خرید تور تابستان

«به روحانی دستور داده شد وزیر زن نداشته باشد»

فائزه هاشمی می‌گوید: تعدادی از افراد مذهبی و علما با مدیریت کلان زنان مخالف هستند، همانطور که اجازه نمی دهند زنان وزیر شوند، چون در دوره دوم آقای روحانی یکی از تصمیمات جدی ایشان این بود که وزیر زن داشته باشند ولی به ایشان دستور داده شد که این کار را نکنند.

گفت‌وگوی خبرآنلاین با خانم هاشمی را در ادامه می‌خوانید:

* آقای کدخدایی اخیرا گفته است شاید در انتخابات ۱۴۰۰ کاندیدا زن داشته باشیم به نظر شما آیا شورای نگهبان تصمیم گرفته است بعد از ۴۲ سال تغییر رویکرد بدهد؟

به نظر می‌رسد آقای کدخدایی در مقابل سؤال خبرنگار این پاسخ را داده است البته واقعیت را گفته است چرا که هیچ منع قانونی برای حضور زنان وجود ندارد. از این قضیه تفاسیر متفاوتی می شود، عده ای معتقد هستند که چون انتخابات گذشته، انتخابات سردی بود و عده ای از مردم شرکت نکردند و با این حرفها می خواهند انگیزه واشتیاقی ایجاد کنند تا مردم را به پای صندوق های رای بکشانند، یک تفسیر هم این است که چون یک کمپینی در رابطه با ریاست جمهوری زنان راه افتاده است و اینها پیش دستی کرده اند تا در مقابل یک کمپینی قرار نگیرند تا بعد مجبور شوند یک چیزی را تایید یا رد کنند، پس خودشان وارد قضیه شدند تا کار به آنجاها نکشد. به هرحال هرچیزی با هر دلیلی که هست به نظر من چیز خوبی است و مهم این است که این حرف گفته شده است و این اتفاق خوبی است، البته ما قبلا این را داشته ایم، یعنی در سال ۸۸ آقای کدخدایی نگفته بود که ریاست جمهوری زنان منع قانونی دارد اما گفته بود که منع ندارد، بنابراین این موضوع خیلی چیز جدیدی نیست. به نظر من این خبر خوبی برای ما خانم ها است.

تصمیم گیری های ما بیشتر روی لجاجت است

*چرا تکلیف بحث ریاست جمهوری زنان بعد از ۴۰ سال هنوز مشخص نشده است؟ چرا عزمی در این قضیه وجود ندارد؟

متاسفانه یکی از مهمترین سیاست هایی که همیشه روی آن پافشاری شده است، «مرغ یک پا دارد» است، یعنی زمانی که حرفی زده می شود تا آخر باید روی آن قضیه پیش روند، ضمن اینکه مسائل زنان مدت‌ها است که بجای اینکه یک موضوع حقوقی و اجتماعی باشد به موضوعات سیاسی و امنیتی تبدیل شده است. شرایط و ویژگی هایی که قانون اساسی برای رئیس جمهور تعریف کرده است، مثلا ما خانم طالقانی را داشتیم که معمولا برای اینکه شورای نگهبان را در موضع تصمیم گیری قرار دهد ثبت نام میکرد که به نظر من یک حرکت مدنی خوبی بود، البته خانم طالقانی یک دوره ای نماینده مجلس بودند و من نمی دانم آن شرایط مدیر و مدبر و رجل و شخصیت اجتماعی و…  از نگاه شورای نگهبان و حقوق دانان چگونه تعریف می شد، از طرفی خانم طالقانی بیماری هایی داشتند، چون داشتن سلامت هم در این قضیه مهم است،  شاید شرایط یک رئیس جمهور را نداشتند که تایید نشدند، ولی نمی توانیم با خوشبینی این قضیه را تحلیل کنیم، طبیعتا نگاه مخالف به حضور زنان به عنوان رئیس جمهور بوده است چون تعدادی از افراد مذهبی و علما با مدیریت کلان زنان مخالف هستند، همانطور که اجازه نمی دهند زنان وزیر شوند، چون در دوره دوم آقای روحانی یکی از تصمیمات جدی ایشان این بود که وزیر زن داشته باشند ولی به ایشان دستور داده شد که این کار را نکنند‌‌ (رئیس جمهوری که بالاتر از وزیر بودن است).

