احساس طردشدگی در دانشجویان الزهرا
پریسا صالحی، انصاف نیوز: حسن مستوفی الممالک از نزدیکان ناصرالدینشاه، معروف به «آقا» و نخست وزیر پنج دوره در زمان قاجار اموال خود در ده ونک را وقف کرد، مستوفی الممالک و خانوادهاش و چهرههایی مثل ملیجک که نام او به گوش ما آشناست و گفته میشود علاقهی ناصرالدینشاه به او باعث حسادت دیگران میشد نیز در همان زمین دفن شدند.
سال 43 بود که در زمینهای مستوفیالممالک با تصویب شورای وقت مرکزی دانشگاههای ایران، «مدرسهی عالی دختران» کار خود را شروع کرد. این زمینها وقف شده بود که صرف تحصیل زنان شود. سال 54 این مدرسهی عالی رسما به دانشگاه تبدیل شد و نامش به «دانشگاه فرح پهلوی» تغییر داده شد. سال 57 این دانشگاه تغییر نام داد، به نام «محبوبه متحدین» یکی از اعضای مجاهدین خلق که پیش از انقلاب توسط ساواک کشته شد، او و همسرش «حسن آلادپوش» به توصیهی علی شریعتی باهم ازدواج کرده بودند.
سال 62 دوباره اسم این دانشگاه تغییر کرد و امروز ما آن را با نام «دانشگاه الزهرا » میشناسیم. هنوز روی برخی وسایلی که در آزمایشگاههای دانشگاه وجود دارد و برخی کتابها نوشته شده: «دانشگاه متحدین». بیشترین دوران مدیریت این دانشگاه با «زهرا رهنورد» بوده است. در تاریخچهای که در سایت دانشگاه الزهرا منتشر شده نه نامی از فرح پهلوی هست و نه محبوبه متحدین، در روایتهایی مثل ویکیپدیا نیز به محبوبه متحدین اشاره نشده است.
این دانشگاه همانطور که از ابتدا وقف تحصیل دختران شده بود تاکنون نیز دانشگاهی مخصوص زنان مانده است، دانشگاهی که به وجود آمد تا راه تحصیل و پیشرفت را برای زنان هموار کند و شاید میتوان گفت در زمینهی تاریخی خود به دنبال نوعی کاهش تبعیض جنسیتی بود، در ادامه نیز تاریخ سیاسی عجیبی را به خود دید، بعد از اینکه اصولگرایان، انجمن اسلامی، تنها تشکل تحولخواه این دانشگاه را گرفتند تا سالها در این دانشگاه تکصدایی حاکم بود که در نهایت با تشکیل «مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه الزهرا» این تکصدایی شکست. فرشته علیزاده، که در ماجرای کوی دانشگاه مفقود شد و بعدها گفته شد که کشته شده است نیز از اعضای این انجمن بود.
دانشجویان الزهرا اما با این راه درازی که آمدهاند به علل مختلف دچار نوعی درحاشیهبودگی و قضاوتها و برچسبهای جامعه به علت تکجنسیتی بودن مواجه هستند. این جملاتی است که از دانشجویان دانشگاه الزهرا در مورد قضاوت جامعه دربارهی آنها شنیدیم: «من خیلی جاها سعی کردم نگاه مردم رو نسبت به الزهرا تغییر بدم، فکر میکردن حوزهی علمیه است.»، «به من میگفتن به خاطر الزهرایی بودنت چادر میذاری»، «میگن از وقتی اون دختر چادریه تو دانشگاتون خودکشی کرد فهمیدم خیلی دانشگاتون فضاش یجوریه»، «میگن عین مدرسه دخترونه است»، «فکر میکنن تفکر افراطی داری»، «به هر کسی میگم الزهراییام میگن بهت نمیاد»، «به من گفتن مگه الزهرا رشته شیمی داره»، «واسه اینکه نگاه بدی بهم نداشته باشن به بعضیا اصلا نمیگم الزهرا بودم» «من خیلیا تو پیجم که لوکیشن میزدم هم الزهرارو میشناختن هم واقعا خوب میشناختن، «یعنی درسته یه سریا اینطورن ولی خیلیام دیدشون نسبت به الزهرا مثبته»
