نقد اکونومیست بر نقشهی راه عربستان سعودى
[برگردان متن از انصاف نیوز]
اکونومیست در سرمقالهی شمارهی اخیر خود، به نقد مصاحبهی پسر ٣٠ ساله ملک سلمان، محمد بن سلمان پرداخته که نقشهی راهی ترسیم کرده است تا بتواند درهای حکومت و اقتصاد را به دنیای خارج باز کند.
به گزارش انصاف نیوز، برگردان سرمقالهی این هفتهی اکونومیست در پی مصاحبه با پسر پادشاه سعودى در پی میآید:
سالها بود که سعودی کشور چندان فعالی در منطقه نبوده و صرفاً با اتکا به پول نفت و حمایت آمریکا، ثبات در داخل و در میان همسایگانِ متحد را تامین مىکرد. اما حالا قیمت نفت سقوط کرده، آمریکا از هژمونی در خاورمیانه عقب کشیده، منطقه در آتش جنگ میسوزد و قدرت [در سعودی] به نسل جدید منتقل شده است – عمدتاً به پسر ٣٠ ساله ملک سلمان، محمد بن سلمان. بطور کلى، توفان تغییرات است که صحرای پادشاهی سعودی را مینوردد.
واکنش سعودیها هم به این تغییرات، سرکوب بیرحمانهی مخالفین در داخل و سرسختی در خارج است، که نتایج نگران کنندهاش در چند روز گذشته به وضوح دیده شد. در دوم ژانویه، حکومت سعودی ٤٧ نفر را اعدام کرد. اکثر اعدام شدگان تروریستهای القاعده بودند، اما یکی از اعدام شدگان روحانی سرشناس شیعه بوده است که خواهان برکناری آل سعود از حکومت بود. پس از اینکه در واکنش به این اعدام، سفارت عربستان در تهران به آتش کشیده شد، پادشاهی عربستان تمام روابط دیپلماتیک سیاسی و اقتصادی با ایران ر ا قطع کرد. حرکتی نابخردانه در منطقهای که همین حالا هم ناآرام و بیثبات است.
اما فارغ از تیتر اخبار، تغییرات سرسختانهی دیگری هم در سیاستهای اقتصادی سعودى در حال وقوع است که میتواند نتایج تکان دهندهای در پی داشته باشد. شاهزاده «محمد»، نقشهی راهی ترسیم کرده است تا بتواند درهای حکومت و اقتصاد را به دنیای خارج باز کند. این تغییرات شامل فروش سهام شرکت ملی نفت عربستان یعنی آرامکو است.
پیشبرد توأمان بلند پروازیهای خارجی و تغییرات بنیادین اقتصادی به قُمار مىماند. نتیجهی این قمار میتواند بقای آل سعود و آیندهی جهان عرب را تعیین کند.
تاچریسم عربی چیست؟
سقوط قیمت نفت از بشکهای ١١٠ دلار در ٢٠١٤ به کمتر از ٣٥ دلارِ امروز، تا حدودی تحت تاثیر سیاستهای سعودیها بوده که میخواستهاند سهمشان در بازار نفت از ورود تکنولوژیهای جدید مصون بماند. اما قیمت پایین نفت برای کشوری که ٩٠٪ اقتصاد و حکومتش بر درآمد نفت وابسته است مانند نشستن بر بمب ساعتی است. کسر بودجهی سعودى به رقم خیره کنندهی ١٥٪ تولید ناخالص ملی رسیده است. ذخائر ارزی عربستان در حدود ٦٥٠ میلیارد دلار است. در ابتدا این رقم فوق العاده مىنماید. اما باید در نظر داشت که به دلیل هزینههاى هنگفت، ذخایر ارزى از ٧٥٠ میلیارد دلار سقوطى ١٠٠ میلیارد دلارى کرده و به میزان فعلى رسیده است.
