تحلیلی بر واکنشهای متفاوت به شهادت قاسم سلیمانی
/ نجاح محمدعلی، رضا نصری و قیس قریشی در گفتوگو با انصاف نیوز /
معصومه رشیدیان، انصاف نیوز: ترور منجر به شهادت سردار سلیمانی، فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران توسط آمریکا در عراق، خبر اول بسیاری از رسانههای جهان شد و واکنشهایی فراوان در پی داشت. از محکوم کردن این اقدام توسط طیفی وسیع از سیاسیون با منشها و گرایشهای مختلف تا رقص و پایکوبی افرادی امثال مسیح علینژاد و همچنین دیگرانی که نگاهی انتقادی داشتند.
نجاح محمدعلی، روزنامه نگار عراقی و کارشناس جهان عرب و قیس قریشی کارشناس مسایل منطقه، دربارهی واکنشها به این اقدام آمریکا و تحلیل اوضاع منطقه، عراق و واکنش ایران به این موضوع پرداختهاند؛ همچنین رضا نصری، حقوقدان و کارشناس حقوق بینالملل نیز به راهکارهای حقوقی و دیپلماتیک در مواجهه با این موضوع پرداخته است. محمدعلی میگوید اوضاع بعد از این به طور کلی تغییر خواهد کرد و آمریکا مجبور به ترک عراق خواهد شد. او تاکید میکند که شرایط منطقه عملی نو در همهی حوزهها میطلبد. قریشی نیز به سوالاتی دربارهی واکنشهای متفاوت به این ترور پاسخ داده است و میگوید سردار سلیمانی ظهور بروزی در سیاست داخلی نداشته و به همین خاطر هم مورد احترام تمامی طیفهای سیاسی بوده است؛ او همچنین میگوید که خود در گذشته انتقاداتی به نقش و عملکرد منطقهای ایران داشته و روایتی از تغییر خود و دلالیل آن را بازگو میکند. متن این گفتوگوها در ادامه میآید:
محمدعلی: امیدوارم برادرانم در ایران چالاکتر عمل کنند
نجاح محمدعلی دربارهی ترور سردار سلیمانی به انصاف نیوز گفت: «قاسم سلیمانی تمام نقشههای آمریکا برای منطقه را نقش برآب کرد و آمریکاییها در حال انتقام از هرکسی هستند که برنامه و نقشهی کاشت داعش در منطقه را ویران کرده است؛ در راس آنها هم سردار شهید قاسم سلیمانی بود و پس از او شهید سرافراز و همرزم و برادر حاج قاسم، ابومهدی المهندس بود و حتی به دنبال انتقام از مرجعیت اعلی، آیت الله العظمی سید علی سیستانی هستند که به دلیل صدور فتوای تاریخی جهاد کفایی سبب شکلگیری حشد الشعبی و در نهایت شکست داعش شد.»
او درتوضیح تحلیل خود از آیندهی منطقه گفت: «در نهایت ما در مرحلهای هستیم که اوضاع به کلی تغییر خواهد کرد؛ آمریکا با دستان خود پایان حضور نظامی خود در عراق و منطقه را رقم زد، به این دلیل که امکان ندارد متحدان ایران در عراق و منطقه به کمتر از خروج آمریکا از عراق و منطقه رضایت بدهند. همه را باید تشویق به عمل در راستای قانونی کردن خروج آمریکا از عراق کرد و حتی کردها را که بقای خود را در خوش عهدی شهید بزرگ اسلام، حاج قاسم و کمک رساندن بهموقع برای برخورد با داعش در کردستان میدانند هم وارد این روند کرد؛ حضور آنها در پارلمان عراق همراه برادران شیعی خود بسیار موثر خواهد بود.
شرایط عراق و منطقه عملی نو در همه حوزهها میطلبد و امیدوارم برادرانم در ایران متوجه حساسیت اوضاع باشند و کمی چالاکتر عمل کنند و دسیسههای دشمنان ملتهایمان را به نابودی بکشانند.»
