تحلیل عباس عبدی از یک نظرسنجی دربارهی اعتراصات آبان
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: نظرسنجیها واقعیت را ایجاد نمیکنند، بلکه آن را نشان میدهند. مثل زخمی که در بدن است و با درآوردن لباس میتوان ابعاد و کیفیت زخم را دید ولی اگر لباس همچنان در تن باشد زخم فقط دیده نمیشود، نه تنها عوارض آن وجود دارد، چه بسا بدتر هم بشود.
نتایج اولین نظرسنجی از حوادث آبان ماه که از سوی موسسه نظرسنجی ایسپا انجام شد، در اختیار پژوهشگران و تحلیلگران قرار گرفت و طی دو نشست در انجمن جامعهشناسی ایران ارزیابی و تحلیل شد. این نظرسنجی فقط در سطح استان تهران انجام شده است، امید داریم که نظرسنجیهای دیگر نیز بدون دستکاری در اختیار افکار عمومی قرار گیرند. این به نفع همه است؛ نظرسنجیها واقعیت را ایجاد نمیکنند، بلکه آن را نشان میدهند. مثل زخمی که در بدن است و با درآوردن لباس میتوان ابعاد و کیفیت زخم را دید ولی اگر لباس همچنان در تن باشد زخم فقط دیده نمیشود، نه تنها عوارض آن وجود دارد، چه بسا بدتر هم بشود.
یکی از مهمترین نتایج این نظرسنجی افول جایگاه صداوسیما به عنوان منبع خبری مردم است. فقط ۴۰ درصد مردم آن را بهعنوان اولویت اول پیگیری اخبار خود معرفی کردهاند و ۶۰ درصد دیگر در اولویت اول خود از شبکههای اجتماعی، ماهواره، مطبوعات، دوستان و آشنایان و … کسب خبر میکنند. البته همه ماجرا این نیست. اگر به اولویتهای بعدی هم بپردازیم بیش از ۹۰ درصد مردم به سایر شیوههای خبرگیری به جز صداوسیما دسترسی دارند و این اولین بار است که چنین شکست سختی برای انحصار اطلاعرسانی صداوسیما به وجود میآید. این وضعیت رقابتی هر چه بیشتر این رسانه را در تنگنا قرار میدهد و نیاز به تغییر سیاستهای آن را گوشزد میکند. باید تذکر داد که ماجرا حتی از این نیز عمیقتر است، زیرا هنگامی که وارد جزییات میشویم، معلوم میشود که نیروهای کیفی و اثرگذارتر کمتر و کمتر به صداوسیما توجه دارند.
در مقابل ۴۰ درصد کل، مردان ۳۵ درصد، جوانان زیر ۳۰ سال، ۲۲ درصد، ساکنان تهران بزرگ ۳۷ درصد، افراد دارای سطوح تحصیلی بالا ۱۸ درصد، صداوسیما را بهعنوان اولویت اول خود برای کسب خبر معرفی کردهاند. اگر مردان، جوانان و تحصیلکرده تهران را در نظر بگیریم، شاید زیر ۱۰ درصد چنین اولویتی را اظهار داشته باشند. این به معنای شکست کامل سیاست رسانه رسمی در ایران است. ارزیابی مردم تهران از تغییرات اطلاعرسانی صداوسیما نیز جالب است ۱۸ درصد مردم تهران معتقد بودهاند که نحوه پوشش خبری این اتفاقات در صداوسیما نسبت به گذشته بهتر بوده است ۳۵ درصد معتقدند که فرقی نکرده، ۴۰ درصد نیز حکم به بدتر شدن آن دادهاند. در واقع از نظر مردم تهران نهتنها ارزیابی عملکرد صداوسیما مثبت نیست، بلکه نسبت به گذشته در حال بدتر شدن نیز هست. شاید در واقعیت بدتر نشده باشد ولی این پاسخ نشاندهنده رشد انتظارات مردم نسبت به گذشته است. ۷۱ درصد مردم تهران معتقدند که صداو سیما به میزان کم و خیلی کم در پوشش اعتراضات مردم بیطرفانه عمل کرده است. فقط ۱۱ درصد مردم به میزان زیاد و خیلی زیاد بیطرفی آن را قبول داشتهاند. این رقم برای افراد با تحصیلات عالی حدود ۵ درصد است.