انصاف نیوز در همین مورد با غزل گنج کریمی، عضو شورای مرکزی مجمع اسلامی دانشگاه الزهرا و دکتر یعقوب موسوی، استاد دانشگاه الزهرا و جامعهشناس گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانید:
گنج کریمی: دانشگاه الزهرا یک تبعیض مثبت است
غزل گنجکریمی، عضو شورای مرکزی مجمع اسلامی دانشگاه الزهرا در مورد این دانشگاه گفت: «از آنجا که دانشگاه الزهرا یک دانشگاه کاملا زنانه است، لزوم فعالیت در حوزهی برابری جنسیتی و مطالعات جنسیت در آن اهمیت ویژهای پیدا میکند. هرچند که در دانشگاههای دیگر هم باید چنین فعالیتهایی انجام شود اما در مرحلهی اول آشنایی خود زنان با حقوق و جایگاهشان اهمیت ویژهای دارد. دانشگاه الزهرا در واقع یک تبعیض مثبت محسوب میشود. فرهنگ زنستیزانه ریشههای محکمی در باور تاریخی ما دارد و تا به امروز نفوذ خود را حفظ کرده است. قوانین و حقوق هم نه تنها به کمک زنان نمیآیند بلکه اهرم فشار مضاعفی بر زنها هستند. بنابراین شنیدن این گزارهی خبری که هنوز زنهای زیادی در کشور هستند که حق انتخاب آزادانهی دانشگاه را ندارند همانطور که اگر به ریشهی تاریخی تاسیس دانشگاه الزهرا به نام مدرسه عالی دختران در سال 43 نگاه کنیم متوجه میشویم که این مشکلات از گذشته تاکنون تقریبا بدون تغییر چندانی در برابر تحصیل زنان مانعتراشی میکنند. پس همانطور که گفتم دانشگاه الزهرا یک تبعیض مثبت محسوب میشود.
در گذشته به طور کلی تحصیل برای زنان تابو بود و امروز هنوز زنان زیادی هستند که حق انتخاب آزادانهی دانشگاه خود را ندارند و در نبود چنین دانشگاهی مجبور هستند که در دانشگاه شهر خود تحصیل کنند حتی اگر رتبهی کنکورشان خیلی بهتر از میانگین رتبه در آن دانشگاه باشد. یا اینکه گزینههای دیگری در برابر زنان قرار میدهند که حتما به دانشگاههای مذهبی بروند که هم تعدادشان کم است و تنوع رشتهها در آنها زیاد نیست یا اینکه ازدواج کنند و بعد به دانشگاه بروند. بنابراین وجود دانشگاه الزهرا به عنوان یک تبعیض مثبت در شرایط کنونی برای زنان بسیار واجب است.
بنابراین کسانی که با علم به این موارد وارد این دانشگاه میشوند و دانشگاه الزهرا را انتخاب میکنند و محدودیت انتخاب نداشتند و این دانشگاه را انتخاب کردند، به دورهی تحصیلشان در این دانشگاه به عنوان یک تجربهی زیستهی متفاوت نگاه میکنند نه به عنوان یک تجربهی عذابآور یا چیزی که به آنها تحمیل شده است.»
او درمورد فعالیت در دانشگاه تکجنسیتی افزود: «فعالیتهای دانشجویی در دانشگاههای تکجنسیتی خواه زنانه باشند خواه مردانه مشکلات خاص خود را دارند که این مشکلات در دانشگاههای مختلط کمتر دیده میشود. یکی از این مشکلات انفعالی است که فعالیت در این دانشگاهها با آن مواجه است و در دانشگاههای مختلط این جنس از انفعال کمتر دیده میشود اما متاسفانه در دانشگاههای تکجنسیتی هست و در فعالیتهای سیاسی و صنفی خیلی بروز پیدا میکند.
