پاسخ به جوان: دههی شصت معیار نیست!
/یادداشت مدیر مسوول/
علی اصغر شفیعیان، انصاف نیوز: روز گذشته نقدی [لینک] را سایت نسیم و بعد روزنامهی جوان دربارهی نامهی اخیر آقای کروبی [لینک] منتشر کردند که بازتاب فراوانی داشت؛ مهمترین نکتهی آن هم استناد به حصر در دههی شصت برای بستن دهان حصرشدگان فعلی است.
لب کلام آقای «محمدرضا کائینی» در آن یادداشت این است که با اشاره به سکوت و حتی همراهی محصوران کنونی با حصر آقایان شریعتمداری و قمی و روحانی و و بدگویی از بازرگان، میگوید «مگر شما علاقمند به بازگشت به دوران طلایی امام راحل نیستید؟»، «مگر مردم مسخره شما هستند که یک روز حصر را ارزش و روز دیگر ضد ارزش میخوانید؟»، «باز خدا پدر این «سید» را بیامرزد که نجیبانه تنها شما را «نانجیب» میخواند، اگر در آن دوران طلایی بودید، با چند کلمه فرمان همهتان را آویزان میکردند!»، «قدر حصر را بدانید!».
خب ظاهر حرف درست است، محصوران امروز و بخش قابل توجهی از تاثیرگذاران جناح چپ آن زمان که با اصلاحات در سال 76 دچار تحول و دگرگونی شدند، اما در دههی شصت برخوردی مشابه رفتار امروز جناح اصولگرای امروز داشتند؛ یعنی رقیب را برنمیتابیدند، منتقد را کنار میزدند، حتی حصر را نه تنها توجیه میکردند، بلکه مهرههای اصلی اجرای برخوردها هم از همین چپیها بودند. خدا ببخشاید و بیامرزد آقای خلخالی را که قاضی مرتضوی و امثالهم باید جلویش لنگ بیاندازند!
یا اگر امروز جناح اصولگرا هر چه میشود به ما انگ آمریکایی و انگلیسی و امثلهم را میزند، خب زمانی همین دوستان امروز ما بودند که به همین جناح اصولگرا که آن زمان راست خوانده میشدند، انگ «اسلام آمریکایی» میزدند و به این شیوه از میدان به درشان میکردند.
پس در این شکی نیست و حرف هم انکار آن نیست. اما این چه توجیهی است که چون آن زمان اشتباهی شده، رفتار امروز را هم توجیه کنیم؟ یادمان نرود که اکبر گنجیها هم آن روز در جبههی «خودیها» بودند و تصور نمیکردند که روزی وضعشان این شود. چرا راه دور برویم، «محمد نوریزاد» تا همین چند سال پیش در کیهان مانند حسین آقای شریعتمداری مینوشت، بلکه تندتر.
مرحوم آقای منتظری هم علی رغم این که در سال آخر قبل از برکناری یعنی سال 67 اعتراضاتی آن هم تقریبا یواشکی نوشت، اما آن را هم کسانی به پس از اعدام سیدمهدی هاشمی، برادر داماد آن مرحوم در سال 66 نسبت میدهند؛ یعنی پس از این که یکی از نزدیکانش مورد برخورد قرار گرفته بود.
اشارهی نویسندهی یادداشت منتشر شده در روزنامهی جوان صحیح است، اما بیاییم کمی رفتارهای آن زمان و امروز را با یک ارزش بسنجیم، ارزشی مثل قانون. این که نویسنده میگوید در آن دوره «با چند کلمه فرمان همهتان را آویزان میکردند!»، آیا این رفتار خارج از قانون را باید تایید کنیم؟
کسانی در 24 ساعت گذشته گیر دادهاند که چرا روزنامهی زیرمجموعهی سپاه یا بسیج، یادداشتی کنایه آمیز به رفتار دوران امام خمینی را چاپ کرده است. اما به نظرم اتفاقا این وجه مثبت یادداشت است هر چند نتیجهای که نویسنده گرفته، استناد به آن رفتار در عین کنایهآمیز بودن آن است. نه در آن دوره اعدام و زندان و هر برخورد و رفتاری خارج از قانون کاری درست بوده و هم حالا اگر چنین شود.
البته دربارهی این که آقای کروبی خواستار محاکمه شده، به نظر اصلا صلاح هم نباشد و بهتر است که بعد از این همه سال حصر کار تمام شود و حصر برداشته شود. اما در این که میبایست برای هر برخوردی پرونده و دادگاه تشکیل میشد که دیگر الفبای هر رفتاری و البته قانون و اخلاق و شرع هم همین را میگوید.
بهتر است هر نویسنده و سخنران و صاحب منصبی به فکر روزی باشد که از اسب میافتد و دیگر ابزاری در دست ندارد الا قانون که باید ملاک باشد، چه برای کسی که در صدر است و چه کسی که در قعر است، وگرنه آسیاب شاید روزی نوبت همین نویسنده و بزرگانش شود و در موقعیتی مانند موقعیت امروز کروبی و موسوی بنشینند و کسی به خودشان بگوید «قدر حصر را بدانید!»
انتهای پیام
باز مرحبا بر شما انصاف نيوزيها كه عليرغم آنكه يكصدم امكانات ديگر سايتهاى اصلاح طلب رو نداريد اما حتى المقدور به وظيفه قانونى، اخلاقى و حرفه اى تان عمل ميكنيد. جناب كروبى قبل از آنكه رئيس اسبق مجلس ، مبارز قبل از انقلاب و يا شاگرد و يار مرحوم امام بوده باشد يك شهروند است او چهار دوره بعنوان نماينده مردم در مجلس شوراى اسلامى خدمت كرده است لذا حق شهروندى او و همچنين احترام به آراء مردم ايجاب ميكند كه به حقوق شرعى و قانونى او احترام گذاشت