«سرباز»؛ سریال ماه رمضان یا رپرتاژ ستاد کل؟!
«سریال سرباز با حمایت ارتش و قرارگاه مهارت آموزی ستاد کل نیروهای مسلح ساخته شده و به نوعی رپرتاژی برای این قرارگاه است و فضای غیرواقعی آن، داد بسیاری از مخاطبان که تجربه سربازی رفتن دارند را درآورده است»
ایرناپلاس نوشت: در حالی سریال «سرباز» این شبها روی آنتن میرود که در نظرسنجیهای صداوسیما، در مقایسه با سریالهای ماه رمضانی که در حال پخش هستند، کمترین بیننده را به خود جذب کرده و نتوانسته مخاطب را راضی کند. البته اسامی خاطرهانگیز هم منجی سریال سفارشی شبکه سه نشدند.
همکاری آنها در کنار یکدیگر و در قاب تلویزیون یک اثر شیرین، دلچسب و موفق را یادآوری میکند. هادی مقدمدوست و حمید نعمتالله با ساخت سریال «وضعیت سفید» در کنار همکاریهای سینمایی دیگر، برای مخاطبان تلویزیون ماندگار شدند. وقتی خبر ساخت سریال سرباز و همکاری دوباره این نویسنده و کارگردان منتشر شد، همه منتظر یک اثر تلویزیونی موفق دیگر بودند. البته در خبرهای اولیه، نام حمید نعمتالله بهعنوان نویسنده و مقدمدوست بهعنوان کارگردان و نویسنده دیده میشد.
این در حالی است که نام نعمتالله در تیتراژ، حتی بهعنوان نویسنده نیز در کنار مقدمدوست دیده نمیشود و تنها بهعنوان یکی از طراحان این مجموعه معرفی شده است. اما پخش سرباز در این شبهای رمضان همه را غافلگیر کرد. ما اثری را میبینیم که نتوانسته در جذب مخاطب موفق عمل کند و در نظرسنجیها، در رتبه سوم جذب مخاطب سریالهای ماه رمضان قرار گرفته است. سرباز با حمایت ارتش و قرارگاه مهارت آموزی نیروهای مسلح ساخته شده و به نوعی رپرتاژی برای این قرارگاه است و فضای غیرواقعی آن، داد بسیاری از مخاطبان که تجربه سربازی رفتن دارند را درآورده است.
با شاهین امین، منتقد و روزنامهنگار و محمود گبرلو مجری و کارشناس سینما و تلویزیون درباره این مجموعه به گفتوگو پرداختیم.
یک اشکال اساسی که به مجموعه ضربه میزند
شاهین امین منتقد سینما درباره قصه و ساختار اصلی سریال سرباز و اشکالاتی که باعث عدم استقبال مخاطب شده به خبرنگار ایرناپلاس گفت: سعی شده صمیمیتی در این سریال وجود داشته باشد. خب این اتفاق خوب است. یعنی این صمیمیت و فرم زندگی که احتمالاً به تجربه زیستی خود کارگردان هم مربوط میشود به ارتباط تماشاگر با سریال کمک میکند و کارگردان هم توانسته این فضا را خوب دربیاورد، چون نوع زندگی و نوع روابط، خیلی معمولی و قابل درک در سریال دیده میشود. به نظر میرسد نویسنده و کارگردان که یک شخص است، تلاشش را روی ایجاد فضا گذاشته است. اما یک اشکال اساسی در کلیت ماجرا وجود دارد که اتفاقاً به این مجموعه ضربه میزند. اینکه در ابتدا مخاطب باید دو کاراکتر اصلی و نوع ارتباطشان را باور کند. با تماشای این مجموعه این سؤالات مطرح میشود که یحیی چرا عاشق یلدا شده و چرا اجازه میدهد که همه زندگیاش را مدیریت کند. درست است فضای بیرونی و … دخیل است، اما ما باید چیزی ببینیم تا باور کنیم که چرا یحیی به این اندازه عاشق یلدا شده که اجازه میدهد درباره همه اختیارات و ارث و … او تصمیمگیری کند؟ ما این را نمیبینیم یعنی تا اینجا که ندیدهایم.
چرا باید فکر کنیم یلدا دوستداشتنی است
وی در ادامه افزود: نکته دیگر این است که چرا باید فکر کنیم یلدا یک شخصیت دوستداشتنی است چون خیلی جاها به نظر میرسد بدجنسیهای زیادی هم دارد؛ به عبارت دیگر، همیشه به منافع و خواست خودش فکر میکند. اما در مقابل یحیی با بازی آرش مجیدی به این اندازه منفعل است. این حجم از انفعال تقریباً عجیب است. بالاخره این فرد از جامعه دور نیست. یک پزشک است و هر اندازه هم فکر کنیم که فقط در پزشکی آدم موفقی بوده، اما بالاخره باید از سطحی از کنشمندی برخوردار باشد. اما در این مجموعه میبینیم که این انسان کلاً منفعل است. تا زمانی که رابطه این دو شخص خوب جا نیفتد و باورپذیر نشود، مخاطب ممکن است آن را باور نکند و چون داستان، بر محور این دو شخص است، کل زحمتی که برای اجزا و فضاسازی کشیده شده، بیثمر میشود.
امین معتقد است در آثار قبلی آقای مقدمدوست، ریزبینیها و توجه به جزئیات و استفاده از تجربیات زیستی دیده شده بود. ولی وقتی دو کاراکتر اصلی مجموعه و ارتباطشان زیر سؤال باشد، بخش زیادی از این زحمات بینتیجه شده و دیده نمیشود.
