ایران، برجام و انتخابات ریاستجمهوری آمریکا
میثم بهروش پژوهشگر روابط بینالملل در دانشگاه لوند سوئد، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده به لزوم حفظ برجام تا مشخص شدن انتخابات آمریکا پرداخته است؛ در ادامه بخوانید:
همانطور که پیشبینی میشد، مایک پامپئو وزیر خارجه ایالات متحده، چند روز پس از فعالسازی مکانیسم ماشه در ۲۰ آگوست (۳۰ مرداد) در شورای امنیت اعلام کرد که تحریمهای سازمان ملل علیه ایران از تاریخ ۲۰ سپتامبر (مصادف با ۳۰ شهریور) از سر گرفته خواهند.
این تحریمهای بینالمللی که در قالب چند قطعنامه طی سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۲ — قطعنامه ۱۶۹۶ در جولای ۲۰۰۶، ۱۷۳۷ در دسامبر ۲۰۰۶، ۱۷۴۷ در مارچ ۲۰۰۷، ۱۸۰۳ در مارچ ۲۰۰۸، ۱۸۳۵ در سپتامبر ۲۰۰۸، ۱۹۲۹ در ژوئن ۲۰۱۰، ۱۹۸۴ در ژوئن ۲۰۱۱ و قطعنامه ۲۰۴۹ در ژوئن ۲۰۱۲ — در شورای امنیت سازمان ملل تصویب و تأیید شده بودند به واسطهی توافق هستهای (برجام) و بر اساس قطعنامه ۲۲۳۱ در سال ۲۰۱۵ فسخ گردیدند.
دولت ترامپ بازگشت این تحریمها را علیه جمهوری اسلامی در حالی اعلام کرده است که تقریباً تمامی اعضای کنونی شورای امنیت اعم از امضاکنندگان برجام و به طور گستردهتر جامعه بینالمللی، فعالسازی مکانیسم ماشه از سوی واشینگتن را رد کرده و از به رسمیت شناختن بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران امتناع ورزیدهاند. این اجماع تاریخی بیسابقه علیه یکجانبهگرایی آمریکا هم در ناکامی واشینگتن در تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران — که به قطعنامههای فسخشده ۱۷۳۷ مصوب دسامبر ۲۰۰۶، ۱۷۴۷ مصوب مارچ ۲۰۰۷ و ۱۹۲۹ مصوب ژوئن ۲۰۱۰ برمیگردد و قرار است طبق برجام در ۱۸ اکتبر ۲۰۲۰ (مصادف با ۲۷ مهر ۱۹۹۹) پایان یابد — مشهود بود و هم در شکست غیرقابلانکار آن در فرآیند استفاده از سازوکار ماشه.
با این حال و با وجود شواهد و قراین بسیار مبنی بر عدم موفقیت کارزار فشار حداکثری در تغییر رفتار ایران — آنطور که مایک پامپئو در شروط ۱۲ گانهاش تعیین کرده — دولت ترامپ و معماران سیاست خارجی تهاجمی آن در قبال جمهوری اسلامی اصطلاحاً نمیخواهند از رو بروند و همچنان بر ازسرگیری تحریمهای بینالمللی علیه تهران تاکید دارند. بدینترتیب، آمریکا علیرغم مخالفت قاطع جامعه بینالمللی از ۲۰ سپتامبر، تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را «بازگشته» قلمداد خواهد کرد و شاید دست به اقداماتی یکجانبه در راستای اعمال قهرآمیز آنها بزند. همچنین زمانبندی بازگشت مذکور (از نظر آمریکا) طوری تنظیم شده که دونالد ترامپ در سخنرانی سالانهاش در مجمع عمومی سازمان ملل در هفتهی آخر سپتامبر بتواند بهرهبرداری تبلیغاتی کرده و آن را به عنوان یک پیروزی سیاست خارجی در جریان کارزار انتخاباتیاش به رخ حامیان و رقبا بکشد.