نکتهی مثبتی که در مورد فعالیت در دانشگاه الزهرا وجود دارد این است که زنان با هر طیف فکری و هر سلیقهای، چه تحولخواه، چه جامعهی اسلامی و چه بسیج ادارهی کار را به عهده دارند و این باعث میشود که زنان نقش بیشتری در ادارهی مسائل سیاسی و اجتماعی به عهده بگیرند. از طرفی دانشگاه الزهرا به عنوان بزرگترین دانشگاه زنانهی خاورمیانه، میتواند بستر مناسبی در رابطه با بسترسازی مسائل زنان و نهادینه کردن آن باشد برای مثال فعالیتی که ما در مورد سرطان پستان در سطح دانشگاه داشتیم، دانشجوهای زیادی شرکت کردند و آگاه شدند که این سرطان تا چه حد سلامت آنها را تهدید میکند و راههای پیشگیری از آن را آموختند. یعنی تعداد زیادی از زنانی که در یک محیط آکادمیک تحصیل میکنند با خطراتی آشنا شدند که سلامت افراد به خصوص زنان را تهدید میکند.»
گنجکریمی در پایان افزود: «نکتهی دیگر این است که در شرایطی که انتخاب اساتید مرد در دانشگاههای مختلط فرصت اشتغال برابر را از زنان سلب میکند، در دانشگاه الزهرا بخش زیادی از اساتید و اعضای هیئت علمی زن هستند، اساتید مرد زیادی هم در دانشگاه الزهرا تدریس میکنند اما این از نظر اشتغال زنان مهم است. اساتید زن زیادی با بنیهی علمی بالا ممکن است که شانس عرض اندام در دانشگاههای مختلط را نداشته باشند اما دانشگاه الزهرا این فرصت را کمی بیشتر از دانشگاههای دیگر برای آنها فراهم میکند.
البته ما منکر این نیستیم که با توجه به ظرفیت بالایی که دانشگاه الزهرا به عنوان یک دانشگاه تکجنسیتی دارد جا دارد که بیشتر در حوزهی زنان فرهنگسازی کند. حضور زنها از هر طیف فکری در سطح جامعه باعث توامندی بیشتر زنان میشود، فرقی ندارد از چه طیف فکری، اینکه زنان ادارهی تشکلها و قسمتهای مختلف دانشجویی دانشگاه را به طور کامل در دست دارند باعث توانمندی بیشتر آنها و بروز و ظهور بیشترشان در جامعه میشود.
در کل دانشگاه الزهرا به عنوان بزرگترین دانشگاه زنانه ایران و خاورمیانه باید محل تغییر دیدگاه ها نسبت به توانمندی و مسائل زنان باشد. فرهنگسازیهای بیشتر و فعالیتهای غنیتر بتواند دانشگاه را به سمتی ببرد که بتواند نقش مهم خود را به خوبی ایفا کند.»
بیشتر بخوانید:
- فعالان دانشجویی پسر پشت در دانشگاه الزهرا ماندند
- اطلاعیه دانشگاه الزهرا درباره خودکشی یک دانشجو
- بیانیهی مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه الزهرا دربارهی تخریب خانههای ده ونک
موسوی: شاید خیلی از اساتید هم طردشدگی را احساس میکنند
موسوی در اینباره به انصاف نیوز گفت: «طردشدگی مربوط میشود به افرادی که در مجموعه هستند ولی جزو مجموعه نیستند، در شهر زندگی میکنند اما جزء حیات شهر به حساب نمیآیند و گروههایی که قدرت و امتیازات بیشتری دارند آنها را به حساب نمیآورند. باید دید دانشجویان از چه چیزی و شرایطی طرد شدهاند، طرد از فضای عمومی و دانشگاهی؟ طرد از بین خود دانشجویان یعنی طرد ارتباطی؟ البته این موضوع در رشتههای مختلف و در ترمهای مختلف تحصیلی و حتی بر حسب نوع رشته ممکن است متفاوت باشد . تحلیل شرایط طرد شدگی دانشجویان از لحاظ علمی نیاز به انجام تحقیق علمی از نوع پیمایش دارد که معلوم شود آیا احساس طرد بین دانشجویان وجود دارد یا ندارد و کیفیت و نوع طرد شدگی آنها چگونه و در چه مقیاسی است؟ تجربهی من به عنوان کسی که سالها در این دانشگاه درس میدهم این است که احساس طرد شدگی در معنای عمومی آن به خاطر دانشگاه تکجنسیتی بودن کم و بیش وجود دارد، یعنی بسیاری از دانشجویان ما احساس میکنند که اینها از فضای عمومی دانشگاهی در سطح کلان دور هستند.