زمانی که قیمت نفت در دهه ٩٠ میلادی سقوط کرد، سعودی به شدت مقروض شد. اما با شکوفابی اقتصاد چین و نیاز به نفت در سال های پس از ٢٠٠٠ میلادی دوباره ثروت به سمت سعودى سرازیر شد. اما امروز، هیچ کس، حتى حکام سعودی هم امیدی به ٣ رقمی شدن مجدد قیمت نفت ندارند. در عوض حالا اعتراف میکنند که اقتصادشان نیازمند تغییرات جدى است. در همین راستا، شاهزاده محمد بن السلمان، در مصاحبه اى در همین هفته با نشریه إکونومیست نقشه راه خود برای طراحی مجدد نظام سعودى را تشریح کرد.
قدم اول، سیاست های اقتصاد ریاضتى هست با هدف برطرف کردن کسری بودجه در پنج سال آینده، حتى اگر قیمت نفت پایین بماند. در نگاه اول این حرکت منطقی به نظر میرسد. ولی برای سیستمی که در آن پول نفت جایگزین مالیات شده است و هزینه تحصیل و بهداشت عمومی و برق و آب و مسکن به شدت به یارانه نفتی وابسته است، اعمال سیاست های ریاضتی تصمیمی خطرناک به نظر میرسد. علاوه بر هزینه بسیار این یارانه ها، عملا پول نفت باعث پنهان ماندن اقتصاد ناکارمد سعودى شده که به شدت به کارگر خارجی وابسته است. پول نفت آن چنان زندگی را برای سعودى ها راحت کرده که آنها میتوانند بدون کارآبی خاصی در دفاتر دولتی چرت بزنند و کار خاصی انجام ندهند.
همین حالا هم رهبران جدید سعودی نقشه راه را آغاز کرده اند. با کم کردن مخارج در ماه پایانی سال ٢٠١٥ توانستند مانع صعود کسری بودجه به بیش از ٢٠٪ شوند. بودجه سال ٢٠١٦ هم شامل افزایش چشمگیر قیمت بنزین، برق و آب است (هرچند که هنوز یارانه پرداختی بابت اینها بسیار بالاست). شاهزاده محمد میگوید میخواهد قیمت ها را ظرف پنج سال به قیمت بازارهای جهانی برساند [یعنى قطع تقریبا کامل یارانه ها]. وی همچنین میخواهد مالیات ارزش افزوده ٥٪ را اجرا کند، به علاوه مالیات برای مشروبات انرژی زا، سیگار و مالیات بر زمین هاى خالی.
تغییرات مالیاتی و حذف یارانهها تنها قدمهای اولیه هستند. ٧٠٪ سعودیها زیر ٣٠ سال دارند. در عین حال دو سوم شاغلین سعودی، استخدام دولت هستند. پیشبینیها حکایت از آن دارد که نیروی کار در سعودى تا سال ٢٠٣٠ دو برابر خواهد شد. در این صورت تنها راه برای پیشرفت و تعالی کشور این است که اقتصاد کم جان سعودى جان تازهای بگیرد و از اتکا به درآمدهای نفتی بکاهد و بخش خصوصی را تقویت کند.
حالا حکومت قصد دارد با خصوصی سازی از بسیاری از این مخارج بکاهد. از خصوصی سازی مدارس و بیمارستانها تا خطوط هوایی و شرکتهای مخابرات و تولید انرژی، برنامههای کاهش کسری بودجه پیگیری میشوند. اما بزرگترین خصوصی سازی، واگذاری سهام شرکت آرامکو است که گرانقیمتترین شرکت دنیاست. شاهزاده محمد قصد دارد بخشی از سهام آرامکو را بفروشد و درهای سرمایه گذاری در این شرکت را به روی دنیا بگشاید. او تیم خود را تحت فشار گذاشته تا طی چند ماه آینده طرحی برای این واگذاری ارایه کنند.
اما سوال اینجاست که آیا چنین نقشهی راهی در عالم واقع هم نمود خواهد یافت؟ این برنامهها در مرحلهی حرف شاید آسان به نظر برسند اما در واقعیت موانع عظیمی در مقابل این نقشهی راه وجود خواهد داشت. عربستان سعودى پیش از این هم در فکر اصلاحات بوده اما تغییرات واقعی همیشه نامحسوس بودهاند. بازار سرمایهی سعودی و نیز بوروکراسی لازم برای آن هنوز ضعیف است. سرمایه گذاریِ لازم برای نسل جوان سعودى و برای زیرساختهای توریسم و بسیاری از دیگر نیازمندیهای سعودى ارزان به دست نخواهد آمد. سرمایهگذارها در سعودی سرمایهگذاری نخواهند کرد مگر اینکه نسبت به آیندهی این کشور امیدوار باشند. اما ایجاد این اعتماد به آیندهی سعودی، کار سختی خواهد بود.