واکنش و رویکرد ایران
هر چند ایران پس از مقابله جمعی جامعه بینالملل با یکهتازی قلدرمآبانه واشینگتن در شورای امنیت، همکاریها با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را افزایش داده و با رافائل گروسی رئیس آژانس برای دسترسی بازرسان به دو سایت هستهای مناقشهبرانگیز در نزدیکی تهران و اصفهان به توافق رسیده، برخی نیروها و نهادهای پرنفوذ در دستگاه سیاست خارجی و امنیتی کشور ممکن است بر اثر تبلیغات گسترده واشینگتن و تشدید فشارهای آن بر تهران در چند ماه آخر ریاستجمهوری ترامپ، خروج بدونتعلل از برجام را در دستور کار قرار دهند.
واقعیت عریان اما آن است که خروج از برجام در شرایط کنونی یک خطای استراتژیک مطلق بوده و هدیهای خدادادی و بینظیر به دولت ترامپ که طی دو سال اخیر از کوچکترین تلاشها برای از بین بردن کامل توافق هستهای فروگذار نکرده به شمار خواهد رفت.
نخست اینکه جمهوری اسلامی هر وقت اراده کند میتواند برجام را کنار گذاشته و مانند سالهای پیش از توافق هستهای به غنیسازی با خلوص بالا اقدام کند، لذا از این جهت با مضیقه زمانی مواجه نیست و اگر توانسته دو سال گذشته را تحت فشار حداکثری دوام آورد، عقلانیت ایجاب میکند چند ماه دیگر را نیز (دستکم تا روشن شدن نتایج انتخابات ریاستجمهوری آمریکا) صبر کند. هرچند گذر زمان از منظر تداوم تحریمهای فلجکنندهی آمریکا و تأثیر فرسایندهی آنها بر منافع ملی و توان دفاعی کشور به نفع ایران نیست، خروج از برجام در مقطع کنونی یا حتی کاهش چشمگیر تعهدات برجامی در پاسخ به اقدامات تحریکآمیز دولت ترامپ در ماههای آتی کمکی در راستای کاهش فشار تحریمی نخواهد کرد.
خروج از برجام در شرایط حاضر که تمامی بازیگران مطرح بینالمللی بیصبرانه منتظر برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بوده و احتمالاً بسیاری از تصمیمات کلانشان را به پس از روشن شدن نتایج موکول کردهاند، نه تنها منفعتی عاید تهران نخواهد کرد، بلکه میتواند موضع کلی جامعهی بینالمللی اعم از روسیه و چین را از مخالفت قاطع با آمریکا به مخالفت با ایران تغییر دهد. آن وقت بازگشت تحریمهای شورای امنیت که جمهوری اسلامی با اتخاذ صبر استراتژیک و همراه کردن قدرتهای اروپایی و غیرغربی با خود جلوی آن را گرفته، ممکن است در عمل محقق شود و کار را برای کشور بغرنجتر کند.
با اینکه جو بایدن طبق اکثر نظرسنجیهای معتبر در میان رایدهندگان آمریکایی از ترامپ پیشی گرفته، احتمال انتخاب مجدد ترامپ به هیچ وجه منتفی نیست، اما اگر بایدن پیروز شود پابرجایی توافق هستهای کار توقف سیاست فشار حداکثری و کاهش تحریمها علیه ایران را بر او بسیار سادهتر خواهد کرد. از این منظر، خروج جمهوری اسلامی از برجام پیش از روشن شدن نتایج انتخابات آمریکا یک گلبهخودی استراتژیک خواهد بود و نه تنها به شکلگیری اجماعی جهانی برای بهرسمیت شناختن بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران — چنانکه آمریکا مشتاقانه به دنبال آن است — منجر خواهد شد، بلکه دست بایدن و بسیاری از همفکرانش در حزب دموکرات را که وعده بازگشت واشینگتن به توافق هستهای را دادهاند خواهد بست.