بنابراین یک نگاه غلط و یک تفسیر غلطی وجود دارد که آنها معتقد هستند زنان نباید مدیریت کلان انجام دهند در صورتی که چنین چیزی وجود ندارد، چون ما در یکی از سوره های قرآن آیاتی در تجلیل حکومت بلقیس داریم، او یک زن است و ملکه سبا است و در دوران حضرت سلیمان است و در قرآن از بلقیس به عنوان یکی از پادشاه هان زن و از ذوالقرنین یک پادشاه مرد تجلیل شده است بنابراین این کار اصلا مشکل دینی و شرعی ندارد و فقط یک سماجت بی خود روی این قضیه است.

تصمیم گیری های ما بیشتر روی لجاجت است، یعنی زمانی که می بینیم یک حرفی گفته می شود و مطالباتی برای آن وجود دارد انگار قسم خورده ایم که نباید با آن بدون هیچ دلیلی همراهی کنیم و باید بر سیاست های خودمان پافشاری کنیم چون فکر می کنیم که اگر اینجا به درستی کوتاه بیاییم در جاهای دیگر هم باید کوتاه بیاییم و این نحوه حکوت داری خوبی نیست.

نظر آیت الله هاشمی و آیت الله بهشتی درباره کاندیداتوری زنان در انتخابات ریاست جمهوری

*همیشه در این قضیه یک پاسکاری بین مجلس و شورای نگهبان وجود داشته است، یعنی همیشه شورای نگهبان می گوید که مجلس باید مصادیق این را مشخص کند و مجلس می گوید در هر سری یک بحثی وجود داشته است. شما زمانی نماینده بودید؛ آیا در آن زمان بحث تعرف رجل سیاسی در اصلاح قانون انتخابات مطرح بود؟ آیا شما هیچ گاه این کار را پیش بردید؟
من خیلی حافظه خوبی ندارم اما این را هم به خاطر نمی آورم.این کار نیاز به تعیین مصادیق برای رجل سیاسی ندارد.اگر به لغت نامه فرهنگ دهخدا یا لغت نامه معین مراجعه کنید می بینیدکه رجل به معنی مرد و شخصیت برجسته سیاسی معنی شده است، در قرآن تعدادی آیات وجود دارد که از واژه رجل استفاده شده است اما فقط به معنی مرد نیست و هم مرد و هم زن تعریف شده است، یعنی رجل را انسان بیان کرده است، در داستان بلقیس هم از یک خانم حاکم تجلیل شده است، پس مشخص است که دین اسلام با این قضیه مشکلی ندارد.

ما اصل قانون اساسی داریم و تفسیر قانون اساسی به عهده شورای نگهبان است و ربطی به مجلس ندارد، البته کسانی می توانند تقاضای تفسیر کنند که رئیس جمهور یا رئیس مجلس یا یکی از اعضای شورای نگهبان باشد، اینها می توانند تقاضای تفسیر کنند، بنابراین اصلا نیاز به تعیین مصادیق ندارد.این قضیه اصلا ابهام ندارد، رجل سیاسی یک اصطلاح است و همه معنی این را می دانند، به فرض اگر بپذیریم که بعضی ها معتقد هستند در قانون اساسی از کلمه رجل استفاده شده است پس ابهام دارد، وظیفه شورای نگهبان است که این را تفسیر کند و مشخص کند که منظور از رجل چیست. من به خاطر ندارم که شورای نگهبان گفته باشد منظور از رجل سیاسی، مرد است، در گذشته هم چنین چیزی به صراحت گفته نشده است.

