مذاکره با آمریکا نزدیک است؟
همزمان با اینکه رضا سراج، از فعالان رسانهای مهم جریان اصولگرا در یادداشتی با عنوان «نقشه راه تسلیمسازی ایران» از فشار برای مذاکره با آمریکا میگوید، حمید ابوطالبی، معاون سیاسی دفتر رییس جمهور تاکید کرده هدفِ مذاکره در روابط خارجی صرفاً تأمین منافع ملی است.
به گزارش انصاف نیوز، این مواضع درست چند هفته پس از تبادل چند زندانی بین دو کشور صورت گرفته که سخنگوی وزارت خارجه و سخنگوی دولت آن را قابل ادامه دانستهاند و ترامپ نیز آن را زمینهی مذاکره خوانده است.
متن یادداشت رضا سراج
متن یادداشت تلگرامی رضا سراج با عنوان «نقشه راه تسلیمسازی ایران» در پی میآید:
«تلاش همزمان آمریکا و سه کشور اروپایی برای استمرار تحریم تسلیحاتی و فعال کردن مکانیزم ماشه علیه ایران، دو اقدام راهبردی است که به زعم کاخ سفید باید به مذاکره و توافق جدید منتهی شود.
آمریکا و تروئیکای اروپایی در صدد هستند تا از طریق دو اقدام راهبردی مذکور، عمق راهبردی ایران در منطقه و مزیتهای موشکی ایران را قابل مذاکره نموده و اعمال محدودیتهای آنها را در متن توافق جدید پیادهسازی کنند.
آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان علاوه بر دو اقدام راهبردی مذکور، چشم امید به اقدامات جریان نفوذ و شبکه همکار داخلی برای بحران سازی در حوزه “سلامت و معیشت” طی چند ماه آینده دارند تا با کمک آنان میز توافق جدید را چیدمان کرده و میزبان ایران باشند.
از منظر آمریکا و سه کشور اروپایی، این نقشه راه در واقع تنها امکان حفظ شبکه همکار داخلی در قدرت خواهد بود. از این رو ممکن است در این چارچوب، غربگرایان حتی وادار به ناامن سازی امنیتی در محیط داخلی شوند تا مکمل بحرانِ سلامت و معیشت برای مذاکره و توافق گردد».
توییت حمید ابوطالبی
حمید ابوطالبی، معاون سیاسی دفتر رییس جمهور بعدازظهر چهارشنبه در توییتر نوشت:
«مبنای هر مذاکره در سیاست خارجی، نه قابل اطمینان بودنِ طرفین است و نه قابل اعتماد بودن و نه دست برداشتن از خلق و خو؛ چنین امری هرگز در هیچ کجای روابط بینالملل به وجود نخواهد آمد.
هدفِ مذاکره در روابط خارجی هم صرفاً تأمین منافع ملی است؛ نه ایجاد تغییر در مسئولین کشورها.
#تأمّلات_تاریخی»
یادداشت یک اصلاح طلب
یدالله اسلامی، دبیرکل مجمع نمایندگان ادوار مجلس که تشکلی اصلاح طلب است نیز در همین روز در یادداشتی تلگرامی با عنوان «جرآت گفتگو» نوشت:
به تازگی برایان هوک نماینده آمریکا در امور ایران گفته است که آمریکا آماده گفتگوی رو در رو با ایران برای حل مشکل زندانیان دوطرف میباشد. پیش ازاین هم آقای ظریف تبادل زندانیان را مطرح و کارشکنی در حل نشدن این موضوع را به آمریکا نسبت داده و از آمادگی ایران برای گفتگو و حل مشکل سخن گفته بود. تبادل زندانیان در زمانهای مختلف انجام شده است و گاهی از این تبادل به عنوان تبادل گروگانها نیز نام برده میشود. واسطه آزادی این زندانیان در تازهترین مرحله سفارت سوئیس در تهران بوده است.
اگر چه درخواست گفتگو آمریکا با ایران و رد این درخواست توسط ایران به دلیل تلاش آمریکا برای زیر فشار گذاشتن و بهره گیری از فشار حداگثری برای وادار کردن به گفتگو قابل درک و فهم است ولی گفتگو بر محور تبادل زندانیان که میتواند مقدمه گفتگو پیرامون مشکلات بزرگتر باشد در شرایط کنونی به کاهش مشکلات و تنشها کمک خواهد کرد. مبنای هر گفتگویی تأمین منافع ملی است و نمیتوان جهان سیاست را به داشتن دوستان و یا دشمنان همیشگی و در همه موارد بخش پذیر دانست.