محمد علی در پایان دربارهی سردار سلیمانی افزود: «حاج قاسم سلیمانی را از اوایل جنگ تحمیلی میشناسم؛ عملیاتهای کربلای چهار و پنج همراهیشان میکردم و روابط برادرانهای با ایشان و سردار شهید حمید تقوی داشتم و حتی سردار رشید اسلام آقای قاآنی را از کربلای پنج میشناسم. حاج قاسم پیشبینی شهادتش را کرده بود و جنگ ادلب را جنگی سخت و سرنوشتساز میدانست و در تماسی که باهم داشتیم از من خواست دعایش کنم که انشاالله در ادلب به موفقیت قطعی برسند و وعده داد اگر کار ادلب تمام شد دیدارمان میسر خواهد شد و همدیگر را خواهیم دید که متاسفانه آرزویش برآورده شد و به دیدار یاران سفرکردهاش شتافت و من و امثال مرا با آهها و حسرتهایمان رها کرد.»
نصری از لغو مصونیت قضایی آمریکاییها در عراق میگوید
رضانصری، حقوقدان و کارشناس بینالمللی، دربارهی راهکارهای دیپلماتیک و حقوقی پاسخ به ترور سردار سلیمانی، به انصاف نیوز گفت: هدف اول دولت آمریکا این است که حملهی تروریستی اخیر خود را یک اقدام «قانونی» و مشروع جلوه دهد. به همین خاطر مهم است در گام اول دولت ایران تلاش کند – با توسل به سازوکارهای سازمان ملل، برخی سازمانهای منطقهای یا سازمانهایی مانند «جنبش عدم تعهد» – محکومیت گستردهی این اقدام را – از طریق دریافت قطعنامه و بیانیه – بدست آورد. لازم است افکار عمومی جهان بداند این اقدام به هیچ عنوان یک «دفاع مشروع» در چارچوب قوانین بینالمللی نبوده است، بلکه یک اقدام تروریستی بوده که هم برای دولت آمریکا و هم برای عاملین «حقیقی» این جنایت پیامدهای حقوقی در پی خواهد داشت. در گام دوم، دولت ایران میتواند در کنار این اقدامات بینالمللی، دولت و مقامات عراقی را قانع سازد تا آمرین و عاملین این اقدام تروریستی را در چارچوب قوانین داخلی عراق مورد پیگرد قانونی قرار دهد. به بیان دیگر، اطمینان حاصل کند – علیرغم توافقات حقوقی میان بغداد و واشنگتن – برای مرتکبین این جنایت مسوولیت کیفری شخصی در پی خواهد بود.
اگر دادستانی عراق علیه عاملین و آمرین این جنایت کیفرخواست صادر کند، یا پس از طی کردن مراحل قانونی، مصونیت قضایی آنها را لغو کند، چه بسا حتی سفر مقامات و دیپلماتهای امریکایی به این کشور با مشکل مواجه شود. به نظرم لازم است از الان در رسانهها و فضای مجازی بحث لغو مصونیت قضایی مقامات آمریکا در عراق مطرح و تشویق شود.
قیس قریشی: ترامپ شبیه به رخ دیوانه عمل کرد
انصاف نیوز: تحلیلتان از اتفاقی که رخ داد چیست؟ چرا ترامپ دست به چنین قماری زد؟
قیس قریشی: نمیتوان آقای ترامپ را با عقل و منطق تحلیل کرد. به هرحال شخصیت ایشان مشکلات اساسی دارد؛ ولی میتوانم اینطور به شما بگویم که آقای ترامپ شبیه به رخ دیوانه عمل کرد. یعنی در حوزهی سیاست داخلی آمریکا تنها مانده؛ قضیهی استعفای او –ولو اینکه دموکراتها میدانند که نهایی نخواهد شد- آسیب جدی به او در افکار عمومی وارد کرد. تقریبا در سه سال گذشته آقای ترامپ، چه در منازعات اقتصادی، چه در منازعات سیاسی و چه در حوزهی نظامی دستاورد خارجی خاصی نداشته تا بتواند با آنها وارد انتخابات 2020 آمریکا شود. نهایتا آمد و دیوانگی کرد.