باید گفت این احساس طرد شدگی در بین دانشجویان به تناوب در بعضی رشتهها بیشتر و در برخی دیگر کمتر است، مثلا در رشتههایی مانند الهیات یا ادبیات شواهد نشان می دهد احساس نوعی انزوا از بسترهای عمومی دانشگاهی بیشتر است، ولی دانشجویان هنر ممکن است این احساس طردشدگی را کمتر داشته باشند، و یا حسب گمانهزنی های اولیه این حس در حاشیه بودن ممکن است در بین دانشجویان رشتههای علوم تجربی کمتر از دانشجویان رشتههای علوم انسانی دانشگاه باشد و یا مثلا این تصور و تجربه در بین دانشجویان علوم اجتماعی احتمالا کمتر است، چراکه ماهیت رشته آنها را به داشتن رابطهی اجتماعی با همگنان خود دعوت میکند.
متاسفانه این احساس طردشدگی را فقط دانشجویان ندارند، شاید خیلی از اساتید هم تجربه میکنند، یعنی در بافت جمعی و عمومی و تعاملات و فضاهای مشترک فکری، فرهنگی، علمی و حرفهای خیلی از استادها هم این احساس را دارند که انگار در فضای عمومی اکادمی کشور در حاشیه هستند و نه در متن، به دلیل بافت تکجنسیتی آنگونه که انتظار میرود در مجموعهی دانشگاهها و مراکز رسمی در کشور به رسمیت شناخته نمیشوند نقش برجستهای را در تحولات عمومی و برنامه ریزیها و سیاست گذاریها نمیتوانند ایفا کنند.
او در پاسخ به این سوال که آیا احساس طرد شدگی دانشجویان دختر در دانشگاه الزهراء تابعی از طردشدگی جنسینی زنان است گفت: «البته بی ازتیاط نمیتواند باشد. این موضوع به پیشداوریها یا کلیشههای ذهنی که در سطح عمومی نسبت به نوع حضور زن در جامعه وجود دارد مرتبط است و هنوز قالبها و باورهای اجتماعی ما نمیتواند بپذیرد که یک مرکز آکادمی باشد که زنان نقش اول را در آن ایفا کنند. میدانید که دانشگاه الزهراء از نظر جنسیت دانشجویان خاص دختران است و در سالهای اخیر تحولات به کارگیری نیروی علمی به گونهای رقم خورده است که اکثریت کادر علمی آن را هم زنان شامل میشوند، و البته باید اضافه کرد گذشته از ریاست دانشگاه که از میان بانوان منصوب میشوند مدیریت در بسیاری از بخشهای دانشگاه نیز توسط زنان اداره میشود.
تصویر تک جنسیتی از یک مرکز آکادمی خود مولد بسیاری از قضاوتها و ارزشگذاریهایی است که با کلیشههای رایج جنسیتی در کشور بیارتباط نیست و آن نقش کم اهمیتی است که باورها و خرده فرهنگ جنسیتی جاری در جامعه کنونی به این نوع مراکز می دهد. اگر یک سازمان یا نهاد زنانه باشد، مثلا بگوییم از فردا قرار است زنان امور سازمان بهزیستی را به عهده بگیرند، قطعا آن سازمان ارزش و جایگاه برابر آنچه الان دارا است را پیدا نمیکند. باشگاههای زنانه هرچقدر هم قوی و موفق باشند، در تراز باشگاههای مردانه مورد قضاوت و یا ارزیابی قرار نمی گیرند. ما این تقسیمبندی جنسیتی را در سطح کلان جامعه داریم. به هر دلیل جامعه برای نهادها، ارگانها و تشکلهای زنانه نرخ بالایی قائل نیست. این مشکلی است که از نظر فرهنگی با آن روبرو هستیم که به دلیل نابرابری جنسیتی و اجتماعی که خود ریشههای تاریخی گسترده از نوع مذهبی و شاید تجربی دارد مربوط باشد.