ترامپ به دلیل تنگناهای داخلی و بین المللی پیش از انتخابات در گفتگو با ایران امتیازهای بیشتری را خواهد داد و اگر ماندگاری وی در کاخ سفید ادامه یابد سرسختی بیشتر و واکنشهای تندتری را بروز خواهد داد. و لازم به پرده پوشی هم نیست زیانهای ناشی از دشمنی دراز مدت ایران و آمریکا و تحریمهای گسترده فرصتهای فراوانی را از ایران گرفته است.
کشورهای پیرامونی ایران نیز از این رابطه تیره سودهای کلان بردهاند و به همین دلیل کاسته شدن از دشمنی بین ایران و آمریکا را به سود خود ندانسته و از هیچ کارشکنی و یا فضا سازی و یا به کار گیری نیروی رسانهای و یا دامن زدن به هیجان و جو سازی خودداری نخواهند کرد. تبدیل حل مشکل ایران و آمریکا به دعوای گروهی و جناحی نیز بخش دیگری از ماجراست که این هم سبب فضا سازیهای داخلی گستردهای شده و جسارت پیشنهاد حل مشکل را از هرکس گرفته و اگر کسی به راه حل منطقی و برد ـ برد نیم نگاهی بیاندازد واکنشهای گسترده او را وادار به عقب نشینی خواهد کرد.
پرداختن به مسآله ایران و آمریکا بایستی فراتر از جناح بندیهای سیاسی و واکنشهای هیجانی و در راستای منافع ملی مورد توجه قرار گیرد و از همین رو بالاترین مقامات سیاسی کشور با رسیدن به تفاهم و با برنامه ریزی روشن لازم است بستر بهره گیری از فرصت کنونی را فراهم کنند.
مصاحبه احمدی نژاد با شبکه آمریکایی
علی علیزاده، تحلیلگر چپگرای مقیم انگلیس که به مواضع اصولگرایان در سیاست خارجه نزدیک است هم در یادداشتی «درباره مصاحبه اخیر آقای احمدینژاد با شبکه آمریکایی» در تلگرام نوشته است:
آقای احمدی نژاد گفته دولتهای ایران و آمریکا یکدیگر را به رسمیت بشناسند و آمریکا استقلال ایران را به رسمیت بشناسد و ایران هم از تخریب آمریکا دست بردارد و دو دولت بنشینند در یک فضای سرشار از عدالت و احترام گفتگو کنند.
از مواضع آقای احمدینژاد جدا متأسف شدم. آقای احمدینژاد آیا نمیبیند آمریکا حتی به حقوق مردم خودش هم احترام نمیگذارد؟ نمیبیند آمریکا حتی به قرارداد برجام امضا شده توسط خودش هم احترام نگذاشت و پارهاش کرد؟ آقای احمدینژاد نمیداند سیاست جهانی جای بحثهای سانتیمانتال و شیک و مجلسی مثل «گفتگوی تمدنها» و «تنشزدایی» نیست؟
آقای احمدینژاد نمیداند سیاست جهانی بحث قدرت و زور و منافع است. نمیداند با آمریکا تا وقتی از فروش سالانه صدها میلیارد دلار اسلحه به فاسدان سعودی و اماراتی و قطری سود میبرد، تا وقتی با هشتصد پایگاه نظامی زانویش روی گلوی جهانیان است، تا وقتی با دهها پایگاه نظامی در منطقه و حضور اشغالگرانه در عراق و افغانستان و خلیج فارس زانویش روی گلوی منطقه ماست و تا وقتی با تحریم زانویش روی گلوی ملت ماست،، نمیشود گفتگویی محترمانه و مساوی داشت؟ نمیدانید گفتگو در شرایط نابرابر عین تسلیم است؟
آقای احمدینژاد! شما زمانی نماد مقاومت علیه آمریکا بودید. از کی شما هم به خیل اصلاحطلبان پیوستید و در رابطه با سلطهستیزی تجدیدنظرطلب شدید؟
نه آقای احمدینژاد! آمریکا فقط زبان زور و قدرت را میفهمد و ما هیچ چارهای نداریم جز اینکه با افزایش توان نظامی و تلاش برای اخراج تیروهای آمریکایی از منطقه از یکسو و از سوی دیگر مبارزه با فساد و تبعیض در داخل قویتر شویم. راه یک چیز است آقای احمدینژاد. مقاومت. مقاومت توامان علیه آمریکا و علیه تبعیض و فساد و اشرافیت داخلی.
انتهای پیام
بنده نظرات این اقایان را خوانده ام؛ برای سه نفر اول می توان احترام قائل شد. اما، درک نمی کنم که آقای علی زاده که ادعا دارند با دانش هستند؛ چطور نمی فهمند یا ازین اشتباه معرفتی غافل هستند که نمی توان در بافت کشوری مثل انگلستان زندگی کرد و برای آینده ی جمهوری اسلامی ایران تحلیل هایی این چنین جزمی نگاشت. این امر پارادوکسیکال است. ایشان نمی تواند کتمان کند که بخشی از آن چه به عنوان تحلیل به خورد مردم و رسانه ها می دهند، بی ارتباط با سوگیری های چپ گرایانه ی ایشان نیست. ( واقعا برخی از رسوبات مارکسیستی-لنینیستی را می توان در حرف هایشان دید که بقایایش در موزه های روسیه هم پیدا نمی شود). بخشی دیگر از این موضع گیری های ایشان هم به دلیل آن است که دربافت جامعه ی انگلستان زندگی می کنند، و توان های علی هستارهای آن جامعه، خودرا برایشان تحمیل کرده اند. شاید رسانه ها و سیاست گذاران کشورعزیز ما اشتباه کرده اند که برای موجه جلوه دادن بخشی از ارزش های اسلامی و انقلابی ما دست به دامان عناصر ظاهر صلاحی مثل ایشان شده اند. تذکر جدی من این است دست کم خود سیاست گذاران ما اسیر این اشتباه های معرفتی امثال ایشان نشوند.
ظاهرا. تنها چیزی که دوستان اصولگرا فراموش کردند وضع وخیم اقتصاد مردم است که الکی پشت حرفهای دموده شده، مانند صرفه جویی. مقاومت پنهان شده اند.
باید متاسف بود برای کشور و رهبرانی که به دلیل جهل و بیسوادی در شناخت روابط بینالمللی در چهل سال گذشته و با تکرار شعار صادرات انقلاب و شعار های پوچ و بظاهر ضد امپریالیستی کمونیست های شوروی سابق…. و فدا کردن منافع ملی مردم ایران و فرصتهای طلایی برجام و هشت سال در قدرت بودن اوباما امروز به نقطهای رسیدیم که حتی قادر نیستیم 50 میلیون از 9 میلیارد دلار از پول خودمون رو از امثال کره بگیریم و در این شرایط دل به روسیه و چین بستیم که با صد روش از ما باجگیری میکنند و با کارت ما بازی میکنند…!!!!
و کافی است یاد ی کنیم از بزرگ مرد دنیای سیاست مدرن در مالزی دکتر مهاتیر محمد، زمانی که حدود 20 سال پیش آمده بود ایران در پاسخ یک خبرنگار اصول گرا که گفته بود چرا شما مثل ما سیاست های آمریکا رو زیر سوال نمی برید گفت امریکا یک گاو وحشی هست که شما شاخ اون رو چسبیدید و ما بخاطر منافع ملی مردم خودمون پستان ها و شیر اون گاو رو چسبیدیم!!!!
و امروز مالزی بعنوان کشوری کوچک که حدود 15 سال قبل از انقلاب ایران استقلال خودش رو بدست آورده کجاست و ملت ایران با اون همه ثروت ملی و امکانات در چه شرایطی قرار داره…؟؟؟!!!!!
و این تفاوت دو سیاست هست که یکی با توجه به منافع ملی و شناخت آگاهانه از روابط بینالملل تصمیم گیری میکنه و دیگری با جهل کامل و شعارهای پوچ همه ثروت های ملی مردمش رو بر باد میده و بهشت رانت خوران و مفسدین رو برای دور زدن تحریم ها ایجاد میکنه .!!!!!
انشالله شهامت گذاشتن این نظر رو داشته باشید..!!!