گفتوگو با زیباکلام درباره روزهای قرنطینه
گفتوگوی ایران آنلاین با صادق زیباکلام را میخوانید:
*قرنطینه یا حبس خودخوانده در خانه، تجربه غریبی است؛ اینکه برای در امان ماندن از کرونا باید در خانه بمانیم، حتی اگر اجباری در کار نباشد. این تجربه غریب چه تفاوتی با سایر روزها و دیگر اوقات زندگی ما دارد؟
پس از کرونا، درک و دریافت ما از مسائل زندگی چه تغییری خواهند کرد؟ صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران هم که این روزهای عید را در قرنطینه خانگی سپری می کند، می گوید درست مانند سال 57، همچنان پر از امید است. برخلاف نسل امروز، او در قرنطینه کارهای بیشتری برای انجام دارد حتی وقت هم کم می آورد. گفت و گو با او را بخوانید.
*سال نو برای شما چطور آغاز شد؟
از روزهای پیش از عید درگیر اخبار ناگوار کرونا بودیم و البته بسیاری از چیزها را رعایت کردیم. به ویژه اینکه خودم به دلیل مشکلی که دارم آسیب پذیر هستم. اما این شرایط باعث شد برای اولین بار در کار فرزندانم دخالت کنم، یعنی به دختر وسطی که باردار است حکم کردم به خانه ما بیایند.
*یعنی مطلقاً از خانه بیرون نرفتید؟
پیش از کرونا، روزانه دو ساعت دوی استقامت می رفتم، اما از آنجا که می گویند حتی با یک سرفه هم احتمال انتقال ویروس وجود دارد، بیش از دو هفته است که این ورزش را هم انجام نمی دهم. ضمن اینکه مثل من که به دخترم حکم کردم به خانه ما بیاید، خانواده هم حکم کردند که بیرون نروم.
*از چند روز قبل عید از خانه خارج نشدید؟
24 یا 25 اسفند بود که یک بار برای حضور در جلسه ای به دانشگاه تهران رفتم. این جلسه پس از اعتراضات دی ماه از سوی دکتر نیلی دایر شده و با حضور اساتیدی از دانشگاه اصفهان، تهران، علامه و تربیت مدرس، مسائل جامعه ایران بررسی می شود. موضوع جلسه آخر هم درباره سرمایه اجتماعی بود و باوجود اینکه امکان ارتباط از طریق اسکایپ هم وجود داشت، چون دلم برای میدان انقلاب و دانشگاه تهران تنگ شده بود، در این جلسه حضور یافتم. این آخرین خروج من از خانه بود.
*محدودیت قرنطینه چه حسی برای شما دارد و چه تغییری در برنامه های شما داشت؟
اصلاً احساس نمی کنم حالت زندان دارد، بلکه اتفاقاً برای انجام کارهایم وقت کم می آورم. روی دو کتاب جدیدم کار می کنم، همچنین تصمیم گرفتم هر روز 15 صفحه از دو کتابم «رضاشاه» و «غرب چگونه غرب شد؟» را بخوانم و در اینستاگرام منتشر کنم تا مردم گوش کنند. اصلاً تلویزیون یا ماهواره هم نگاه نمی کنم. در 3 هفته گذشته که از خانه خارج نشدم، شاید دو دقیقه هم تلویزیون تماشا نکردم. همدم این روزهای من رادیوی 4 انگلستان است که از دوران دانشجویی در این کشور گوش می کردم. این رادیو که تفسیر، نمایشنامه یا مسائل تاریخی و اجتماعی را مطرح می کند، پنجره من به دنیای خارج از قرنطینه است.
*برنامه سایر اعضای خانواده در قرنطینه چطور است؟
برنامه های نوه کوچکم، ماهان مانند پدر و مادرش شده و تا دیروقت تلویزیون تماشا می کند. حتی الان که با هم صحبت می کنیم (10 صبح) خوابیده اند. اما من برنامه عادی همیشگی خود را دارم و چیزی عوض نشده است.
*بنابراین یک تفاوت نسلی وجود دارد؟
تفاوت نسل ما که سال 57 انقلاب کردیم با نسل امروز در این است که ما بیشتر کتاب می خواندیم، اما اکنون کمتر کتاب می خوانند. ما به ساختن جهان و انسان و ایران امیدوار بودیم، اما نسل امروز باوجود مطالعه کم، نگاه عمیق تری به مسائل دارد. الان هم در قرنطینه نسبت به نسل بعد از انقلاب امیدوارتریم، درحالی که آنان ناامید هستند. من امروز هم درست مانند سال 57 پر از امید هستم، هرچند امروز امید من با واقع بینی و واقعگرایی عجین شده است و دیگر مانند 57 اتوپیایی نیست. اما نسل امروز اصلاً امیدی ندارد و این بزرگ ترین مشکل کشور است.
*به نظر شما جامعه ایرانی بعد از مسأله کرونا چه تفاوتی با قبل از آن خواهد داشت؟
دو تغییر محتمل است. گفته می شود در این شرایط 8 تا 10 میلیون شغل آسیب خواهد دید که این امر باتوجه به تحریم و مشکلات صادرات نفت، باعث فقیرترشدن اقتصادی جامعه ایران خواهد شد. دولت هم توانی برای کمک ندارد. تغییر دوم، در باورهای مذهبی اقشاری از جامعه ایران خواهد بود. به باور من پس از کرونا نگاه بخش هایی از جامعه به مذهب عمیق تر و معرفت دینی شان بیشتر می شود و از مناسب گرایی صرف فاصله می گیرند.
*عملکرد دولت ها در ایران و سایر کشورها را چطور ارزیابی می کنید؟
در کشورهای توسعه یافته، اعم از انگلستان یا فرانسه اگر مسئولان عالی رتبه تصمیمی می گیرند قصد اجرای نمایشی آن را ندارند، اما در ایران مسئولان مدام می خواهند به مردم نشان دهند فلان کار را کردیم یا فلان تصمیم را گرفتیم. در هیچ کشور غربی مسابقه و اصراری نیست که به مردم ثابت کنند کار درستی را انجام می دهند، اما در کشور ما اقداماتی که برای مقابله با کرونا انجام می شود، یک لعاب سیاسی هم دارد.
انتهای پیام