منظورم از ریشههای تجربی این است که نهادهای اجتماعی زنان آنگونه که باید و شاید موفق نیستند، مثلا نهاد معاونت مشارکت زنان و خانواده ریاست جمهوری بیش از 30 سال عمر دارد ولی نهاد تنومندی نیست و نمیتواند منافع جامع زنان را تعقیب کند و یا قادر نیست جایگاه زنان را در ایران آن گونه که انتظار است ارتقا دهد این باعث میشود که دانشگاه الزهرا علی رغم سعی و تلاش مدیران متعهد آن و نیز تلاشی که اساتید آن دارند و باید گفت انصاقا اساتید مبرز و شایستهای هم در بین بانوان فرهیخته در دانشگاه اشتغال دارند معذا جایگاه اجتماعی آن در سطح کشور در ترازی نیست که انتظار می رود. مثلا رشته های تربیت بدنی با اینکه امتیازهای خوبی در سطح ملی و گرفته و مقامهای بینالمللی را نیز در برخی شاخه ها احراز کرده اما تربیت بدنی الزهرا نمیتواند نهادی برابر و هم تراز با تربیت بدنی دانشگاه تهران باشد، در مورد بقیهی دانشکدهها هم همینطور است.
این متوجه دانشجویان ما هم میشود، دانشجویان ما هم هرچقدر ممتاز و خبره و مستعد باشند اما در فضای عمومی جامعه همین که برچسب الزهرا میخورند نوعی احساس متفاوت در آنها ایجاد میشود. ما در یکی-دو سال اخیر موضوع میزان تمایل به ورود دانشگاه الزهرا را بین دانشآموزان دبیرستانها بررسی کردیم و دیدیم خیلی از دانش اموزان با ساختار این دانشگاه و رشتههای آن آشنا نیستند و نه باور به چنین محیط و ساختار آموزشی با تنوع رشته ها و قدمت 50 ساله آن دارند و نه انگیزهای کافی برای ورود به آن درشان مطرح است این موضوع در سطح شهری مانند تهران بوده است؛ در شهرستانها آشنایی با آن به مراتب کمتر است. میشود حدس زد بسیاری از داوطلبها به طور تصادفی دفترچه کنکور را باز میکنند و رشتهی خودشان را در الزهرا تیک میزنند یا وقتی میفهمند تکجنسیتی است خانوادههای بخشهای سنتی آنها را تشویق میکند که حتما به همین دانشگاه برو. منظور جذب دانشجویان ما با پیشداوریهای این شکلی مواجه است.»
او در ادامه افزود: «دانشگاههای مختلف و مهم کشور نوعا با نام شهرها شناخته میشوند و یا اگر هم افراد باشد از میان چهره هایی که نوعی انطباق با مسائل خاص آن دانشگاه دارد مثل دانشگاه شیراز یا اصفهان یا صنعتی شریف که بنام یکی از دانشجویان مبارز این دانشگاه بوده است و یا دانشگاه شهید بهشتی که نماد شهید بزرگواری است که دانشگاه دیده و در حیات خود نمود عینی از تدریس و تحقیق در دانشگاهها داشته است دانشگاه الزهرا به نام بانوی بزرگ عالم شیعه، حضرت زهرا (ع) است ولی تشابه این نام خود سوتفاهم ایجاد میکند، با بیمارستان الزهرا یا دانشگاه فاطمه زهرا در قم که آنها هم تک جنسیتی هستند. نمی خواهم مسائل دانشگاه را با نام پر افتخار فاطمه زهرا(ع) تقلیل دهم خیر منظورم چرایی عدم نفوذ جامع این دانشگاه در نسل جوان و افزایش پذیرش عمومی آن است.