یکی از دلایل نا امیدى به اصلاحات در سعودی این است که طرح ریاضت اقتصادی به مانند آنچه که یونان تجربه کرد بسیار دشوار خواهد بود و میتواند به نارضایتى عمومی بیانجامد. هرچند که سرنوشت سوریه و لیبی، باعث شده تا رغبتی به شورشهای فراگیر در میان مردم نباشد. با این حال خانواده سلطنتی هم رغبت چندانی برای باز کردن و اصلاح فضای سیاسی در جهت کم شدن فشار ناشی از تنگنای اقتصادی ندارد. شرکت زنان در انتخابات اخیر شوراها در سعودی (که از قدرت چندانی هم برخوردار نیستند) هم از ایدههای پادشاه پیشین بوده و نه حاکمان فعلی. هیچ نشانی هم از تغییر رویکرد مطلق گریانه به مذهب دیده نمىشود. رویکردی که سعودی و دشمنش داعش در آن مشترک هستند. حتى پیش از اعدامهای اخیر هم، میزان اعدام در سعودی در ٢٠ سال اخیر بیسابقه بوده است. شاهزاده محمد مدام راجع به نسل جوان عربستان سخن میگوید. اما در عین حال اشتیاق چندانی هم نشان نمیدهد که با روحانیون محافظهکار درگیر شود تا معضلاتی همچون منع رانندگی برای زنان را برطرف کند.
مانع دیگر در مقابل نقشهی راه، وضعیت ژئوپولتیک منطقه است. به موازات ورود قدرتمند ایران در سیاست خارجی، حالا سعودیها میخواهند به عنوان قهرمان مسلمانان سنی ظاهر شوند. آنها به تقابل با متحدان ایران در منطقه پرداختهاند. متحدانی چون حوثیها در یمن و بشار اسد در سوریه و ناراضیان شیعه در سعودی و بحرین.
استدلال حکام جدید سعودی این است که باید پیام محکمی به تروریست ها فرستاده شود و در سایهی این استدلال سعی در توجیه اعدامهای اخیر دارند. آنها همچنین معتقدند که در مقابل ایران باید سر سختی کرد چرا که ایران به دنبال ایجاد مجدد امپراتوری پارس است.
اما استدلالهای حکام جدید سعودی نادرست است. جانبداری از یک فرقه در جنگهای فرقهای رویکردی شکست خورده و پر هزینه است. اوضاع جنگ یمن افتضاح است و حمایت دولتهای سنی در منطقه بسیار پر هزینه. بودجهی دفاعی و امنیتی، ٢٥٪ بودجهی کشور را بلعیده است. و اگر طبق نقشهی راه، سیاستهای انقباضی برای بودجه در نظر گرفته شود، سهم هزینههای دفاعی و امنیتی از بودجه، بیشتر هم خواهد شد. ضمنا تنشهای منطقهای باعث فرار سرمایه هم خواهد شد. چه کسی حاضر خواهد بود که در اقتصادی منزوی در منطقهای بحران زده سرمایهگذاری کند؟
رژیم جدید سعودی، تصور میکند که سرسختی در سیاست داخلی و خارجی چهرهای مقتدر از آنها به نمایش میگذارد. شاید زورآزمایی در عرصهی خارجی برای سعودیها خوشایند باشد، اما اگر خاندان سلطنتی بخواهد منطقه را به آتش بکشد و اصلاحات اجتماعی در داخل را سرکوب کند، شکوفایی اقتصادی به دست نخواهد آمد. اگر شاهزاده محمد قصد ساختن کشور را دارد و نه ویران کردن آن را، باید این را درک کند.
انتهای پیام