ویژگیهای جهان پس از کرونا
علیرضا خانی در روزنامه اطلاعات نوشت: «پس از آنفلوانزای سال ۱۹۱۹ موسوم به آنفلوانزای اسپانیایی که برآورد می شود تلفاتش حتی از جنگ جهانی اول بیشتر بود وجان حدود پنجاه میلیون نفر را در سراسر جهان گرفت، بیماری کووید۱۹ یا کرونا بزرگترین اپیدمی تاریخ در ۱۰۰ سال اخیر است. این بیماری تا هنگامی که شما این مقاله را می خوانید حدود دو میلیون نفر را در بیش از ۲۰۵ کشور دنیا درگیر خود کرده و بیش از یکصد هزار انسان را از پای درآورده است.
اینک بشر با بحرانی جهانی مواجه است که شاید بزرگترین بحران نسل ما باشد. برنامهها و سیاستهایی که حکومتها در سراسر جهان اتخاذ میکنند و واکنش ملتها به آن، ممکن است شکلدهندهی جهان در سالهای آینده باشد. این تصمیمات نه تنها سیستمِ سلامت، بلکه اقتصاد، سیاست و فرهنگِ ما را نیز شکل خواهند داد. ما باید به سرعت و قاطع عمل کنیم و همچنین باید پیامدهای بلندمدتِ عملِ خود را در نظر بگیریم. وقتی در حالِ انتخاب بین گزینههای موجود هستیم نه تنها باید از خود بپرسیم که چگونه بر این تهدیدِ آنی فائق می آییم، بلکه همچنین به این پرسش پاسخ دهیم که بعد از عبور از این توفان در چه نوع جهانی زندگی خواهیم کرد. توفان خواهد گذشت، گونهی انسان نجات خواهد یافت و بیشتر ما زنده خواهیم ماند؛ اما در دنیایی متفاوت منزل خواهیم کرد.
بسیاری از اقداماتِ اضطراری کوتاهمدت تبدیل به بخشهای جداییناپذیری از زندگی میشوند. تصمیماتی که در حالت عادی ممکن است پذیرش توده ای مردم را در سراسر گیتی به همراه نیاورد در شرایط کنونی به آسانی اجرا می شود. این ، خود تغییراتی در نوع روابط ملت ها با دولت ها را موجب شده است. برای حصول این مقصود دو راه محتمل است. یکی نظارت فزاینده دولت ها بر زوایای زندگی افراد با به کارگیری عنصر اقتدار و تجسس مستمر و دوم آگاهی بخشی مدام و زنده کردن حس مسئولیت پذیری در افراد انسانی. بدون تردید یک جمعیت خودانگیخته که به خوبی آگاه شدهاند معمولاً بسیار قدرتمندتر و موثرتر از جمعیت ناآگاهی عمل خواهد کرد که مدام پایش شود.
اما برای رسیدن به چنین سطحی از پذیرش و همکاری دو جانبه، دولت ها بیش از پیش به اعتماد مردم نیاز دارند، مردم نیز نیاز به اعتماد به علم، مقامات دولتی و رسانه ها دارند. بدیهی است چنانچه اعتماد برای سالهای متمادی خدشهدار شده باشد یک شبه بازسازی نمیشود. در این شرایط دولت ها باید از اعتماد مردم به دانش بهره بجویند. اعتمادی که معمولا مستحکم تر است و به صورت مستمر مراقبت کنند کسانی، با انگیزه هایی موهوم، به این اعتماد آسیب نرسانند.
همهگیری کرونا یک آزمون بزرگ شهروندی در نظام جهانی است. کشورها باید آشکارا اطلاعاتشان را در اختیار یکدیگر بگذارند و با فروتنی به دنبال کسب راهکار از یکدیگر باشند و همچنین باید بتوانند به این دادهها و بینشهایی که کسب میکنند اعتماد کنند.
در نظام مراودات اجتماعی ، کرونا تاثیرات شگفتی خلق کرده است. نوعی کنش توام با هراس میان آدمیان جریان گرفته است. کار به جایی کشانده شده که هرکس، ناخودآگاه دیگری را به چشم دشمن نگاه میکند و تلاش می کند تا با فاصله گیری ، از گزند او در امان بماند! در برخی سرزمین ها و حکومت های دموکراتیک مدافع حقوق انسانی کار به جایی رسیده است که دولتها از مداوای همه بیماران، ناتوان مانده و مجبور به انتخاب درمان میان پیرها و جوان ترها شده اند، در ایتالیا، در اوج سرایت و پرشماری بیماران، مسئولان بیمارستان ها مجبور شده اند بیمارانی را که امید بهبودی شان بیشتر است، نجات دهند و بیمارانی را که شانس بهبودیشان کم تر است بگذارند تا بمیرند.
آدام اسمیت در سال ۱۷۶۰ گفته بود: «انسان اگر زخمی در دستش داشته باشد، نمیتواند بخوابد، اما اگر صدها میلیون نفر در چین بمیرند، احساس آرامش و امنیت میکند؛ چرا که آنها را نمیبیند»، شاید این سخن در قرن هجدهم چندان نادرست نمی نمود اما در جهان به هم پیوسته کنونی و در دهکده واحد جهانی که همگان از همه رخدادهای جهان مطلع می شوند، دیگر جایی ندارد.
اما جهان پس از کرونا چگونه خواهد بود؟ نظام سلامت در ذات خود نیازمند یک سازمان بشدت منظم بوروکراتیک است. ایجاد، حفظ و تقویت این سازمان منظم و بوروکراتیک، تنها از عهده دولت ها بر می آید. بنابراین دولت های ملی تقویت خواهند شد . نظام ها به دنبال تقویت سرمایه های اجتماعی برای مواقع بحران خواهند رفت و دولت ها به دنبال تبدیل سرمایه های اجتماعی به سرمایه های سیاسی به نفع خود خواهند بود.