در افواه عمومی حتی برخی خواص تصور بر آن است این دانشگاه و بدین نام از نوع حوزهی علمیه بانوان و یا حداقل دارای برخی رشته های علوم انسانی است در حالیکه دانشگاه الزهرا در بسیاری از رشته های علمی و تجربی مانند فیزیک و زیست و شیمی و ریاضیات دارای سابقه طولانی بیش از نیم قرن است. البته علل طردشدگی دانشجویان ما از فضای عمومی که مورد پرسش شما است بسیار پیچیده است اما این نوع فرایندها و سازماندهیها هم زمینه ساز آن است.
گهگاه در گروههای آموزشی این بحثها میشود که ارتقای جایگاه دانشگاه الزهرا هم در سطح ملی و هم در سطح بینالمللی و منطقهای چگونه میتواند باشد؟ چگونه این دانشگاه میتواند یک دانشگاه زنانهی ممتاز باشد؟ این مستلزم چند دهه کار خیلی جدی، سیاستگذاری قوی، حمایتهای سنگین و تغییر فضاهای فرهنگی کشور است تا دانشجو احساس اعتبار شخصیتی، آکادمی و علمی کند.
آمدن دانشجویان به دانشگاه الزهرا مثل خیلی از شرایط دیگر تحت شرایط جوی و غیر هدفمند است شاید بتوان گفت بعضا 10 تا 20 درصد دانشجویان با انتخابات آزاد و آگاهانه این دانشگاه را برای تحصیل انتخاب میکنند. در سال گذشته دانشگاه الزهرا دختران دانشآموز ممتاز را در مدارس تهران شناسایی کرد و برای گفتوگو و تشویق به انتخاب الزهرا دعوت کرد. من به عنوان مشاور علمی این دانشآموزان با آنها که صحبت میکردم، چنین برداشتی نکردم که بخواهند به اینجا بیایند چون این دانشگاه را متمایز و دخترانه میبینند و این دختران ممتاز دانش اموز ترجیح می دادند در دانشگاه غیر تک جنسیتی پذیرفته شوند. این تک جنسیتی سئوال بزرگی برای دانش اموزان داوطلب بوده است حتی آن دسته که دارای گرایش بیشتر دینی بودند. .ممکن است در بعضی شاخهها مثل الهیات دانشجوها با نگاه دیگری بیایند که زنانی متفاوت از مردها شوند یا مادران نمونهای باشند.»
موسوی در مورد سابقهی تاسیس و گسترش دانشگاه الزهرا گفت: «نفس تشکیل این دانشگاه با بحثهای برابری جنسیتی که این سالها مطرح میشود در تعارض است، زمانی که این دانشگاه تاسیس شد این فضاهای فکری نبود. در زمان پهلوی که سیستم روی برابری جنسیتی تکیه داشت چرا این دانشگاه ایجاد شد؟ چرا کسی به نام دکتر فاطمی ملک شخصی خودش را وقف تحصیل بانوان میکند؟ زمینهای دانشگاه الزهرا مخصوص تحصیل دانشگاهی و تعلیم علمی دختران وقف است یعنی زمین و دانشگاه را از نظر شرعی نمیتوانند به هم بزنند. بانی آن زمین گفته که اینجا یک مرکز آموزش تحصیلات عالی مخصوص دختران تاسیس شود. بعد از انقلاب گرایشاتی بود که این توسعهی تک جنسیتی دانشگاه را تقویت میکرد. از اینکه یک محیط یکدست زنان باشد.
البته اینکه دخترانی که از خانوادههای سنتی بودند که نگرانی از اختلاط دختر و پسر در محیط دانشگاه داشتند تاسیس این مرکز اموزش عالی برای ان بود که شرایط برای تحصیل برای دختران این دسته از خانواده ها فراهم شود. شاید در دوران پهلوی دوم این انگیزه هم بوده تا از این طریق بتوانند بافت مذهبی در کشور را تغییر دهند مدرسهی عالی را توسعه دادند تا خانوادههایی که تعصبات مذهبی دارند و در شهرستانها و روستاها بچههای مستعد دارند و آنها را به دانشگاه مختلط نمیفرستند، به اینجا بفرستند که دخترانه است و این انگیزه بود که به تدریج اینها تغییر کنند.
