آبان ۹۸ و تجربهی آمریکایلاتین
فاطمه نجفی در دربارهی توسعه در کانال تلگرامی خود مینویسد، چند روز پیش (قبل از اتصال کامل اینترنت) در یادداشتی به بهانهی ماجرای آبان ۹۸ ایران نوشت:
هنوز اینترنت استان خوزستان وصل نشده. درگیریهای قومیتی، ترس از فعالیت گروهکها مسلح و مواردی از این دست را میتوان از دلایل عدم ایجاد ارتباط از سوی دولت دانست. اما باید یادآوری کرد این همان خورستان جنگ است همانجایی که هزینه آلودگی آب/هوا را میپردازد و ما نفتش را میخوریم. یادتان هست؟ «با اینکه هوا نداریم بازم هواتو داریم» راهش این انفصال نیست راهش این است دولت برود آنجا در خانههایشان را بزند و گوش بدهد. برود آنجا باب گفتگو عملیاتی را باز کند و تا میتواند پیشداستانه این گفتگو را خودش پوشش دهد. از رنجش تا راههای حل مسالهاش.
این یک برانگیختگی احساسی نیست بلکه یک پیشنهاد سیاستی مشخص است. باید یادآوری کنیم که جدا کردن و نشنیدن صدای معترضین وقتی با ندیدن همراه شود به فاجعه میانجامد شاید قصه ندیدن و اعمال خشونت همزمان در کلمبیا یکی از این قصههای تکراری باشد که سالها عدم امنیت و نفرت ملی را ایجاد کرد.
به جای قطع جریان اطلاعات باید به مردم اطمینان داد. نمیشود فقر باشد، رنج باشد، حس نادیده گرفته شدن از سوی دولت مرکزی باشد، اختلاف ethnic باشد و متوقع بود «عضو فلان گروهک جداییطلب یا تروریستی نشو! که توجه و پول و همنژاد با هم هست».
ارتش انقلابی کلمبیا (FARC)که از سال ۱۹۶۴ پایهریزی شد. حاصل حس بیعدالتی و نادیده گرفته شدن مناطق روستایی و گروههای نابهرهمند سیاسی بود. و ماحصلش ۲۲۰۰۰۰ نفر کشته، ۵۰۰۰۰ نفر مفقود و تثبیت و تقویت تجارت کوکایین بود (تا سال ۲۰۱۶)
اگر کمی عقبتر برویم در نیمه اول قرن بیستم، کلمبیا دو حزب قدرتمند لیبرال و محافظهکار داشت. در سال ۱۹۴۸ کاندید ریاست جمهوری حزب لیبرال در یک روز کاری ترور شد، حزب محافظهکار با استفاده از پلیس و ارتش شروع به آرام کردن اوضاع و دستگیری طرف مقابل کرد. حزب لیبرال به مردم و روستاییان پناه برد و ۸ سال جنگ داخلی کلید خورد.
در ۱۹۶۴ دو حزب به یک توافق ملی رسیدند که برای ۴ انتخابات یک در میان ریاست جمهوری بین دو حزب جا به جا شود. سایر احزاب از جمله حزب کمونیست این توافق را به دلیل نادیده گرفته شدن نپذیرفتند. با توجه به شکاف اجتماعی عمیق، خشم فرو خورده و تصعیف اعتماد به حاکمیت گروههای مسلح تشکیل شدند.
ارتش انقلابی کلمبیا اینگونه در سال ۱۹۶۴ زاده شد. ا.ا.ک برای تامین مالی در مقابل حفظ امنیت، از همهی دستاندرکاران صنعت کوکایین ۱۰ درصد مالیات میگرفت. و مانند هر قدرت دیگری ابزارهایی برای داشتن انحصار خشونت (monopoly of violence) شکل داد. ابزارهایی مثل آدمربایی و اعدام انقلابی.
سال ۲۰۱۶ بالاخره دولت کلمبیا و ا.ا.ک توانستند به یک مذاکره دست پیدا کنند که در ازای خلا سلاح و عذرخواهیهای ملی دو طرف، بخشودگی و اجازه فعالیت سیاسی ا.ا.ک تصمین میشد. کشاورزان قرار شد محصولات دیگر را جایگزین کوکایین کنند و در سایه امنیت دولت زیرساختهای روستایی را تقویت کند.
علیرغم تلاش دو طرف برای پایبندی، نهادهای مخرب که شکل گرفتهاند (از جمله عادی شدن خشونت، اعدام موافقین دولت از سوی معترضین، پدید آمدن ذینفعان بسیار در تجارت کوکایین و تثبیت نفرت متقابل بین روستاییان و شهریها) مانع از احیا مناطق آسیب دیده و استقرار صلح شده است.
تجربه کلمبیا نشان میدهد نه تنها دولت بلکه احزاب و جریانهای سیاسی غالب باید این نادیده گرفتن را کنار بگذارند و تغییر رفتار دهند. و گرنه «من جرب المجرب حلت به الندامه»
انتهای پیام