بخش اعظم ضعف این مجموعه دو کاراکتر اصلی هستند
امین درباره تأثیر و نقش راوی در این مجموعه بیان کرد: مسئله دیگر، استفاده افراطی از راوی است. در بسیاری از جاها احساس میشود راوی میخواهد فیلم را توضیح دهد و ضعفهایی را که ممکن است در روایت وجود داشته باشد، برطرف کند. مخاطب مدام صدای راویان مختلف یعنی دانای کل که آن را نمیبینیم و صدای ذهن کاراکترها را میشنود که به اعتقاد من بیش از اندازه است. ای کاش حداقل به یک راوی کفایت میشد. با این وجود شاید میشد آن را پذیرفت.
به گفته شاهین امین بخش اعظم ضعف این مجموعه دو کاراکتر اصلیاش هستند. او معتقد است: این کاراکترها جا نمیافتند. انفعال بیش از اندازه یحیی و از طرف دیگر، تسلط و خودخواهی که در یلدا وجود دارد که البته با عنوان خوشقلبی در سریال توجیه شده است. اما او فقط به شرایط خود فکر میکند و اتفاقاً بدجنسیهای زیادی در وجودش هست.
اثری که نتوانسته با مخاطب ارتباط برقرار کند
این منتقد در پاسخ به این پرسش که آیا ریتم کند مجموعه باعث خستگی و کسالت مخاطب نمیشود، عنوان کرد: در این شرایط کرونایی مردم در خانه زیاد سریال میبینند. درست است که کند پیش میرود، اما در آن اتفاقاتی هم رخ میدهد. یعنی قصه خالی نیست و ماجرا دارد. حال شاید این ماجراها خیلی چشمگیر نباشند. اما دقت در جزییات تا حدودی اثر را دلنشین میکند. به نظر من این کندی عامدانه است و ندانسته نیست. ممکن است مخاطب عام بدون اینکه اشکالات را ببیند و نتواند آنها را تحلیل کند، بگوید ریتم کند یا تند است یا حوصلهمان سر میرود. که به این دلیل است؛ اثر نتوانسته با مخاطب ارتباط برقرار کند. ممکن است این اتفاق از ضعف فیلمنامه و سازندگانش باشد. اگر روابط درستتر تعریف میشد و هسته مرکزی و رابطه آن دو کاراکتر، دقیقتر طراحی میشد، میتوانست به رفع این اشکالات کمک کند.
تفاوت زیاد بین قاب تلویزیون و سینما
اما محمود گبرلو با اعلام اینکه نتوانسته همه قسمتهای این مجموعه را تماشا کند، درباره استنباطش از عواملی که باعث عدم جذب مخاطب این سریال شده است، به خبرنگار ایرناپلاس چنین گفت: نکته مهم این است که دستاندرکاران این سریال سینمایی هستند و به قاب سینما اشراف و تسلط دارند. طبیعتاً بین قاب سینما و تلویزیون خیلی فاصله است. نیازهای مخاطب تلویزیون با مخاطب سینما بسیار متفاوت است. برخی فیلمها یا سریالها که در قالب سینما ساخته میشوند برای قالب تلویزیون این آسیب را دارند که مخاطب نمیتواند با آنها ارتباط برقرار کند.
وی در پاسخ به این پرسش که با توجه به اینکه نویسنده، کارگردان و طراح این مجموعه در سریال «وضعیت سفید» هم حضور داشتهاند، اما چرا این مجموعه بهاندازه آن موفق نشده است، افزود: نعمتالله کارگردان خوشفکری است. هادی مقدمدوست هم سالهاست در زمینه نویسندگی کار میکند. البته در سینما خوب بوده، اما فکر نمیکنم در سریالسازی خیلی موفق باشد. دلیل عمدهاش هم شاید این بوده چون مقدمدوست نویسنده فیلمنامه بوده و در سینما کار کرده، طبیعتاً در کارگردانی یک سریال تلویزیونی خیلی نمیتواند موفق باشد.
چرا راوی دانای کل خوب درنیامده است؟
گبرلو در ادامه افزود: به اعتقاد من راوی دانای کل هم یکی از اشکالات این مجموعه است؛ چون بیننده آن را متوجه نمیشود و ارتباط برقرار نمیکند. وقتی یک سریال برای تلویزیون ساخته میشود باید بدانید که مخاطب آن عموم مردم و قشرهای مختلف هستند و تلویزیون یک قاب همگانی است که بینندهها میخواهند راحتتر قصهها و برنامههایش را هضم کنند. به همین دلیل در همه جای دنیا برنامههای تلویزیونی، خیلی تخصصی و هنری نیستند. این سریال یک دانای کل دارد که به نظر من خیلیها با آن ارتباط برقرار نکردهاند. شاید اینگونه هم استنباط شود که ضعفهای فیلمنامه در همان دانای کل پوشانده شده است.
انتهای پیام
سربازی یعنی یعنی تحقير شدن
سربازی یعنی یعنی تحقير شدن
سربازی یعنی یعنی تحقير شدن
سربازی یعنی یعنی تحقير شدن
سربازی یعنی یعنی تحقير شدن
سربازی یعنی یعنی تحقير شدن
سربازی یعنی یعنی تحقير شدن
سربازی یعنی یعنی تحقير شدن
سربازی یعنی یعنی تحقير شدن
سربازی یعنی یعنی تحقير شدن
سربازی یعنی یعنی تحقير شدن
سربازی یعنی یعنی تحقير شدن
سربازی یعنی یعنی تحقير شدن
سربازی یعنی یعنی تحقير شدن
سربازی یعنی یعنی تحقير شدن
سربازی یعنی یعنی تحقير شدن
سربازی یعنی یعنی تحقير شدن
سربازی یعنی یعنی تحقير شدن