واقعیت این است که هیچ توجیهی ندارد؛ یعنی با این توجیه شهید سلیمانی را ترور کردند که برای منطقه و عراق دنبال امنیت هستیم. ولی یک ساعت بعد از ترور دستور دادند که تمام کارمندان و کسانی که در عراق شاغلاند هرچه سریعتر خود را به فرودگاه بغداد برسانند؛ از امارات متحده عربی خبر دارم که بلیطها چند برابر شده، حتی در کشورهای حوزهی خلیج فارس از پاسخ ایران به این حملهی تروریستی غیر موجه و شرورانه نگرانی هست.
واقعیت این است که باید بپذیریم که دولت آمریکا در نهان دولتی تروریستی است، حالا با تغییر روسای جمهورش این شیوههای تروریستی است که فرق میکند؛ این مسالهای است که باید بپذیریم. نگاه مثبت به غرب و آمریکا در این دوزی که در چند سال گذشته در جامعهی ما بوجود آمده، خوب است که کمی واقعگرایانهتر شود.
نهایتا به نظر من بخش بزرگی از این حرکت جنونآمیز آمریکا مصرف داخلی داشته و آقای ترامپ شخصا بدنبال برگی بوده است که برای انتخابات رو کند. هرچند امروز این برگ سوخت. ترسی که در دل مقامات رسمی آمریکا –چه جمهوریخواه و چه دموکرات بوجود آمده- خجالتی که در جامعهی آمریکا بوجود آمده گویاست؛ یک مقام عالیرتبهی نظامی کشوری مستقل مثل ایران را در کشور مستقل ثالث دیگری –یعنی عراق- ترور کردن هیچ توجیهی ندارد. فقط بین عزیزان ایرانی از کسانی این توجیه را میبینم که تقریبا هیچ صلهی میهن دوستی در آنها پیدا نمیشود، الحمدلله خارج از کشور هم هستند و داخل نیستند.
واکنش احتمالی ایران چه خواهد بود و چه باید باشد؟
بنا به رفتارشناسی نظام جمهوری اسلامی، معمولا واکنشهایاش واکنشهای احساسی نیست. علیرغم اینکه غربیها خیلی دوست دارند بگویند که نظامی انقلابی و احساسی است اما در واکنشها ثابت شده که جمهوری اسلامی واکنش دور از احساسی دارد.
تحلیل من این است که این حرکت آمریکا برای آنها یک جهنم مداوم و بلندمدت درست کرد؛ یعنی ما ایرانیها در چهل سال بعد از انقلاب و اتفاقاتی که برایمان پیش آمد باعث شد در جنگهای نامتقارن و غیر کلاسیک استاد شویم؛ اتفاقا تا به امروز بردمان هم همین بوده، یعنی تکیه به قدرتهای بومی، اعتماد به متحدان در منطقه و تواناییهای بومیشان، باعث شده که بتوانیم عملکرد مثبتی در مقابل اشغالگران در عراق و اسراییل و لبنان داشته باشیم.
بنظر من واکنش ایران میتواند این باشد که تقریبا تمام اهداف آمریکایی در منطقه، اهداف مشروع حساب شوند، چه برای ما و چه برای متحدانمان. بطور مثال عراقیها این حق و اختیار را دارند که از این حرکت تروریستی در واکنش به شهادت فرماندهی عالیرتبهی حشدالشعبی، شهید ابومهدی المهندس، انتقام آن را جداگانه بگیرند و ما دخالتی در آن کار نداریم، ولی خودمان، انتقام و واکنش خود را بنا به شرایط و آمدهباش متحدانمان در منطقه خواهیم داشت؛ این زمان و مکان خاصی ندارد. صفت ما ایرانیها این است که تحلیل جوابهایمان خیلی سخت است، یعنی نه کسی میداند چه زمانی جواب میدهیم و نه کسی میداند در چه مکانی جواب میدهیم. بانک اهداف بسیار خوبی داریم، در منطقه از پایگاههای نظامی آمریکا در کشورهای حوزهی خلیج فارس تا ناوگان آمریکایی موجود در حوزهی خلیج فارس و در مرز فلسطین اشغالی این گستردگی برای اهداف ما وجود دارد؛ حالا کی و کجا را کسی نمیداند و اتفاقا نقطه قوت ما همین است که کسی نمیداند که کجا، کی چه ساعتی و چگونه و دوز این حرکت چقدر است.