حتی پدرم می گفتند که در مجلس خبرگان زمانی که کلمه رجل را به کار بردند، منظور آقای بهشتی که آنزمان مجلس را اداره می کردند بخاطر اینکه آنزمان خیلی ها انقلابی و اسلامی بودند و ممکن بود با ریاست جمهوری زنان مشکل داشته باشند از کلمه مرد استفاده نکردند و به جای آن از کلمه رجل استفاده کردند که بعدا هر زمانی که فضای جامعه متفاوت شد(البته جامعه با این قضیه مشکلی ندارد) بتوانند از این کلمه استفاده کنند تا زنان هم بتوانند رئیس جمهور شوند. بنابراین اصلا نیازی به تعیین مصادق وجود ندارد و اگر ابهامی وجود دارد تنها راه آن این است که خود اعضای شورای نگهبان آن را تفسیر کند و واقعیت را بگوید. صحبت آقای کدخدایی هم همین است، او این قضیه را باز کرده است و این کار خوبی است ولی در ادامه آن باید این اتفاق بیفتد، چون زمانی که می گوییم شورای نگهبان تفسیر کند به این معنی است که طبق قانون ما یک روندی باید طی شود تا به یک تفسیر رسمی تبدیل شود. اینکه آقای کدخدایی به عنوان سخنگوی شورای نگهبان در یک مصاحبه اعلام کرده باشند، پس فردا نفر بعدی می تواند چیز دیگری بگوید، پس این کار باید مراحلی را طی کند تا به یک تفسیر رسمی تبدیل شود که در اسناد به عنوان یک تفسیر بماند؛ در این صورت مشکلی نخواهد داشت. منظور من این است که ما باید الان با توجه به صحبت های آقای کدخدایی به دنبال آن تفسیر رسمی باشیم.

طرح اصلاح قانون انتخابات کار زنان برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری را سخت می کند
*دقیقا بحث سر همین است. زمانی که گفته می شود رجل سیاسی در مصادیق مشخص شود برای این است که از اعمال سلیقه جلوگیری شود. الان در مجلس یازدهم در بحث اصلاح قانون انتخابات، فرماندهان نظامی جزء رجل سیاسی محسوب شده اند که می توانند برای ریاست جمهوری کاندید شوند، اما اسمی از زنان برده نشده است.

من آن طرح مجلس را خوانده ام و مصاحبه‌هایی هم در این رابطه داشته‌ام. آن طرح از این نظر طرح بدی است چون یکی از شروطی که جزء شروط ریاست جمهوری گذاشته است معافیت دائم است، یعنی یا سربازی رفته باشد یا معافیت داشته باشد و ننوشته است که معافیت دائم برای مردان؛ همین که این واژه نوشته نشده است می تواند تعبیر شود که ریاست جمهوری برای مردان است و تکلیف زنان مشخص نشده است. در این طرح باید نوشته می شد که دارای معافیت دائم یا کارت پایان خدمت برای مردان؛ در این صورت اگر زنی کاندیدا می شد به این شرط نیازی ندارد. آن طرح مجلس، شبهه مرد بودن برای ریاست جمهوری ایجاد می کند.

*با نگاه به این اصلاح قانون انتخابات می شود گفت که عزمی وجود دارد که زنان کنار زده شوند؟

به نظر می رسد که در آن طرح این وجود دارد که کار را برای زنان برای کاندیدای ریاست جمهوری شدن سخت تر می کند؛ ضمن اینکه آن طرح مشکلات عدیده وحشتناکی دارد، یعنی آن طرح شورای نگهبان را در این انتخابات تقویت کرده و آزادی ها را محدود کرده است و برخلاف قانون اساسی سلطه شورای نگهبان و نظارت استصوابی آن را گسترش داده است، بنابراین اصلا طرح خوبی نیست و در مورد زنان رئیس جمهور چیزهایی دارد که مرد بودن را تقویت کرده و زنان را بیشتر حذف کرده است.

*ما چند حزب سیاسی زن داریم، این احزاب قرار است چه اقدامی برای ریاست جمهوری انجام دهند؟ شما خانم طالقانی را مثال زدید که گفتید ممکن است موارد دیگری باعث رد صلاحیت ایشان شده باشد، آیا این احزاب زنان قرار است اقدامی در این زمینه انجام دهند؟

من چون در جلسات آنها نیستم اطلاع دقیقی ندارم که می خواهند اقدامی انجام دهند یا خیر، ولی با توجه به اینکه این جریان راه افتاده است فکر می کنم آنها هم در صدد باشند که کاری کنند. این موضوع، موضوعی امنیتی نیست و همه درباره آن صحبت می کنند، پس اعضای همان احزاب مثل خانم مولاوردی و خانم شجاعی و خانم فرامرزیان و…باید به این سؤال شما پاسخ دهند.

