دفاع از ایران و براندازی دومرحلهای | حمیدرضا جلاییپور
حمیدرضا جلاییپور، جامعهشناس و فعال سیاسی اصلاحطلب در یادداشتی تلگرامی با عنوان «دفاع از ایران و براندازی دومرحلهای» نوشت:
ایران یک ملت قدیمی است و همانطور که رابرت کاپلان ساده و صریح اشاره میکند، با کشورهای همسایه مثل عربستان متفاوت است. در دهه گذشته، خصوصا با شروع خیزشهای بهار عربی، که همه شاهد ناامنی و لغزندگی خاورمیانه بودیم، بعضی از اصلاحطلبان هم بر اساس برداشتی که از ایران داشته و دارند گزارههای زیر را درباره ایران تکرار کرده و میکنند – و البته از دریافت ناسزا در فضای مجازی بینصیب نبودند- ولی برای حفاظت از ایران تحمل این بیمهریها ارزش دارد:
ایران ملت قدیمی است، حتی قدیمی تر از ملت-دولتهای پیشقراول دوران مدرن مثل ملت فرانسه.
ایران مساوی جمهوری اسلامی نیست. ولی در شرایط فعلی، جا مهمترین نهاد حافظ ایران در «جهان و منطقه خاورمیانه لغزنده» فعلی است.
همین جا با جامعهای روبهروست که در چهار دهه گذشته دستاوردش در زمینه توسعه اقتصادی، سیاسی، پایدار و عادلانه قابلدفاع نیست و متاسفانه جامعه به «بالائیها» و وصل به فرصتها و «پایینیها» و گرفتار در زندگی روزمره تقسیم شدند. جا از طریق صداوسیما و در تبلیغات برای مردم رجز میخواند و مردم در پایین یک جامعه مطالباتی و جنبشی را به نمایش گذاشتهاند.
روشن است اگر جا در بلندمدت در حکمرانیاش قادر به حل تمشیت امنیت و معیشت ایران (یا همان توسعه عادلانه) نشود، ملت ایران به مخاطره میافتد. لذا جا قطعا به تعمیر و اصلاح نیاز دارد. اما برای تعمیر و اصلاح لازم نیست حکومت را متوقف و سرنگون کرد (حتی اگر ممکن باشد که نیست) بلکه این حکومت را شایسته است در «حین حرکت و حکمرانی» اصلاح و تعمیر کرد.
جا مساوی «دولت موازی» و «دولت پنهان» هم نیست.
اینکه اصلاحطلبان در حکومت نیستند، به معنای این نیست که «اصلاحات» در ایران و جا متوقف شده و یا میشود. ایران و جا بدون «اصلاحطلبان شناخته شده در کرسیهای حکومتی» هم به بقای خود ادامه میدهد.
جا ایران در سلطه کامل «تندروها» نیست؛ ولی جا در دو دهه گذشته به میزانی که اصلاحطلبان را از حوزه رسمی سیاست حذف کرده، از کارایی و مشروعیتاش هم کم شده است. اصلاحطلبان نباید انتظار داشته باشند که حکومت به این موضوع اقرار کند. متاسفانه جا اهل «اقرار» نیست-ضمن اینکه کثیری از ایرانیان هم اهل اقرار نیستند، معمولا ما بیشتر طلبکار و کمتر خود را مسول میدانیم.
تامین اهداف غیرواقعگرایانه گام دوم (که بر اساس وفاق عمومی میان حاکمیت و نخبگان واقعی برآمده از جامعه مدنی تنظیم نشده) از سوی جا دستنیافتنی است.
روحانیت در ایران ریشهدار و از جامعه ایران نازدونی است و هماکنون هم روحانیت یکی از عناصر جامعه مدنی در ایران است. در تاریخ ایران روحانیت اولا پایگاه مردمی داشته ثانیا یا کنار حکومتها بوده یا رقیبشان بوده ولی هیچوقت روحانیت بر حکومتها مسلط نبوده است. اما اتفاق مهم این است که در جمهوری اسلامی روحانیت بر حکومت ایران «سیادت» پیدا کرده؛ ولی کارایی و دربرگیرندگی جا را از حکمرانی ایران گرفته است. لذا یکی از گذارهای مهم ایران ناپدید شدن روحانیت از جامعه ایران نیست؛ بلکه گذار از «وضعیت سیادت روحانیت بر حکومت ایران» به «وضعیت انتقاد روحانیت از حکومت ایران» است. این گذار از نقش سیادتی به انتقادی، گذاری محتمل است ولی فرایندی طولانی در ایران است و تا تحقق آن به نقد و صبر مستمر نیاز دارد. و در این فرایند نقش خود روحانیت خصوصا روحانیانی در طراز شهید موسیصدر تعیین کننده است.
تنها راه ممکن و قابل دفاع سیاستورزی اصلاحطلبان در «زمینه» فعلی ایران همان سیاستورزی اصلاحطلبانه و در چارچوب جا است. البته این سیاستورزی در جامعه موبایلی ایران «فحشخور» فراوان دارد و حتی به میرحسین، مهدی محمودیان و شرف اهل قلم «احمد زیدآبادی» هم رحم نمیکنند.
سرنگونیطلبان جا چند سالی است مشغول اجرای طرح دو مرحلهای هستند و با آمدن ترامپ مقداری هم خیز برداشتند. گام اولشان زدن بخشهای مشروعیت ساز جا مثل جریان اصلاحجویان و میانهروها در افکار عمومی داخل و خارج ایران است. گام دوم، در بزنگاههایی زدن ارکان سخت افزاری جا است. با این همه، در عالم واقع و به دور از فضای برساخته تبلیغاتی، همه توان این نیروی برانداز، «دردسرسازی» برای ایران و جا است نه بیشتر. سرنگونیطلبان نیرویی برای تقویت سازوکارهای دموکراسی در ایران نیستند.
به نظر میرسد اصلاحطلبان دلسوز هرچه زودتر باید تکلیف خود را با این ناسزا شنیدنها روشن کنند. با اتخاد مواضع سیاسی بهظاهر رادیکال این ناسزاگویی در جامعه موبایلی درمان نمیشود و همچنین، با مواضع رادیکال سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان ترمیم نمیشود؛ بلکه با سیاستورزی مستمر، عدالتجوتر و کاراتر ترمیم میشود. شاخصهای کلان اقتصادی و اجتماعی نشان میدهد اصلاحطلبان ایران را در دوره ۱۳۷۶-۱۳۸۴ قابل دفاع اداره کردند. اصلاحطلبان نباید مانند عاملان شرمنده (و ترسان از ناسزا) وارد سیاستورزی بشوند. اصلاحجویان بدون شرمندگی باید بگویند حرفشان (و بسته خروجشان) برای اداره کشور در انتخابات ۱۴۰۰ چیست و از نزدیکترین کاندیداها به این حرفها دفاع کنند. خط مشی اصلاحطلبان را واقعیتهای ایران و توانایی واقعی آنها باید تعیین کند؛ نه ناسزاگویی در فضای روانی جامعه موبایلی.
انتهای پیام