این ویروس به تقویت دولتها و قدرتگیری احساس ملیگرایی میانجامد. دولتهای جهان، از هر نوع و مدلی، بهمنظور کنترل این ویروس تصمیمات اضطراری اتخاذ کرده که ممکن است بسیاری از آنها حتی پس از پایان این بحران، در حافظه تاریخی مردمانشان باقی بماند. در آینده، به سبب تلاش دولتها و شرکتها در اتخاذ رویکردهایی به منظور کاهش میزان آسیبپذیری آنها در برابر حوادث این چنینی و تمایل و تقاضای شهروندان هر کشور از دولت حاکمهشان در صیانت و حمایت از آنها، جهانی شدن رنگ باخته و بازار آزاد تضعیف می شود. خسارات اقتصادی ناشی از نابود شدن بسیاری از مشاغل تا سالیان دراز بر دوش بشر خواهد ماند. اینک پیش بینی میشود حتی اگر در خوش بینانه ترین شرایط، این ویروس تا سه ماه دیگر مهار شود، عوارض و عواقب اقتصادی اش دست کم یک دهه گریبان اقتصادهای بزرگ را خواهد گرفت.آسیب پذیری اقتصادها ، بیشتر از آن چیزی است که تصور میشد. در عین حال، خسارات کلان این ریزموجود به بدنه غول پیکر اقتصاد کشورهای بزرگ، منجر به تغییر و تحولاتی در صنعت بیمه خواهد شد.
بیکاری فزاینده، نیازمند تلاشها و ترفندهای دولتها برای کاستن از آسیبهای مخرب و حتی هولناک آن است. این رخداد به قدری ویرانگر است که اختصاص بسته حمایتی ۲ هزار میلیارد دلاری ایالات متحده و ۵۰۰ میلیارد یورویی اتحادیه اروپا تنها میتواند تا سه ماه کارساز باشد. همه کشورها نیازمند نسخه ای برای مقابله با عوارض اقتصادی و اجتماعی ناشی از رکود و بیکاری هستند.
نظام سرمایه داری و نئولیبرالیسم متهم شماره یک دستبرد به طبیعت برای دستیابی به تولیدات بی سرحد صنعتی و نهایتا منافع حداکثری است. این نظام متهم است با دست بردن در طبیعت ، به چرخه طبیعی و اکوسیستم حیات به مقیاس زیادی آسیب رسانده و خلق بیماریهای نوپدید، به شکلی واکنش چرخه حیات آسیب دیده به این دستبرد است. با این همه برای به حد اقل رساندن و کاستن از عوارض این پدیده مخرب نیز نیازمند سرماگذاری و دانش فزاینده است که علی الظاهر در شرایط کنونی جهان، صرفاً از عهده نظام سرمایه داری برمیآید.
دورکاری، استفاده بیشتر از فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان یک راه حل نسبی نیز تنها با گسترش زیرساختهای ارتباطی و دیجیتال امکان تحقق مییابد. هر جند این شیوه در بهترین شرایط فقط بخشی از مشاغل را پوشش میدهد. و مثلا تولید و توزیع انبوه مواد غذایی و محصولات کشاورزی و دامیصرفا با فناوری اطلاعات امکانپذیر نیست.
جمعیت رو به افزایش کره زمین، تراکم جمعیتی در مناطقی ازدو سو میتواند به همه گیری بیماریهایی از این دست کمک کند . یکی افزایش مراودات چهرهبهچهره که ناشی از ماهیت اجتماعی انسان است که تراکم جمعیت این امر را تشدید میکند و دوم، نیازهای فزاینده انسانها به غذا، پوشاک ، مسکن و بی نهایت ملزومات و احتیاجات روزافزون که منجر به دخالت بیشتر بشر و دستبرد روزافزون به طبیعت و لاجرم اختلالهای عمیق و اکوسیستم حیات، از اعماق زمین و دریا تا جوّ میشود. جهان پس از کرونا نیازمند اتخاذ سیاستهای هوشمند جمعیتی است.
به هر روی چنانچه توفان کرونا در آینده نزدیک فروکش نکند، جهان با تغییرات بزرگی مواجه خواهد شد که بیتردید از آغاز قرن بیستم تاکنون سابقه نداشته است. ورشکستگیهای بزرگ در اکثر صنایع و مشاغل از نفت تا هواپیمایی و از خودروسازی تا گردشگری رخ خواهد داد. نظامهای آموزشی از ابتدایی تا دانشگاه که هم اکنون قریب یک و نیم میلیارد نفر از جمعیت ۸. ۷ میلیارد نفری جهان را در خود گرفته است به شکلی بیسابقه نیازمند تغییرات بنیادی خواهد شد. شکافهای طبقاتی گستردهتر خواهد شد و سرعت تبدیل بحرانهای اقتصادی به بحرانهای اجتماعی فزونی خواهد گرفت.
به هر روی این توفان میگذرد اما انتخابهای اکنون ما میتواند زندگی ما را برای سالهای آینده تغییر دهد. به نظر میرسد بسیاری از تعاریف کلاسیک از اقتصاد، شغل، بیماری، معیشت، روابط اجتماعی، همبستگی اجتماعی، کنش اجتماعی، جهانی شدن، وروابط ملت – دولت دستخوش تغییراتی بزرگ شود و جهان در حالت آمادهباشی بیپایان برای حملات پیشبینیناپذیر ریزموجوداتی شگفتآور خواهد ماند. کرونا، با روند موجود جهان را به دو دوره پیش از کرونا و پس از کرونا تقسیم خواهد کرد.»
انتهای پیام