ریاست جمهوری زنان فراجناحی است

*اگر قرار باشد شما یک زن را معرفی کنید که می تواند رئیس جمهور باشد، چه کسی را معرفی می کنید؟

یکی از ویژگی های خوبی که در این جریان اتفاق افتاده است این است که زنان اصولگرای ما مثل خانم رفعتی از ریاست جمهوری زنان حمایت کرده است و این موضوع فراجناحی است و هر ۲ جناح در این قضیه متحد القول هستند؛ اگر بخواهم کسی را معرفی کنم فارغ از اینکه اصولگرا باشد یا اصلاح طلب؛ من فکر می کنم خانمی باید باشد که سوابق مدیریت کلان داشته باشد؛ به نظر من خانم ابتکار یا خانم وحید دستجردی یا خانم هایی که چند دوره در مجلس بودند این شرایط را دارند. زمانی که آقای احمدی نژاد رئیس جمهور شد؛ ۲ سال شهردار تهران بود و بیشتر از این سوابق نداشت، بنابراین خانم هایی هستند که از لحاظ سوابق کاری و مدیریتی به عنوان رجل سیاسی شناخته شوند. خانم هایی که معاون وزیر یا معاون رئیس جمهور بودند مثل خانم ملاوردی، هم می توانند این شرایط را داشته باشند و برای ریاست جمهوری ثبت نام کنند. از نظر من خانم های زیادی هستند که می توانند این شرایط را داشته باشند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. استراتژی و راهبرد اصلاحات: مشارکت استصوابی در انتخاباب و رای استصوابی، قلم به اختیار، رای به اصلاحات
    اول: ابتدا به ساکن اکثریت قریب به اتفاق احاد جامعه و مسئولین، صاحبان اصلی نظام و کشور را مردم می دانند و این موضوع به وضوح و در موارد بسیاری توسط بنیان گذار فقید نظام، امام خمینی (ره) مورد تایید و قبول قرار گرفته است. که در این بخش در تایید این مسئله، بیانات بسیاری از امام راحل مانند “میزان رای مات است” و …. خواهیم داشت