با یک نگاه مختصر به مجادلات منطقهای میتوانم بگویم که جواب ایران بسیار دردناک و طولانی مدت خواهد بود. روز قبل از شهادت ژنرال سلیمانی با روز بعد از شهادتاش بسیار تفاوت دارد در برخورد ایران با نیروهای آمریکایی در منطقه. نیروهای آمریکایی از بعد از شهادت او در درجهی قرمز آمادگی هستند، ولی تا کی باید ادامه دهند و تحمل کنند را فقط خدا میداند و مسوولان عالیرتبهی نظام.
من میتوانم حدس بزنم که سعودی، امارات و اسراییل جزو اهدافی هستند که ما برای تلافی این ترور وحشیانه و بربری سردار سلیمانی در نظر داشته باشیم که آنجاها را هم از قلم نیندازیم.
در واکنش به شهادت سردار سلیمانی دو رویکرد در شبکههای مجازی دیده شد که یکی از آنها رویکردی انتقادی به کارنامهی نظامی سردار در سوریه و… داشت؛ تحلیلتان از حضور منطقهای ایران و نقش سردار سلیمانی در آن و همچنین این رویکرد انتقادی دوم چیست؟
سابقا امثال من هم در آن جبههای بود که میگفتیم چر باید دخالت کنیم؟ جوان و آرمانگرا بودیم و خامی میکردیم. وقتی در چند سال گذشته عملکرد غرب و کشورهای همسایهی منطقهایمان را مرور میکنم میبینم که دنیا برای ما راهی نگذاشت جز همین راهی که در چهل سال گذشته و بخصوص 20 سال گذشته رفتیم. من کاری ندارم به اینکه بشار اسد درست عمل کرده یا غلط؛ به عملکرد ایشان هم نقدهایی وارد است، خصوصا در سال اول شکلگیری اعتراضات در سوریه، اما اینکه ما چه میتوانستیم بکنیم، بعدها به ما ثابت شد که اگر عملکرد سپاه قدس در سوریه به این شیوه و شکلی که اتفاق افتاد نبود، امروز ما با نیروهای تروریستی در مرزهای کشورمان و یا در همسایگی خودمان باید درگیر میشدیم و مبارزه میکردیم، به همین خاطر شخصا نقدهایی که به عملکرد جمهوری اسلامی در منطقه گفته میشود را خیلی دقیق نمیدانم؛ یعنی نقدهایی است که تنها بر واکنش ایران تمرکز میکند، بدون اینکه کنش بقیه را لحاظ کرده و وارد معادله کند. نمیشود شما بدون درنظر گرفتن کنشها، واکنشها را نقد کنید. باید بستری باشد که ما بتوانیم تمامی اتفاقاتی که در منطقه رخ داده را روی میز بگذاریم و براساس تمامی رخدادها تحلیل کنیم؛ متاسفانه اکثر تحلیلها و نقدها ابتر و نصفهکارهاند، یعنی از بعد واکنش ایران شروع به نقد میکنند که این نه تنها منطقی نیست، بلکه در اکثر موارد با غرضورزی این مسایل گفته میشود.
دنیا برای ما راهی نگذاشته؛ مختصر برایتان بگویم: چهل سال پیش ما انقلابی کردیم –انقلاب اسلامی- و بعد از چهل سال به هرحال آن انقلاب را مردمیترین انقلاب و مرحوم امام را یکی از کاریزماتیکترین و محبوبترین رهبران تاریخ معاصر دانستهاند، مورخانی که اتفاقا مستقل هم هستند و این حرف مایی نیست که علاقمندیم.
از روز اولی که این انقلاب پیروز شده ما از شمال و جنوب و شرق و غرب و از طرف همسایههایمان و از طرف غرب تهدید شدیم؛ بسیار واکنش طبیعی است و هر انقلابی همین واکنش را میدهد، وقتی درجهی تهدید بالا میرود خودبخود به این درجهی تهدید واکنش نشان میدهید. همانطور که علیه ما جنگی هشت ساله به پا کردند، با آن همه تلفات و آن همه حمایتی که از صدام شد، جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی از این تهدید گذر کرد و آن را تبدیل به فرصت کرد تا آمدیم و رسیدیم به حوادث سوریه؛ واقعیت این است که از بدو انقلاب اسلامی تاکنون ما یک خطر بزرگ استراتژیک و عملی در منطقه داشتهایم، بهنام زرادخانهی اتمی اسرائیل؛ اسرائیلیها مرتب تهدید کردهاند و هیچ ابایی هم از بیانش نداشتند، شرمی هم نداشتند که بگویند اگر پایش برسد ایران را مورد حملهی اتمی قرار میدهیم.
