اشعار امام هادی خطاب به «قدرتمندان امروز!»
حجت الاسلام احمد حیدری در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز به مناسبت شهادت امام هادی ع نوشت:
قدرت، غرور و غفلت میآورد. فرد قدرتمند [قدرتِ حکومت، علم، ثروت، جمال یا هر قدرت دیگر] خدا را فراموش کرده و قدرت را به خود و تواناییهای ذاتیاش منسوب میکند و قارونوار فریاد برمیآورد که: «إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي(قصص/۷۸) جز این نیست که اينها را در نتيجه دانش خود يافتهام!» حال آن که همه این قدرتها، عنایت و اهدای خداوند برای آزمودن آدمیان است: «هذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ = این قدرت، بخشش خداوندم است تا مرا بیازماید که آیا شاکر و قدردان خواهم بود یا کافر، ناسپاس و طغیانگر(نمل/40)» ولی غرور و غفلت آدمیان، آنان را از توجه به این حقیقت عریان بازمیدارد. امام هادی(ع) در زمان خودش با به خطر انداختن جان خویش، به هشدار دادن به طاغوت و حاکم غافل و مغرور زمان، کمر همت بست و آن هشدار، امروز برای قدرتمندان زمان ما، شایان توجه است که مبادا غفلت و غرور آنان را بگیرد.
سخنچینان به متوکل گزارش دادند که امام هادی برای قیام علیه شما به جمعآوری سلاح و پول و …، همت کرده است. متوکل نیمه شب مأمورانش را به تفتیش خانه امام، مصادره اسلحهها و احضار امام دستور داد و مأموران در منزل حضرت چیزی نیافتند و امام را که در جامه نماز شب بود، به نزد خلیفه بردند. متوکل برای تحقیر امام، ایشان را بر سفره «شعر و شاهد[دلبر] و شراب» پذیرا شد و متکبّرانه جامی از شراب به امام تعارف کرد! امام با قاطعیت و محکم فرمود: «سوگند به خدا؛ هرگز گوشت و خونم با شراب آمیخته نشده و نخواهد شد».
متوکل که در اولین قدم با مقابله قاطعانه امام شکست خورد، مرتبهای عقب نشست و از امام خواست برای مجلس «شعر و شاهد و شراب» شعری بخواند که رونق بزم بیشتر گردد! امام فرمود: من کم شعر میدانم و میخوانم. متوکّل که به گمان خود امام را مقهور قدرت و شوکت خود ساخته بود، دست بردار نبود و از موضع قدرت گفت: «راهی نداری جز اینکه شعری بخوانی». امام فرصت و اشتیاق خلیفه را مغتنم شمرد و اشعاری هشدار دهنده و منغّص کننده عیش خلیفه به شرح زیر خواند:
«پادشاهان برفراز قلهها[ی قدرت و شوکت]، در حالی که نگهبانانی نیرومند از آنها حراست میکردند، عمر خویش را سپری کردند اما این قلههای بلند[قدرت و شوکت] و نگهبانان قدرتمند، آنان را سودی نبخشید؛
آخرالامر از دامن آن قلههای منیع و از داخل آن قلعههای مستحکم به داخل گودالهای قبر پایین کشیده شدند و با بدبختی، به آن گودالها فرود آمدند!
پس از مرگشان، کسی بر آنان فریاد برآورد: «کجاست آن تختها، تاجها و مقامهای چشمنواز؟
کجاست آن چهرههای نازپرورده که به احترامشان پردهها میآویختند(و از روی ناز و نخوت، در پس پردههای الوان، خود را از انظار مردم مخفی نگاه میداشتند)»؟
گورها به آن فریاد چنین پاسخ دادند: «اکنون کرمها بر خوردن آن چهرههای شاداب و باطراوت، در هم میلولند و با هم میستیزند!
زمانی دراز و طولانی خوردند و نوشیدند و امروز، خود توسط کرمها خورده میشوند»!!»
کوبندگی اشعار و تضاد صریح آن با مجلس «شعر و شاهد و شراب» متوکل، چنان آشکار بود که حاضران هر آن منتظر قهر و خشم خلیفه نسبت به امام بودند ولی متوکل دید مقابله قهرآمیز به سود امام تمام میشود از این رو به ظاهر تواضع کرد و با گریه نادمانه، دستور داد سفره شراب را جمع کنند(موسوعة طبقات الفقهاء، ج3، ص17-16).
امروز گوش سپردن به اشعار هشدارآمیز امام هادی(ع) برای افراد مست شراب قدرت و تکیه زده بر مسندهای حکومت که خدایگانی میکنند، بسیار ضروری است شاید متنبّه گردند که این مستی، کوتاه مدت است و اگر فرصت بگذرد و جبران خطاها نکنند، در چنگال قدرتمند مرگ، ندامت بیپایان آخرت را سوغات خواهند گرفت.
انتهای پیام