همانگونه که بسیاری از افراد اظهار داشتهاند، گرانی بنزین عامل اصلی این اعتراضات نبود، مردم در برابر این پرسش که این روزها بیش از همه از چه چیزی نگران هستند فقط ۶ درصدشان به گرانی بنزین اشاره کردهاند. اکثریت قاطع آنان (۸۵ درصدشان) به مسائل کلان اقتصادی و فقدان اشتغال و نیز ناامیدی از آینده اشاره کردهاند. رضایت از شرایط کشور در شهر تهران حدود ۱۵ درصد است که به نظر میرسد با سال گذشته تفاوت چندانی نکرده است. ولی نسبت به سال ۹۶، حدودا نصف شده است مشکل اصلی این که امید آنان به بهبود شرایط نیز اندک است و فقط ۱۶ درصد مردم ارزیابی مثبتی از آینده دارند و ۵۲ درصد گمان دارند که بدتر خواهد شد و دیگران یا معتقدند فرقی نخواهد کرد یا اظهار بیاطلاعی کردهاند. در این مورد نیز افراد با تحصیلات عالی ناامیدی بیشتری ابراز داشتهاند. در خصوص محق بودن معترضان، حدود ۷۵ درصد مردم، آنان را در اعتراض صاحب حق میدانند. البته این رقم برای جوانان ۸۴ درصد و برای افراد دارای سطوح بالای تحصیلی ۸۵ درصد است. نکته مهم این است که اگرچه اکثریت قاطع مردم اعتراض را حق میدانند ولی در مجموع اعتراضات مطرح شده را منجر به نتیجه نمیدانند. ۵۰ درصد معتقدند که این مورد نفعی برای کشور ندارد و البته ۴۲ درصد نیز مخالف این برداشت هستند. ۶۶ درصد نتیجه آنها را اغتشاش و ناامنی میدانند ولی ۲۵ درصد با این برداشت مخالف هستند. در حالی که فقط ۴۱ درصد معتقدند که این اعتراضات مسئولان را مجبور به اصلاح سیاستها میکند، ۴۹ درصد مخالف این گزاره هستند. این نتایج همان نقطه عطفی است که در دیدگاه مردم به وجود آمده است. تناقضات این دیدگاه ناشی از استیصال مردم است. اکثریت قاطع اعتراض را حق مردم میدانند ولی این شیوه را منتج به نتیجه نمیدانند. بنابراین روشن است که جمع میان این دو نظر نشاندهنده تعارضی است که مردم را دچار کرده است و این اعتراضات را ناشی از فقدان شیوههای مدنی و موثر در اعتراضات میدانند.
در خصوص واکنش نسبت به اعتراضات اکثریت قاطع مردم تهران یعنی ۶۲ درصد، پیشنهاد گفتوگو با معترضان را میدهند. در حالی که آنان فاقد سخنگوی رسمی و مدنی هستند! ۲۸ درصد هم توصیه به پذیرش خواستههای آنان میکنند، در حالی که از چنین مردمی که فاقد سازماندهی و سخنگو هستند، چه خواسته روشنی میتوان شنید که اجرایی شود و البته حدود ۴ درصد نیز دستور به مقابله شدید دادهاند که ظاهرا این گزینه برای آنها از نظر منطقی جذابتر آمده است! در نهایت ارزیابی مردم تهران از اعتراضات این است که تمام نشدهاند و در آینده تداوم خواهد یافت (۵۴ درصد مردم) در برابر نیز ۲۹ درصد مردم معتقدند که ادامه نخواهد یافت ۷۹ درصد افراد دارای تحصیلات ارشد و بالاتر معتقدند که این اعتراضات ادامه خواهد یافت. همین یافتهها به اندازه کافی گویا هست که بتوان بر اساس آنها اقدامی برای بهبود فرآیندها کرد.
انتهای پیام