ایران راهی نداشته؛ ما یا نمیخواستیم و یا نمیتوانستیم، بعدها رهبری فتوای تحریم بمب اتم، چه ساخت و چه استفاده از آن را دادهاند، ولی به هرحال ما نداشتیم و نمیخواستیم صاحب بمب اتم باشیم. بهترین راه و منطقیترین راه ما همسایگی با اسرائیل بوده، برای بازدارندگی توان اتمیاش. نهایتا با تلاش امثال شهید سلیمانی ما به این مقصود رسیدیم؛ یعنی امروز دیگر اسراییل نمیتواند علیه کشور ایران توان هستهایاش را بکار گیرد. اتفاقا این توان بازدارندگی را از بچههای سپاه و تفکر آیت الله خامنهای داریم. اسرائیل میداند که اگر امروز کوچکترین تحرکی علیه جمهوری اسلامی کند ما از خاکمان جوابش را نمیدهیم، بلکه از مرزها و درون مرزهای خودش پاسخ خواهیم داد.
من نقد عملکرد آقای سلیمانی در سوریه را –باوجود اینکه خودم سالها پیش نیم نگاه مثبتی به این نقدها داشتم- امروز دیگر این نقدها را نه تنها وارد نمیدانم، بلکه خیلی خام و بدون استناد میبینم.
برخی موضوعات و برخورد با اعتراضات داخلی اخیر را هم به قاسم سلیمانی ربط میدهند و آن موضوع را جدا از مسالهی شهادت او تحلیل نمیکنند و معتقدند بخشی از مردم بخاطر این برخوردها همراهی نمیکنند. تحلیلتان از این موضوع چیست؟
پاسخ به این سوال بدیهی است و نیاز به کنکاش ندارد تا به پاسخی برسید؛ تخصص، حرفه و کار ایشان در حوزهی برونمرزی بود، سالها هم اینگونه بود؛ هیچ دخالتی درمورد مسایل داخل نمیکرد؛ اتفاقا اساس و ستون محبوبیت او در کشور همین بوده.
من بعید میدانم کسانی که بغضی از او دارند درصد قابل توجهی باشند، نهایتا بیست درصد جمعیت کشور را میشود گفت، آنهم کاملا احساسی و بدون تحقیق. عملکرد سردار سلیمانی عملکردی خیلی حرفهای و مثبت بوده.
با همهی اطیاف سیاسی کشور ارتباطی بسیار خوب، بسیار محترمانه داشته؛ اتفاقا احترام و اعتبارش در جامعهی سیاسی به همین دلیل بوده و هیچکس فکر نکرده سردار سلیمانی عضو جناح و گروه و طیف و دستهای است. حداقل این هنر سردار سلیمانی بود که فاصلهاش را با تمامی اطیاف همسان نگاه میداشت.
به همین خاطر، اینکه انتقادی به عملکرد داخلیاش باشد را در کل قبول ندارم؛ تقریبا نشانهای پیدا نمیکنید که سردار سلیمانی در حوزهی سیاستهای داخلی کاری کرده باشد؛ ممکن است در حوزهی سیاستهای منطقهای نقدی داشته باشید که نقدهایی که من در این مورد خواندهام فارغ از اساسیات بوده؛ یعنی بسیار سطحی بوده و ستون درستی نداشته. اما در حوزهی داخلی که اصلا هیچ توجیهی ندارد.
من میتوانم پیشبینی کنم که روز تشییع جنازهاش از باشکوهترین تشییعهای قهرمانان ملی در تاریخ معاصر در دنیا باشد. تمامی این نشانهها را جمع کنید، میبینید که ظلم و بغضی است که کورکورانه یا آگاهانه نسبت به شخصیتی در کشور روا میشود.
