شکایت صوری یا کلک مرغابی؟ | عباس عبدی
عباس عبدی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «شکایت صوری یا کلک مرغابی؟» نوشت:
یکی از مسایلی که در ایران بسیار بد جا افتاده است، مفهوم شکایت از رسانه و روزنامهنگار است. گویی هر شکایتی به منزله مخالفت با آزادی بیان است. به همین علت پسگرفتن شکایت را نقطه قوتی برای شاکی تلقی میکنند و آن را به عنوان منت گذاشتن بر روزنامهنگار میدانند. در حالی که این فقط یک ترفند حقوقی برای مبرا جلوه دادن خود از اتهامات وارده است.
بنده به عنوان یک روزنامهنگار معتقدم که بیش از هر کس دیگری باید مسئولیت نوشتههای خود را عهدهدار شوم و اگر حرفی زدم پای مسئولیت حقوقی و کیفری آن بایستم، این رفتار نشانگر تعهد به آزادی بیان است. اگر اتهامی زدم از آن دفاع کنم و اگر نتوانستم دفاع کنم، در این صورت عذرخواهی کنم و به گمانم همین برای روزنامهنگار کافی است که به واسطه زدن اتهام ناروا، عذرخواهی کند، گرچه کسی که مورد اتهام واقع شده است، حق دارد که گذشت نکند.
البته بنده معتقدم نیستم که هر نوع خطای روزنامهنگاری جرم است. متأسفانه برخی از قضات در این باره براساس یک رویه نادرست رفتار میکنند. اجازه دهید توضیح دهم.
همه میدانیم که برخی از احکام قضایی نادرست است. مثلاً کسی را به اتهام قتل عمد بازداشت میکنند. پس از دو سال معلوم میشود که وی قاتل نیست. خوب! این فرد هزینههای مادی و معنوی سنگینی را متحمل شده است. مسئولیت این اشتباه با کیست؟ چرا کسی قاضی صادرکننده حکم را بازداشت و محاکمه و محکوم نمیکند؟ پاسخ این وضع در قانون آمده است. این مسأله آن قدر مهم است که در قانون اساسی به آن اشاره شده است.
اصل ۱۷۱:
«هر گاه در اثر تقصیر یا اشتباه قاضی در موضوع یا در حکم یا در تطبیق حکم بر مورد خاص، ضرر مادی یا معنوی متوجه کسی گردد، در صورت تقصیر، مقصر طبق موازین اسلامی ضامن است و در غیر این صورت خسارت به وسیله دولت جبران میشود، و در هر حال از متهم اعاده حیثیت میگردد.»☑️
اگر قاضی مرتکب قصور شده باشد مسئولیت جبران خسارت برعهده حکومت و در واقع همه مردم است، و اگر مرتکب تقصیر شده، خودش باید پاسخگو باشد. این منطق اهمیت دارد. اگر قرار باشد که در هر دو صورت تقصیر و قصور، قاضی جبران خسارت کند، دیگر هیچ کس این شغل را نمیپذیرد. یا آن قدر در دادن حکم احتیاط میکند که در عمل صدور حکم غیر ممکن میشود در نتیجه عدالت و حقوق مردم قربانی میگردد. باید قصور را به عنوان ذات یک حرفه پذیرفت، ولی تقصیر را نباید پذیرفت. این مسأله برای حرفه پزشکی هم مطرح است.
در باره روزنامهنگاری چطور؟ اگر قرار باشد که روزنامهنگار، ادعایی و خبری را فقط هنگامی منتشر کند که صد درصد به آن اطمینان دارد، در این صورت حرفه او عملاً بلاموضوع میشود، چون بسیاری از ادعاها، فقط اتهام هستند و در دادگاه باید رسیدگی شوند و اگر اطمینان به قطعی بودن آنها باشد، رسیدگی قضایی دیگر موضوعیتی ندارد.
آیا این امر بدان معنی است که روزنامهنگار هر چیزی را بنویسد، حق دارد و مسئولیتی ندارد؟ پاسخ منفی است. باید به صورت روشن در هر مورد پاسخ داد که آیا روزنامهنگار و نشریه یا رسانه به صورت عرفی به موضوع منتشر شده رسیدگی کردهاند یا بدون حداقلی از ضوابط حرفهای خبر را منتشر نمودهاند؟ این نیز برحسب مورد فرق میکند. فرض کنیم که کسی کشته شود، قاضی برای جلوگیری از فرار متهم، ممکن است چند نفر را فوری بازداشت کند، اگر بخواهد منتظر بماند تا از شناخت قاتل مطمین شود، او فرار میکند. ولی در باره اتهامات عادی چینن سرعت عملی پذیرفتنی نیست.
اکنون و در موضوع انتخاب رییس دیوان محاسبات تعدادی از همکاران روزنامهنگار در اجرای وظیفه حرفهای خود نکاتی را علیه وی منتشر کردند. پس از پایان غائله، او از این همکاران شکایت کرده است. این حق او است، ولی پس گرفتن شکایت پیش از رسیدگی قضایی یا عذرخواهی روزنامهنگاران، معنایی ندارد جز این که آن را به منزله پذیرفتن اتهامات تلقی کنیم. او میتوانست شکایت خود را پس بگیرد، اگر روزنامهنگاران مزبور پیش از رسیدگی عذرخواهی میکردند یا پس از رسیدگی محکوم میشدند، میتواند رضایت دهد.
اکنون که نه آنان عذرخواهی کردهاند و نه رسیدگی حقوقی شده، پس گرفتن شکایت غیر منطقی و بیمعنی است. خوب چرا از ابتدا شکایت کرد؟ پس گرفتن شکایت در این مرحله به معنای پذیرفتن اتهامات است. مثل این است که ما از فرد بیگناهی به اتهام سرقت خانه شکایت کنیم بعد منت گذاشته و از شکایت خود علیه او صرفنظر کنیم!!
در واقع این کار حتی بدتر از شکایت نکردن است. این کار به معنای آن است که شکایت اولیه از ابتدا فیک و صوری و یک ترفند قضایی بوده تا خود را تبریه کنند. در واقع این نوعی کلک مرغابی است، با این تفاوت که آنچه که قرار است شکار شود فهم و شعور انسان است که با فهم ساده و بسیط مرغابی تفاوت دارد. این کلک برای شکار مرغابی مفید است و نه انسان.
انتهای پیام