استراتژي اصولگرايان در پسا انتخابات 94
علی ایراننژاد در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده نوشت:
شکست اصولگرایان در انتخابات مجلس دهم هرچند از سوی برخی کارشناسان و تحلیگران پیش بینی میشد، اما اتفاقی دور از ذهن برای اصولگرایان بود. از این رو پس از حماسهی گام دوم تحلیلها و دیدگاههای گوناگونی از اردوگاههای اصولگرایان شنیده میشود و از این رو به نظر میرسد در آينده شاهد چرخشهایی در لایههای استراتژیک و تاکتیکی اردوگاه اصولگرایان باشیم.
این تغییر به منزلهی وا-ساخت گفتمان اصولگرایی در پیکربندی نو، به منظور بازیافت پایگاههای اجتماعی است. شناخت این تغییرات راهبردی اصولگرایان از آن جهت میتواند مهم باشد که توپوگرافی سیاسی کشور در سالهای آتی را تحت تاثیر خود قرار میدهد و چه بسا به طبع این تغییرات لازم باشد جریانهای اعتدالگرا و اصلاح طلب نیز راهبردها و چرخشها لازم در این باره را داشته باشند. اما این تغییرات چه چیزهایی هستند؟
-
شکل گیری نئو اصولگرایان:
همچنانی که در تحلیلها و آسیب شناسیهایی که در طول یک هفتهی گذشته از اردوگاههای اصولگرایی شنیده میشود، حضور چهرههای تکراری و محافظه کار در بدنهی اصولگرایی را از عوامل اصلی بی رغبی مردم به جریان اصولگرایی دانستهاند؛ لذا مهمترین استراتژی جریان اصولگرایی در ادامه وا-ساخت خود در قالب جریان نئو اصولگرایی خواهد بود که از دل جریان چپ اصولگرایی بیرون آمده و به مرور خود را گفتمان غالب اصولگرایی خواهند کرد. مهمترین ویژگی نئواصولگرایان ظهور چهرههای جوان است. به نظر میرسد من بعد باید منتظر نامها و چهرههای جدیدی از اصولگرایان باشیم که چندان خود را وام دار اصولگرایان پیشین خود نمیدانند و مدعی احیای شعارها و آرمانهای مغفول ماندهی انقلاب هستند. شاید مهمترین دلیل ظهور نئو اصولگریان از بدنه جریان چپ این واقعیت باشد که جریانهای راست اصولگرایی چندان به کادرسازی خود نپرداختهاند و عموما شامل نسلهای اول انقلاب هستند، در حالی که جریانهای چپ در مقولهی کادر سازی و یارگیری بسیار موفق بوده اند.
-
تغییر در آرایش میدانی اصولگرایان:
همچنانی که گفته شده ظهور نئو اصولگرایان به منزلهی بسط هژمونی گفتمان چپ اصولگرایی خواهد بود. در این تغییر جریانهای سنتی اصولگرایی که همواره رویکردی محافظه کارانه داشتهاند و تصمیماتشان محوریت و فصل الخطاب اصولگرایان بوده، دیگر نقش محوری و تاثیرگذار در بدنهی اصولگرایی نخواهند داشت و از این رو جریانهای سنتی راست اصولگرایی دو راه در پیش روی خود خواهند داشت. بخشی از جریانهای راست اصولگرایی به جریانهای اعتدالی خواهند پیوست و بخشی دیگر نسبت به هژمونی جریان نئواصولگرایان تمکین خواهد کرد. لذا باید منتظر بود در آينده نقطهی تماس طيفهاي ديگر سیاسی با جریان چپ اصولگرایی باشد. به عبارت دیگر گفتمان اصولگرایی از دل دکترینال جریان چپ بیرون میآید و تمام استراتژیها و تاکتیکهای این جریان از منظر چپ اصولگرایی مهندسی و طرح ریزی میشود.
-
وا-ساخت تشکیلاتی:
با توجه به عدم اقبال و ریزش عمومیجامعه نسبت به گفتمان اصولگرایی و به ویژه نقش و تاثیر جریانهای رادیکال اصولگرایی در این ریزش، که البته همواره مورد انتقادات جدی جریانهای راست اصولگرایی نیز بودهاند، به نظر میرسد باید منتظر وا- ساخت تشکیلاتی اصولگرایان باشیم تا ضمن ایجاد تصویری نو و تازه از اصولگرایی در بدنهی جامعه به سازماندهی و آرایش جدیدی هم از اصولگرایی دست بزنند. به عبارت دیگر آنچه اتفاق میافتد ایجاد تشکیلات جدید در اصولگرایان نیست، بلکه وا-ساخت تشکیلاتی است که امروز دچار بن بست و عدم کارایی و توان سازماندهی و تاثیر گذاری است و لذا در آینده این تشکیلات با وا-ساخت خود به منظور روزآمدی و البته با عناصر نشانگانی جدید همچون نام و عنوان تشکیلاتی جدید، چهرهها و اسامیجدید و… خود را معرفی خواهد کرد.
-
استفادهی ظرفیتهای مدیومهای جدید رسانهای:
انتخابات 92 و 94 نشان داد رسانههای نوظهور، و به طور خاص شبکههای موبایلی نقش بسیار مهم و تاثیر گذاری در جهت دهی افکار عمومی جامعه دارند. به طوری که شبکههای مجازی در واقع با ساخت جهانهای موازی و ایجاد موجهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و… در این جهانها و تسری این موجها به مرور به جهان واقعی میتوانند تحولات و تغییرات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی مهمی را ایجاد کنند. انتخابات اخیر نشان داد با توجه به مشاهدات میدانی تبلیغات فیزیکی اعتدالیون و اصلاح طلبان بسیار کمتر از اصولگرایان بود، اما اعتدالیون و اصلاح طلبان با استفاده از ظرفیتهای شبکههای مجازی توانستند بخش عمدهای از افکار عمومی جامعه را با خود همراه کنند.
انتهای پیام