بعد انقلاب هم این مرکز اموزش عالی به دانشگاه تغییر پیدا کرد و دستخوش رشد گسترده ای شد به طوری که از 600-700 دانشجو اکنون به بیش از 10 هزار دانشجو رسیده است، از دو سه دانشکده اولیه در شرایط فعلی به 10-12 دانشکده در رشتههای متنوع علمی مثل فنی مهندسی، تربیت بدنی، علوم پایه و اقتصاد بسط پیدا کرده است و حتی دانشگاه الزهرا الگوی پذیرفتهای در بعضی کشورها مثل عراق و سوریه شده تا این مدل را در کشور خود نیز ایجاد کنند تا از این طریق بتوانند دختران خانوادههای بافتهای مذهبی را جذب کنند و درگیر تحصیل و آموزشهای نوین کنند.
با این کارکرد این دانشگاه ایجاد شده و تقویت میشود و به دنبال نوعی برابری جنسیتی است و محصولات آن هموزن و همتراز دانشگاههای دیگر بتواند کارشناس و دانش اموخنه با مهارت و توان بیرون بدهد، و البته بطور نسبی هم موفق هم بوده است، هرسال تعداد زیادی فارغالتحصیل دانشآموختهی زن در رشتههای مختلف به درون جامعه گسیل میشوند. این یک گام به جلو برای یک نوع تساوی جنسیتی در تحصیلات و تهیه فرصت های شغلی در جامعه است اما الزهرا هنوز از رسیدن به تساویای که مدنظر است که واقعا برای زنان نوعی تغییر ساختاری باشد باشد، فاصلهی زیادی دارد؛ هم در ساختار، هم در شرایط کیفیت اموزشی و علمی و نیز ایفای نقشش کلیدی در تحولات و برنامه ریزی در سطح کشور. باید فارغالتحصیلان قوی بدهد که سمتهای مهمی اجرایی در سطوح کلان پیدا کند. ما آنجا مشکل داریم، تعداد زنانی که نماینده، وزیر یا معاون هستند و به طور کلی پست مدیریتی دارند به نسبت دانشآموختگی زنی که دانشگاهها در این سالها در سطح کلان عرضه کردند خیلی کم است.»
او در پاسخ به سوالی در مورد نقش دانشجویان و اساتید دانشگاه در این موضوع توضیح داد: «دانشجویان بعد از ترم سوم و چهارم متوجه موقعیت اجتماعی، کارکرد و جایگاهشان میشوند، اگر مخاطب ما خود این دسته از دانشجویان باشند باید گفت که خودآگاهی اجتماعی خیلی مهم است، باید بدانند که به دانشگاه آمدهاند تا از فرصت تحصیلی برای ارتقای اجتماعی و حرفهای و افزایش جایگاه زنان استفاده کنند. بدنهی هیئت علمی دانشگاه الزهرا را زنان تشکیل می دهند، این بانوان در قالب آموزش، پژوهش و مسدولیت اداره پایاننامه ها و تخلاصه سایر فعالیت ها نقشآفرینی و شخصیتسازی میکنند؛ می توانند خیلی خوب زمینه و بستر را برای یک نوع حس مثبت اجتماعی برای دختران فراهم کنند.
بنابراین نقش دانشجویان، استادان و مدیران ما و جامعهی عمومی در سطوح بالاتر کشور یعنی در وزارت علوم، سیاستگذاری و شورای انقلاب فرهنگی در ارتقای کیفی و واقعی دادن بسیار مهم است.»
