«رویت هلال ماه»؛ طریقیت یا موضوعیت؟!
مرتضی اکبری، پژوهشگر الهیات و اندیشه های سیاسی در یادداشتی تلگرامی نوشت:
همه ساله به هنگام آغاز و پایان ماه رمضان و به سبب وجوب صوم و افطار در آغاز و پایان این ماه، مشکل امکان رویت و یا عدم رویت هلال ماه رمضان یا شوال باعث چالشی برای مؤمنین میشود. چالشی که گاه سبب سرگردانی روزه داران و باعث اختلاف در عمل روزه و افطار میشود؛ و همچنین معمولا باعث اختلافات چند روزه در میان کشورهای مختلف اسلامی در تعیین آغاز و پایان ماه رمضان میشود که علاوه بر اینکه باعث سوال و سردرگمی مؤمنین میشود، موجبات وهن دین را فراهم می آورد که زیبنده امت اسلامی نیست.
اما این مشکل چرا بوجود می آید و ریشه آن کجاست؟ بسیاری میپرسند چرا با وجود اینهمه پیشرفت در عرصه علم نجوم، چرا به داده های این علم و نظرات دانشمندان آن استناد نمیشود؟ برای ورود به بحث باید مقدمتا مطالبی مطرح شود.
بر اساس مبانی نقلی(آیات و روایات) رویت و مشاهده هلال ماه معیار تعیین آغاز ماه جدید است. بنابراین اکثر فتاوا رویت و یا علم به امکان رویت قطعی ماه را بعنوان معیار آغاز ماه مطرح میکنند.
اما مساله این است که بعلت دخیل بودن عوامل متعددی چون سن و ضخامت هلال، ارتفاع از افق، جدایی زاویه ماه و خورشید، میزان مکث ماه در آسمان و فاصله غروب ماه و خورشید و… امکان پیش بینی دقیق رویت پذیری هلال در برخی مناطق و در زمانهای مختلف بخصوص در مورد هلال های بحرانی ممکن نیست.
در واقع اگرچه فقها به درستی به طریقیت(نه موضوعیت) رویت هلال در تعیین آغاز ماه اذعان دارند؛ و گفته میشود اگر بطریقی دیگر این مساله اثبات شود، میتواند مبنای عمل قرار گیرد، ولی با تقلیل این اثبات به اثبات یقینی امکان رویت، عملا به مساله رویت هلال موضوعیت میبخشند. درحالیکه باید به این سوال پاسخ داده شود که مگر در زمان تشریع این حکم در صدر اسلام و هزاران سال پیش از آن که تقویم قمری توسط انسانها ایجاد شد، راهی غیر از رویت برای اثبات حلول ماه وجود داشته که این اثبات را صرفا منوط به رویت کنند؟
پر واضح است که اگر شارع دین مبین، رویت را مبنای عمل اعلام کرده است، نه به علت موضوعیت رویت، بلکه به این علت بوده که در آن دوره اساسا راهی بجز رویت برای تعیین تقویم قمری وجود نداشته است. در حالیکه در عصر حاضر بوسیله محاسبات منجمین لحظه تولد ماه با دقت ثانیه محاسبه میشود و محل و مختصات ماه در آسمان در هر لحظه مشخص هست و به راحتی میتوان زمان حلول ماه جدید را محاسبه کرد.
وچگونه اینطور نباشد، وقتی که بر اساس نقشه های رویت پذیری، بعلت انحراف محور زمین، ممکن است مناطقی از زمین تا روزها نتوانند هلال را رویت کنند. و حتی اشتراک افق نصف النهاری نیز نمیتواند مبنای عمل مشترک قرار گیرد، چرا که بعلت کجی محور زمین، امکان رویت پذیری هلال ماه روی خطی منحنی و مورب حرکت میکند که ممکن است باعث اختلافات چند روزه در امکان رویت شود و اختلاف آغاز ماه در بین مناطق مختلف دنیا، میتواند به بیش از یک شبانه روز و گاه تا چند شبانه روز برسد!!
درحالیکه اگر بپذیریم که بحث رویت در متون مقدس موضوعیت نداشته و صرفا یک تببین برای طریق اثبات بوده، میتوانیم بپذیریم که اثبات حلول ماه، به هر طریقی که اثبات شود میتواند مبنای عمل قرار گیرد. بر این اساس بوسیله داده های نجومی میتوان به راحتی زمان تولد و حلول ماه جدید را پیش بینی کرد و هر منطقه ای از جهان که بعد از مقارنه ماه و خورشید، و تولد ماه نو، وارد شب شود از ماه جدید قمری محسوب میشود، و به این طریق در عرض 24 ساعت کل مناطق زمین وارد ماه جدید میشود که هم مطابق داده های علمی هست و هم باعث وحدت در عمل مسلمانان و کشورهای اسلامی.
پ ن: با توجه به اینکه مبنای تقویم قمری، و آغاز شبانه روز در تقویم قمری، از غروب آفتاب است، ورود به شب بعد از تولد ماه، مبنا قرار میگیرد.
پ ن٢: همچنین بر این اساس مبنای تقویم قمری که رویت هلال در روز و همچنین رویت هلال صبحگاهی نمیتواند مبنای آغاز ماه تلقی شود.
انتهای پیام