خداحافظی تزیینی با قدرت
رضا صادقیان عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی با عنوان «خداحافظی تزیینی با قدرت» نوشت:
برای اهل سیاست، مردان و زنان همیشه مدیر که جایگاه و تاثیرگذاری خود را طی سالهای متمادی از میز و صندلی گرفتهاند و به اندازه کافی شیرینیها و لذتهای بیکران قدرت را چشیدهاند خداحافظی با دنیای سیاست، دور شدن از ارتباطات خاص و پشت کردن به گردهمایی با سیاست پیشگان امکانپذیر نیست، حتی اگر خودشان خواهان کنارهگیری از تمام این ارتباطات باشند. شاید در لفظ دوری جستن از قدرت و بدورد حیات را به زبان جاری کنند ولی تردیدی نیست که در عمل راهی دیگر طی خواهد شد.
طی روزهای گذشته رییس مجلس شورای اسلامی در دو سخن جداگانه ابتدا خبر از ثبتنام نکردن برای انتخابات مجلس را اعلام کرد و در ادامه به خبرنگاران پارلمانی گفت: برای انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 نیز برنامهای ندارم. هر دو سخن و موضعگیری را ناظران رویدادهای سیاسی به خداحافظی با قدرت فهم کردند، در صورتی که کارنامه اجرایی و شیوه موضعگیری لاریجانی از ابتدای سیاستورزی چنین مسالهای را نمایان نمیسازد، مگر حکایت و داستانی دگر در میان باشد که نه لاریجانی و نه سایر دوستان دیروز و امروز وی تمایل به توضیح بیشتری درباره آن گفت و شنودها در فضای عمومی نمیبینند. اما گمان کنیم لاریجانی قصد خداحافظی با قدرت را داشته باشد، آیا امکان پذیر است؟
نه تنها علی لاریجانی که بسیاری از شخصیتهای سیاسی طی سالهای گذشته سخن از خانه نشینی، بازنشسته شدن از میدان سیاست، دور شدن از مباحث سیاسی روز و دوری کردن از کنشها و واکنشهای جریانهای سیاسی را ترجیح دادهاند ولی این تشخیص و ترجیح آنان در عمل به گونهای دیگر نمایان شد. رفتار ناطق نوری، وزرای دولت دوم مرحوم هاشمی رفسنجانی و دولت نخست محمد خاتمی و حتی شخصیتهای سیاسی سالهای نه چندان دور، محمدرضا باهنر، احمد توکلی و… هر کدام از این افراد بنا به مصلحت سنجیها و درکی که از شرایط سیاستورزی داشتند در انتخابات مجلس کاندیدا نشدند، تمایلی به کارهای تشکیلاتی نشان ندادند و حتی در مقابل پیشنهادات جدید برای کسب میزهای مدیریت ارشد راه انکار پیشه کردند و تلاش نمودن با یافتن گوشهای دنج به سایر کارها بپردازند! ولی سوال اینجاست؛ به عنوان مثال کنشها و سخنان ناطق نوری، احمد توکلی و سایر شخصیتهای سیاسی پس از کنارهگیری ظاهری از قدرت بازنمایی از کنشهای عملی آنان و دور شدن از کارزار سیاست و قدرت بوده است، قطعا خیر.
دیگر آنگه؛ اهل قدرت و سیاست همانند سایر فعالان فرهنگی، بازیگران سینما و تلویزیون، نویسندگان ادبیات و ورزشکاران مطرح هنگام ورود به دنیای سیاست و کشف راهی برای کسب قدرت کلانتر بخشی از زندگی خود را به حوزه عمومی انتقال میدهند. ایستادگی مقابل این انتقال حتی با برقرار ساختن صدها محدودیت برای خانواده نیز امکانپذیر نیست. همین اندازه که ما به عنوان مخاطبان برنامههای سیاستمداران از زندگی، تعداد فرزندان، آشنایی با خلق و خوی آنها، میزان مطالعه و علایق و میزان تحصیلات و شیوه زیست روزمره فرزندان آنان آشنایی داریم به واقع حکایت واگذاری قسمتهایی از زندگی آنان به حوزه عمومی است، از همینرو اهل سیاست حتی اگر خودشان خواهان دوری از جامعه باشند، افکار عمومی به سادگی آنان و نقش تاثیرگذارشان را از یاد نمیبرد.
دیگر آنگه، سیاستمداران پس از مدتی و به دلیل قرار داشتن در مسند قدرت، تاثیرگذاری و تاثیرپذیری از ارتباطات با سایر شخصیتهای سیاسی از دوستیها و حق انتصابهای پنهانی برخوردارند که همین امر باعث میگردد پس از کنارهگیری و انتخاب راه مصلحتی محل رجوع برای دیگر قدرتمداران باشند. به واقع با خداحافظی ظاهری سیاستمدار ما وی را در ظاهر نمیبینم و حتی صندلی وی را در اختیار جریان و شخصیت دیگری مشاهده خواهیم کرد ولی میتوان رد نظرات و موضعگیری سیاستمدار بازنشسته را در کلام و رفتار سایرین مشاهده کرد. در این مورد خاص میتوان به جایگاه مرحوم هاشمی رفسنجانی و نزدیکان وی را یادآوری کرد، شخصیت سیاسی که در راس دستگاه اجرایی و قانونگذاری حضور نداشت و حتی در انتخابات مجلس ششم با کسب رای غیر قابل باوری میدان انتخابات را رها کرده بود ولی بودنهایش را میتوانستیم در گفتار و رفتار سایر اهل سیاست مشاهده کرد، به واقع کسانی دیگر بازیگری نقش وی را در جامعه و جریانهای سیاسی برعهده گرفته بودند. بیتردید در مورد شخص علی لاریجانی با توجه به ارتباطات وی با دولت اول و دوم حسن روحانی، سابقه ریاست مجلس و ارتباطهای وی در زمان ریاست صدا و سیما و… شاهد چنین وضعیتی خواهیم بود.
انتهای پیام