محمدرضا عارف، رسالت نامعلوم و باز هم ژن خوب!
حمزه فیضیپور در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «محمدرضا عارف، رسالت نامعلوم و باز هم ژن خوب!» دربارهی دوران حضور محمدرضا عارف، رئیس فراکسیون امید در مجلس دهم نوشت:
محمد رضا عارف نماینده پیشین و سر لیست اصلاحات (امید) در انتخابات دوم اسفند 94 که به عنوان رأی اول در جایگاه نمایندگی مردم تهران به بهارستان ورود پیدا کرد اخیراً سخنانی ایراد داشته است که برخی توجیهات ایشان قابل تأمل است! از جمله:
«من میتوانستم از جایگاه خود به عنوان رأی اول تهران بهترین استفاده را کرده و اقدامات خوب فراکسیون امید را به نام خودم تمام کنم. از هرکدام از اعضای فراکسیون اگر میخواستم وقت خود را در مجلس به من بدهند، دریغ نمیکردند اما این کار اخلاقی نبود و مبنای کار من اخلاق استو نمیخواهم از جایگاه خود سوءاستفاده کنم. من رسالت خود را به قدرت رسیدن شخص خود نمیدانم و بابت آن هزینه هم دادهام که همین توهینهایی است که به من میشود».
ادعای آقازادهاش (توجیه برخوردداریها) نمک کمی نبود بر زخم تن نحیف و رنجور افکار عمومی (ژن خوب) تا اینکه نیاز باشد پدر گرامیِ ژن خوب در راستای همان ادعاها با توجیهاتی زخم را عمیقتر کند و نمک بیشتر بر این زخم بپاشد: واژهها و مکانیسم تکراری دردآور توجیه در دفاع از ناکارآمدیها!
من میتوانستم (منیت، توانستن): هر ایرانیِ اهل تأمل دردمندِ روزگارِ میدان داریِ “ژنهای خوب” با مدد اندیشیدن و تأمل (نه با مدد داشته قدرت و جایگاه!) میتواند متوجه بار معانی این دواژه شوند که با تکیه بر آن قضاوت کنند و بگویند جناب آقای دکتر عارف برخوردار از جایگاه؛ کی و کجا این “منِ شما ” در راستای نظر «ما» و «خواست جمعِ شهروندان انتخابگر تهران بزرگ» به تحرک افتاد؟!
کی و کجا با بیانی شیوا و زبانی رسا در جهت مطالبات مردم و در نقد وضعیت موجود (از جمله روزمرگی دولت تدبیر و امید) در قاموس یک نماینده، رأی اولی و عنوان سر لیستی نقش آفرینی کردید؟ آیا ادعای اینکه «من میتوانستم…» تأیید همان “ژن خوب” آقازاده نیست؟! آیا بیانگراین نیست که این “من” اگر در محکِ قضاوتِ تأمل قرار گیرد معنایش این باشد که حتماً نیم نگاهتان به «توانستنها» برای «برخوردارشدن ها» بوده است! و استمرار سکوت در لباس دوره نمایندگی نوعی پشت کردن به خواستهای مردم برای وفای به عهد و پایبندی به شعارهای زمان تبلیغات به حساب بیاید؟!
ریاست فراکسیون امید توسط جنابعالی در کجا و در چه مقطعی از زمان چهار ساله “استفادهها” از رأی مردم! در نقش “رهبری” خودش را نشان داد؟ غیر از این بود که امید مردم را بر باد داد و معنای امید به یاس تبدیل شد و اعضای این فراکسیون به سمت “معامله برای خود” جهش خیره کننده داشتند و جناب شما هیچ نقشآفرینی نکردید که علتش از دو حال یا دو فرض فراتر نمیرود: یا شخصیت شما به واقع گرد آن “منها” گردید؟ که گفتهاید: من میتوانستم…! یا اینکه از توانمندی تاثیرگذاری، اقتدار مدیریتی و نفوذ کاریزمایی برخوردار نبودید؟
فرمودهاید توهینها در راستای انجام رسالتم بوده است! اولاً انتقادهای وارده به شما به معنای توهین نیست و اینگونه قضاوت کردن در خصوص منتقدین خود بیانگر همان “منیت” و البته “نتوانستنها” میباشد: نتوانستید از حقوق و خواسته معقول مردم دفاع کنید. نتوانستید از فرصت چهار ساله برای کاهش آلام اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مردم طرحی و یا سخنی مؤثر بر زبان برانید و پیگیر باشید، نتوانستید از فرصت رأی اول و فرصت ریاست فراکسیون امید برای زنده نگه داشتن امید مردم استفاده کنید. اما توانستید بگویید رسالتم! که آن هم بسیار مبهم است و غیر قابل دفاع؛ چرا که هیچ رسالتی بالاتر از پایبندی به رأی مردم، تحقق وعدهها و شعارها به وقت رسیدن به مرادها (قدرت و مسوولیت) نیست و این رسالت با چهار سال سکوت بی معنا و بی تأثیر جنابعالی همخوانی ندارد. صادقانه باید گفت شما با این نوع “نتوانستنها” توانستید خوب ژنهای خوب را تقویت کنید، توانستید مشارکت مردم را در مجلس بعدی کاهش دهید!
جمله آخر اینکه جناب عارف و البته همچنین! جناب جهانگیری لطف بفرمایند به این پیشنهادِ بخشی از افکار عمومی عنایت داشته باشند که مردم را دیگر زحمت مضاعف روا ندارید و در اندیشه تکلیف شرعی نامزدی ریاست جمهوری 1400 نباشید و خود را به زحمت نیاندازید که حضور مجدد و امتحان داده شما دردی را درمان نخواهد کرد و آرایی به سمت شماها نخواهد آمد البته با جنابان روحانی، واعظی، لاریجانی، نوبخت و دیگر هم سلکان میتوانید اتاق فکرِ دورهمی جهت گذراندن دوران بازنشتگی سیاسی را تشکیل دهید و بر گذشتهای که بر مردم تحت فشار مشکلات اقتصادی گذشت گل بگویید و گل بشنویید.
انتهای پیام
حالا گیریم اخلاقی رفتار کردی و از وقت دیگران استفاده نکردی” چند بار خودت وقت گرفتی؟ این سیاه بازیها دیگه قدیمی شده ” دنبال حقه های جدید باش.