال من که از صحنه دوریم نمیتوانیم بی آنکه شواهدی داشته باشیم داوری کنیم که چه میزان از خرابکاری هدایت شده بود و چه میزان، برخاسته از همان عوامل روانی و اجتماعی که برشمردم. امیدوارم محققان بتوانند این ابعاد را روشن کنند.
انتهای پیام