    همین طور این اصل اساسی حاکمیت ملت بر سرنوشت خویش و .. توسط مقام معظم رهبری نیز کاملا پذیرفته شده و مورد تایید قرار گرفته است تا ان جا بیان می فرمایند: ممکن است کسی از بنده خوشش نیاید اما اگر ایران را دوست دارد، باید به پای صندوق رأی بیاید، بنابراین هرکس به ایران علاقه‌مند است و امنیت کشور، حل شدن مشکلات و گردش صحیح نخبگانی را دوست دارد، در انتخابات شرکت کند. در اینجا نیز می توان موارد و اظهارات بسیاری از رهبری مطرح نمود
    دوم: قریب به اتفاق ملت و مسئولین حداقل به صورت نظری به این مهم معترفند که نماینده ملت هستند و با ارای مستقیم یا غیر مستقیم انتخاب شده اند و وظیفه انان خدمت به ملت است و هر وقت ملت از عملکرد انان راضی نباشد به عنوان موکل می توانند، حتی می توانند انان را عزل نمایند. باز هم در تایید این گزاره نقل بیانات بسیاری از امام راحل و رهبری معظم داریم که مطرح می شود.
    سوم: مطابق عقل و نقل و عرف و قانون حق و اختیار موکل مشرف بر اختیارات وکیل و نماینده می باشد. در این موارد نیزدلایل عقلانی و نقلی و عرف و قوانین روابط بین موکل و وکیل در جهت تایید اورده خواهد شد.
    چهارم: نماینده و وکیل نمی تواند برای خود حقی فراتر از حدود اختیارات موکل قائل شود و اگر حدود اختیاراتی داده شده و وکیل و نماینده به هر دلیل برای خود اختیار و وظیفه ای تعریف کرده است. قطعا و مطابق عقل و قانون و عرف ذیل اختیارات موکل قرار خواهد گرفت. این موضوع نیز با بند سوم مکمل یکدیگرند.و لذا موکلین یعنی رای دهندگان و ملت صاحب اختیار بالاتر خواهند بود
    پنجم: نظارت استصوابی بعد رفراندم مرداد سال 68 قانون اساسی، در سال ۱۳۷۰ ، برای نخستین از طریق نظر تفسیری شورای نگهبان، نظارت مذکور در اصل ۹۹ قانون اساسی را استصوابی دانسته است، که قطعا و طبعا ذیل اختیارات موکلین یعنی صاحبان اصلی نظام قرار خواهد گرفت. و موکلین یعنی ملت صاحب اصلی صلاحدید استصوابی و مشرف یقینی بر اعمال نظر استصوابی خواهند بود.
    ششم: نتیجه یقینی و مسلم این گزاره ها و صغرا = کبرا ها، این که موکلین یعنی نظر و رای ملت مشرف بر اختیارات استصوابی است که شورای محترم نگهبان برای خود به عنوان نمایندگان و منتصبین نماینده ملت یعنی رهبر معظم انقلاب چه مستقیم و چه از طریق قوه قضائیه قائل شده است. بدین لحاظ و با این فرایند عقلانی قانونی و .. ملت دارای حق انتخاب، نظارت، مشارکت استصوابی، و ….. می باشد.
    معطوف به سلسله مراتب فوق اصلاح طلبان به عنوان بخشی از ملت با مشارکت استصوابی و انتخاب و رای استصوابی خواهان مجموعه اصلاحاتی مکتوب با عناوینی مانند نماینده مجازی یا اصلاحات و .. خواسته های استصوابی خود را مطرح کرده و به رای می گذارند. چنان چه این کاندیدای استصوابی معرفی شده مورد حمایت استصوابی ملت قرار گرفته و از اکثریت برخوردار شود، طبعا مسئولین مکلف به تکلیف اجرای خواست استصوابی اکثریت ملت خواهند بود. امری که کاملا صلح امیز و در چارچوب امکانات موجود اظهار خواسته های ملت است و از حوادثی مانند دی ماه 96 و ابان 98 پیشگیری کرده بین مسئولین و ملت رابطه گفتمانی برقرار شده و از هر نوع سوئ استفاده ای توسط هر جریانی پیشگیری خواهدکرد. توضیح بیشتر ان که نماینده مجازی و استصوابی بولتن یا بروشوری خواهد بود که- عنوان داشته- و گویی کاندیدای واقعی اصلاح طلبان است که محتوای ان خواسته های اصلاحی مانند اصلاح ساختار، تمکین به رای ملت، لغو نظارت استصوابی و اعمال نظارت قانونی به عنوان می باشد
    اگر کلیت راهکار فوق شدنی بوده و مورد نظر و تایید قرار گیرد. انگاه در جلسات اصلاح طلبان موارد معقول و قابل اجرا و …. در بولتنی تنظیم شده و با نامی مانند بولتن یا اصلاحات و …. تبلیغ و به رای گذاشته می شود. که نمایندگانی نیز در این بولتن به عنوان پیگیران و مذاکره کننده گان خواسته ها در نظر گرفته می شود.
    مفاید استراتژی فوق در صورت امکانپذیری بسیار بوده و اصلاحات را از تحریم و واگذاری کامل و مورد ارزوی محدود کنندگان اختیارات اصلاح طلبی پیش تر برده و اصلاحات را فعال و برنامه دار خواهد کرد. مضافا این که از منظر روانشناختی کسانی که مشارکت کرده باشند، دارای توقع و فعالیت خواهند شد و از یاس و انفعال به سوی اثر گذاری و نقش افرینی حرکت خواهند کرد.
    امیدوارم به اندازه کافی توانسته باشم موضوع را روشن کرده باشم و امید بیشتر ان که قابل اجرا و عملیاتی باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا