پاسخ فرخ نگهدار به کامنت یک مخاطب
فرخ نگهدار در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز، به کامنت یکی از مخاطبان ذیل یادداشت خود دربارهی نامهی آیت الله خوئینیها [لینک]، پاسخ داد.
«مصطفی مصطفوی»، در کامنتی نوشته بود:
«شاید ذکر چند نکته هم برای نویسنده و نیز برای زیرنویس نویسان مفید باشد:
– آقای نگهدار دیر زمانی است که از مواضع کمونیستی فاصله گرفتهاند و بر مبنای “مانیفستی” که منتشر ساخته است خود را دیگر مارکسیست نمیداند. او بین مواضع سوسیال دمکرات و سوسیال لیبرال در نوسان است.
– شیخ مهدی کروبی و آقای احمدی نژاد پیشتر انتقادهای تندتر و صریحتری به رهبری کلان کشور داشته و دارند. نباید برداشتی مبالغه آمیز از نظر آیت الله خونینیها ارائه داد. بخصوص آنکه آقای خونینیها انتقادی از رهبری نکرده است بلکه خواستار گشودن باب نقد و باز شدن راه مشارکت برای احزاب و جبهههای مختلف بمنظور برون رفت از دشواریها و بنبستهای سیاسی و اقتصادی کشور شده است. (مشخص نیست که آیت االله خوئینیها مرزهای مشارکت را تا کجا و کدام نیروهای سیاسی بسط میدهد).
– تصور “نیرویی در حول و حوش دستگاه رهبری” که مانع ارتباط با آیت الله خامنهای، رهبر نظام میشود، تصوری ساده انگارانه و در قیاس با نظام قبلی است. رهبر نظام بارها در اظهاراتش، نشان داده است که حتی در جریان جزئیات امور قرار دارد. انتقادها را میشنود و به شیوه خود پاسخ میدهد. وی البته بارها تاکید داشته است که “انتقاد” را با “پیشنهاد سازنده” همراه کنید. نامه آقای خوئینیها ، همانا “پیشنهاد سازنده” است، که باید منتظر پاسخ آن باشیم.
– “بازگشت به قبل از ۳۰ خرداد ۶۰”، همچون “بازگشت به سالهای طلایی”، فرو رفتن در توهماتی است که با واقعیتهای امروز جامعه ما و دنیای حاضر رابطه بسیار دوری دارند. به تعبیر درستِ آقای خامنهای، “کاریکاتور“ کشیدن است. برعکس ما باید از روشهای دهه شصت برای حل مسائل امروز فاصله بگیریم و شیوههای پاسخ به نیازهای امروز را درک کنیم و به آینده بیاندیشیم.»
فرخ نگهدار در پاسخ به این کامنت برای انصاف نیوز نوشت:
«جناب مصطفی مصطفوی گرامی
نقد شما به یادداشت اینجانب، در مقایسه با صحبتهای دیگری که از کاربران در پای نوشتهام آمده، بس متمایز و نشانهی پایبندی به فرهنگ گفتگو و با صبغهای از انصاف. شما در 4 فراز اظهار نظر کردید. در دو فراز اول نکتهای یا نقدی ندارم.
در فراز سوم شما تصویری ساختهاید که با آنچه مقصود من بوده متفاوت است. هیچ گاه معتقد نبودهام که آقای خامنهای از حال و روز جامعه و آنچه در آن میگذرد بیاطلاع است. از واکنشهای ایشان به رویدادها میتوان دریافت که بیاطلاعی مطرح نیست. مقصود من دسترسناپذیر بودن آقای خامنهای هم نیست. ایشان گروه گروه اهالی را میپذیرد و در چندین و چند مورد هم پای صحبت آنان نشسته است. مسئله این نیست که دستگاه رهبری بیخبر و بیارتباط با جامعه است. مسئله این است که طی سی سال به تدریج ما به سمت وضعیتی رفتهایم که کسانی کوشیدهاند که از یکسو هر نوع نقد رفتار رهبری را به عناد، نفاق، سیاه نمایی، دشمن کامی، افساد فی الارض و هزار تهمت دیگر ملبس کنند، و از دیگر سو خود را نزدیکترین کسان به دستگاه رهبری جمهوری اسلامی ایران معرفی کنند. نقد من به بیخبری آقای خامنهای از حال و روز مردم و بیارتباطی ایشان با بخشی از اهالی نبود. نقد من به تلاشهایی است که برای پیچیدن هاله تقدس و نقدناپذیر جلوه دادن ایشان از 30 سال تا امروز گسترش یافته.
در فراز چهارم شما هم یک سهو پنهان است. من از ضرورت بازگشت فضای گفتگوی مندرج در مقاطع قبل از خرداد 60 صحبت کردم. و شما آن را به ضرورت بازگشت به فضای خونین دهه 60 تعبیر کردید. در این جا با فهم دقیق حرف من فرسنگها فاصله افتاده است.
در پایان این را هم اضافه کنم با مرور همه واکنشها به سخن آقای خوئینیها میتوان دریافت که کدام تحلیلها در اذهان فعالان سیاسی کشور میگذرد:
همهی آنان که خود را متصل به دستگاه حکومت میبینند، و یا هوای وصل در سرشان است، با تندترین کلمات سخن آقای خوئینیها را نواختهاند. و عموم آنان که از گفتن و شنیده نشدن در این سی ساله خسته، و از هر نوع تغییر در نظام سیاسی و رفتار آن با مخالفان و منقدان نومیدند، مینویسند و میگویند که کار آقای خوئینی نیز بی ثمر و بی تاثیر و آب در هاون کوبیدن است.
و من – که یقین دارم که کار دنیا دیرتر یا زودتر به روال عادی باز میگردد – باز هم همچنان تصور میکنم که معنای یک حکمرانی خوب در لحظه دشوار کنونی این است که دستگاه رهبری کشور صدای دلسوزانی چون سید محمد خوئینیها، سید محمد خاتمی، میرحسین موسوی، مهدی کروبی و دیگران را بشنود و امید به اصلاح رابطه و احیای اعتماد، میان حکومت و ملت را به وجدان جامعه بازگرداند.»
انتهای پیام