تئوریزه کردن فرهنگ تجاوز
صبا عبداللهی، فعال حقوق زنان در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «تئوریزه کردن فرهنگ تجاوز» نوشت:
فرهنگ تجاوز، نظامی را شامل میشود که در آن منطق ارزشگذاری و همچنین به رسمیت شناخته شدن کنش ها به عنوان «هنجار» بر اساس توجیه پذیر تلقی شدن آزار و خشونت جنسی تعریف میشود.
در فرهنگ تجاوز «عوامل» وقوع آزار جنسی که در ارتباط مستقیم با رفتار و پوشش قربانی آزار، پیش فرض در نظر گرفته میشوند به «مجازات» آزارگر و تقبیح عمل تجاوز اولویت دارند و فاکتوری غیر از «اقرار» خود فرد دال بر رضایت آزار دیده از عمل جنسی معرفی میشود.
در واقع علیرغم باورهای پذیرفته شده در فرهنگ تجاوز، رضایت فرد فقط از طریق اقرار در شرایطی که تحت فشار و در موقعیت پذیرفتن قدرت و سلطهی تحمیلی نباشد، قابل احراز است و نه از طریق هیچ نشانه و قرینهی دیگری.
در مواجهه با روایت های آزار دو گروه عمده در تئوریزه کردن فرهنگ تجاوز و نکوهش قربانی نقش دارند.
علاوه بر قائلین به تفکر سنتی مردسالار که وظیفه ی حفظ عفت جامعه رو به زن محول کرده و زن را اغواگر و شریک جرم متجاوز میداند افراد دیگری هم در تئوریزه کردن فرهنگ تجاوز سهیم هستند که با مقصر دانستن آزارگر مخالف هستند و از آن جا که تصور میکنند اکراه زن از شکل گرفتن هر گونه عمل جنسی، مخالفتی کاذب است و معذب شدن زن برای رابطهی جنسی با سکس لایف مترقی در تعارض است و محلی از اعراب ندارد نکوهش قربانی را به جای سرزنش آزارگر تجویز میکنند.
فرهنگ تجاوز از آنجا که تضمین امنیت و وجهه ی متجاوز را به عنوان کسی که تنها مقصر وقوع تجاوز نبوده! در اولویت قرار میدهد، قربانیان را وادار به سکوت کرده و بعضا به بهانهی مشروط دانستن امکان روایتهای آزار به اثبات تعرض، از افشاگری علیه متجاوز حذر میکند.
چنان که «فیدرا استرلینگ» در مقاله ی «متجاوز شرودینگر» تلویحا به تثبیت فرهنگ تجاوز به واسطه تقویت سلطهی مردانه اشاره میکند، زمانی که فضای مردانه در جامعه حاکم میشود و نادیده گرفتن مخالفت یک زن در زمینهی غیر جنسی عادی تلقی میشود، احتمال این که نادیده گرفتن مخالفت زن در زمینهی جنسی هم عادی به نظر برسد، افزایش می یابد. روایتهای آزار جنسی و افشاگری علیه آزارگر نه تنها به خاطر کیفر متجاوز و «توقف چرخه ی تجاوز» توسط یک شخص خاص بلکه به خاطر «تضعیف فرهنگ تجاوز» امری ضروری است.
انتهای پیام
برهنگی و بدتر از آن نیمه برهنگی در ایران باب شده
تولید فیلم های مستهجنِ نامتعارف در دو سال اخیر به شدت زیاد شده
امکان ازدواج بسیار کم شده
تازه اگر ازدواج کنند معلوم نیست ازدواج سالمی باشد یا نه
آمارها حکایت از اختلال روانی یک سوم تا یک چهارم زن و مرد تهرانی دارد
اجرای قانون ضعیف تر شده
خود قانون گیر و گور زیاد دارد
محیط های کاری در تهران به شدت آلودست
و در آخر خود من از دست یک زن متاهل به بدبختی در رفتم و اگر خدا یاری نمی کرد به فنا رفته بودم. تیغ زن بسیار برنده تر از بازوی مرد است.
و البته اگر به خانمی تجاوز شود نمی دانید چقدر می تواند برای تمام زندگی آن زن مهلک باشد.