برخی تحلیلگران اتفاق رخ داده را یکی از تبعات برند شدن سردار سلیمانی میدانند و معتقدند اگر این اندازه بر روی او تبلیغات نمیشد چنین اتفاقی رخ نمیداد؛ تحلیلتان از این موضوع چیست؟
من با این تحلیل نیز موافق نیستم، این دستگاه حاکمیتی نبود که سلیمانی را برند کرد، او بالذات یک برند بوده؛ امثال سلیمانیها کاریزمایشان ذاتی است و نیاز به تبلیغ ندارند، اتفاقا خودش هم از تبلیغات و حوزهی رسانه فراری بود.
من با این مخالفم که تبلیغات حکومت باعث شهادت یا اهمیتاش شده. شما هشت سال فرماندهی رشید و شجاع جنگ باشید، آنهم جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در کارنامهتان نجات خط ترانزیتی مهم ایران به سوریه و لبنان باشد، در کارنامهتان شکست داعش باشد، شما خیلی بالاتر از یک برند معمولی خواهید بود و نیازی به تبلیغ ندارد. اینکه حاج قاسم سلیمانی در دنیا برند است و حتی محبوبیت دارد نتیجهی برندسازی داخلی نیست.
دشمنان آقای سلیمانی امثال پترائوس و دیگر ژنرالهای آمریکایی به نبوغ نظامی ایشان و به درجهی تاثیری که بین سربازها و مجاهدینی که زیر نظرش عمل میکنند، اشاره میکنند و ایشان را آدمی بسیار خاص و کم نظیر میدانند؛ حالا ما در داخل تبلیغ کردیم، وجههی او در خارج را چه کسی تبلیغ کرده؟! بنظر من خودش تبلیغ کرده، خود شهید سلیمانی ذاتا کاریزماتیک بوده، کارنامهی بسیار درخشانی داشته، هرکدام از آن کارها را هر شخصی انجام دهد تبدیل به برند میشود، سلیمانی مجموعهای از تمام اینها بود.
من جنگ 33 روزه را از قلم انداختم، موفقیت در جنگ 33 روزه اگر 20 درصدش گردن حاج قاسم سلیمانی باشد کافی است برای برند شدنش.
من به همین دلیل مخالف این تحلیلم که حکومت با تبلیغات زیاد باعث این اتفاق شد. این موضوع برای ما بسیار بسیار دردناک است؛ باور بفرمایید از همان لحظههای اولی که فهمیدیم ایشان شهید شده بسیار برای ما سخت بوده ولی باشکوهتر از این ممکن نبود که یک ژنرال از بین ما برود. یعنی شاید واقعا به آرزویش رسید و خدا برای او در حیات و مماتش شکوه خواست. اتفاقی که بعد از شهادتش در عراق افتاده را نگاه میکنیم و میبینیم که مصداق افرادی است که زندگی و مرگشان برکت است.
آن همیت و یکپارچگی که در عراقیها بوجود آمده و بردی که محور مقاومت در هفتهی گذشته و با حملهی آمریکا به مقر کتائب حزب الله و بعد از آن که ختم به شهادت حاج قاسم و ابو مهدی المهندس شد، اتفاقی که افتاده در نهایت نتایج مثبتی خواهد داشت و آمریکاییها راهی جز ترک عراق و منطقه ندارند و این از برکات زندگی و شهادت آقای سلیمانی است.
انتهای پیام
آخرش با این همه تاکید و اصرار بر آمریکا ستیزی و دشمنی که به قول زیباکلام تبدیل به هویت اینا شده مملکت رو به ویرانی میکشند
میشودچند نکته وفاکت روشن وواضح ازرفتار های امریکا که ازان نشانه ای از دشمنی با مردم ایندیارنباشد بشمارید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
واكنش هاى متفاوت … ! آفرين به زاويه نگاه تان ، دست مريزاد انصاف .
جالب بود برايمان و قابل استفاده ، لطفاً همين روش را ادامه بديد.
من اصلا اراجیفتو نخوندم مزخرفاتت باشه برای برای همون بسیار اندک خواننده های ساسایتت. فقط اومدم بهتت بگم دیدی حالا؟s