او در مورد نقش سیاستگذاری دانشگاه گفت: «من نزدیک به سی سال است که در این دانشگاه هستم، در قیاس با ده یا پانزده سال گذشته شرایط بهتری را تحربه کرده است. به عبارت دیگر دانشگاه الزهرا طی این سال ها موفقیتهای زیادی را به لحاظ برنامهریزی، طراحی و جذب نیروهای موثر احراز کرده است ولی در مجموع ما نمیتوانیم نمرهی خیلی بالا به آن بدهیم. بافت تکجنسیتی دست دانشگاه و مدیران را در زمینهها مسائل اجتماعی و روانشناسی. دانشگاه الزهرا متاسفانه در واگذاری طرحهای پژوهشی که باعث تقویت اقتصادی، علمی نقشآفرینی درون سیستمی و بیرون سیستمی میشود در حاشیه است. دانشگاه الزهرا در رقابتی که دانشگاههای بزرگ کشور در اخذ پروژههای تحقیقاتی و حضور در مراتب سیاستگذاری و اجرایی دارند حضور برجسته ندارد. شاید بعضی از اعضای هیئت علمی ما طی این سالها مسئولیتهایی در سطح کلان گرفته باشند اما در قیاس با دانشگاههای دیگر از لحاظ نوع مسئولیت و تاثیرگذاری تعداد آن بسیار کم است. شاید دانشگاه خوارزمی یا علامه طباطبایی همین حرف را بزنند اما حتی دانشگاه خوارزمی که تربیت معلم بود و وابسته به آموزش و پرورش بود وضعیت بهتری نسبت به دانشگاه الزهرا دارد.»
موسوی در پایان اضافه کرد: «کلیشههای جنسیتی و باور به عدم برابری زن و مرد در احراز فرصتها و موقعیتها باعث میشود که نگاه نابرابری جنسیتی در بسیاری از مدیران رده بالا مطرح باشد. البته به صورت تعارف و تشریفات از زنان تجلیل میشود اما در واقعیت اینطور نیست. یعنی در واقعیت نمیروند در دانشگاه الزهرا در مورد یک موضوع کمک بخواهند تا هیئت علمی بیاید حلاجی کند و راه حل بدهد و در امور مشارکت داشته باشد. این موضوع یک مقدار به بافت هیئت علمی دانشگاه الزهرا هم ارتباط دارد، نیروهایی که جذب شدند، نیروهای بسیار خوبی هستند اما مجموعهی ما آنطور که باید و شاید امتحان خوبی برای دولتمردان و مدیران و کسانی که میخواهند در کوتاهترین زمان بیشترین بهرهبرداری را کنند شاید نداشته باشد. به هرحال درست است که هم اکنون بالای 10 هزار دانشجو در رشتههای مختلف در این دانشگاه اشتغال به تحصیل دارند اما خیلی از رشتههای کاربردی و به روزی که امروز در دانشگاههای دیگر پشت سر هم مصوب میشود و دانشجو میگیرند در الزهرا فاقد این قرصت و شرایط است سرعت توسعهی آموزشی ما بسیار کند است. یک علت آن این است که یک عدهای باور ندارند که زنان بیشتری دارند دانشآموخته میشوند و در سطح جامعه میآیند و میگویند نیاز به اینهمه دانشآموختهی زن در سطح کلان نیست و اینها در سطح جامعه بیکار و سرخورده میشوند و بهتر است که ما کنترل کنیم. اگر یک مرکز دانشگاهی بخواهد توسعه پیدا کند باید تا انتها توسعه پیدا کند، اگر بخواهند الزهرا را تا انتها توسعه دهند ظرفیت این را دارد که 40 هزار دانشجو داشته باشد. 40 هزار دانشآموختهی زن شغل و درآمد و مدیریت میخواهد. جامعه این آمادگی را ندارد پس دست به عصا جلو میرود، وقتی دست به عصا میرود نمیتوان انتظار رشد کیفی بالا از آن داشت.»
انتهای پیام
نظراتتون اصلا دقیق نیست. ما خودمون تو این دانشگاه درس خوندیم. با دانشجوهای رشته های مختلف در ارتباط بودیم تا این حد که شما فکر می کنید دانشگاه بدی نیست. مثل دانشگاههای دیگه است. هیچ وقت هم احساس طرد شدگی نداشتیم. شما خیلی افراطی خبر مینویسید.