این نکته از آن جهت حائز اهمیت است که در غیاب برجام، بایدن ممکن است برای لغو برخی از تحریمهای برجامی-هستهای ناگزیر از رجوع به کنگره باشد که خود زمانبر بوده و سیاست تنشزدایی با ایران را با موانع قابلتوجهی مواجه خواهد ساخت. همچنین نباید فراموش کرد که همراهی قدرتهای اروپایی با تهران در زمینه توافق هستهای و پشتکردنشان به ایالات متحده نه بهخاطر علاقهی ناگهانی آنها به جمهوری اسلامی بلکه ناشی از ترسشان از عواقب فروپاشی برجام و تشدید فعالیت هستهای ایران است، ترسی که در صورت اقدام تلافیجویانهی رادیکال از سوی تهران — مانند خروج از توافق، یا افزایش چشمگیر سطح غنیسازی اورانیوم یا تعلیق پروتکل الحاقی یا اخراج بازرسان آژانس و غیره — دیگر موضوعیت چندانی نخواهد داشت. به بیان سادهتر، اگر برجامی در کار نباشد و برنامه هستهای ایران به حالت پیشابرجام بازگردد، قدرتهای اروپایی و نیز به احتمال زیاد چین و روسیه، انگیزه زیادی برای مقاومت در برابر زیادیخواهیهای آمریکا نخواهند داشت و موج بینالمللیای که اکنون در مقابل دولت ترامپ ایجاد شده جای خود را مانند فضای پیشابرجام به ائتلاف جهانی علیه ایران خواهد داد، حال چه ترامپ مجدداً رئیسجمهور شود چه بایدن به کاخ سفید راه یابد.
تلاش حداکثری برای حفظ توافق هستهای البته بدین معنی نیست که دستگاه سیاست خارجی و امنیتی ایران دچار برجامپرستی شود و بدون توجه به شرایط و واقعیتهای روی زمین، امید واهی به سوددهی اقتصادی و سیاسی آن ببندد. امید به پتانسیل برجام برای رفع تحریمها در مقطع کنونی معنیدار است، اما تهران در حین ادامهی صبر استراتژیک و مقاومت هوشمندانه (تا روشن شدن برنده نهایی انتخابات آمریکا) باید زمینه را برای کنار گذاشتن برجام در صورت انتخاب مجدد ترامپ و اصرار او بر تداوم فشار حداکثری فراهم نماید. چرا؟
واقعیت انکارناپذیر آن است که ایران به عنوان کشوری ۸۴ میلیونی و درگیر با ابربحرانهای مختلف داخلی و خارجی دیگر نخواهد توانست به طور مسالمتآمیز (یعنی بدون جنگ) در برابر یک دوره مضاعف فشار حداکثری — که در صورت پیروزی مجدد ترامپ بسیار محتمل است — مقاومت کند. شاید بزرگترین آسیب استراتژیک فشار حداکثری به تحلیل بردن منافع کلان، امنیت ملی و توان دفاعی کشور در بلندمدت است، لذا اگر قرار بر وقوع جنگ باشد و گزینه دیگری غیر از جنگ برای رهایی از چرخه فرساینده فشار حداکثری برای ایران باقی نماند — با این فرض که تسلیم ذلتبار به خواستههای ترامپ به عنوان «گزینه» منتفیست — این جنگ هر چه زودتر اتفاق بیافتد بهتر است چرا که زمان در زیر یوغ فشار حداکثری به نفع ایران نیست، و ایرانِ دو یا سه سال بعد با فرض ادامهی فشار حداکثری احتمالاً ضعیفتر، بیثباتتر و پرشکافتر از ایران فعلی خواهد بود.
به طور خلاصه، در شرایط بغرنج و شکنندهی کنونی، هوشمندانهترین و کمضررترین راه پیش رو برای جمهوری اسلامی تلاش جدی و سنجیده برای حفظ برجام است به این امید که رهبری معقولتر در آمریکا بر سر کار آید و چرخه تقابلآمیز فعلی را بشکند. اما اگر ترامپ با همین تیم سیاست خارجی یا افراطیتر از آن دوباره بر سر کار آید و ریاستجمهوری مجدد او به معنای تداوم فشار حداکثری تا تسلیم کامل و بیچونوچرای ایران باشد، عقلانیتر آن است که حاکمیت با خروج از برجام و تشدید فعالیت هستهای، آن لحظهی اجتنابناپذیر تقابل در آینده را جلو بکشد و آمریکا و متحدانش را مجبور به انتخاب کند: یا ایران هستهای یا ایران رها از فشار حداکثری.
انتهای پیام