قصه ای درباره لابی گری برای ورود به صنعت نفت
نگار احمدی در خبرآنلاین نوشت: یک داستان و رمان که در اندازه مرسوم بازار نشر ایران کتابی حجیم نامیده می شود،قاعدتا باید ماجراهای فرعی مختلفی داشته باشد که روایت اصلی را حمایت و جذاب کند.
کتاب “گود” که اخیرا منتشر شده از رمان های تاریخ سیاسی و حجیم این روزهای ادبیات است که از این چارچوب تبعیت می کند. یکی از داستان های فرعی رمان افشارنیک، ماجراهای نفتی آن است. سرهنگ اعتمادی در سالهای 50 در اوج مبارزات مسلحانه وچریکی،پس از قاچاق تلویزون از قِبل جنگ ظفار و اداره چند مرکز فساد به مال و منالی رسیده است و تصمیم می گیرد با لابی پرویز ثابتی به صنعت نفت ورود کند که موفق و صاحب چند دکل حفاری می شود و از شرکت نفت نیزپروژه می گیرد.
دکل های اعتمادی در جریان انقلاب توقیف می شوند اما او از مالکیت خودش بر اموالش کوتاه نمیاید و بالاخره موفق می شود که پس از سالها دوندگی صاحب دکل هایش شود.گفت و گوهای اعتمادی با مسئولین نفتی وقت که احیانا باید در دهه 60 رخ داده باشد برش و گریزی از نگاه و تلقی دولت و نفتی ها در آن دوران به بخش خصوصی است.
اعتماد به صرف اینکه برای کنسرسیوم و درباری ها کار می کرده،محکوم به این است که دکل هایش توقیف شوند واصرار او بر اینکه او فقط پیمانکار بوده گوش شنوایی در آن سالها پیدا نمی کند و دکل ها در دارخوین بیکار و معطل می مانند. اما همان هایی که مانع مالکیت اعتمادی بر دکل هایش می شدند بعد از موفقیت او، از او میخواهند که در باند و گروه آنها باشد و علیه قراردادهای تازه نفتی که آن روزها بیع متقابل بود ،اقدام و مصاحبه کند و از نقش نیروهای داخلی در پیشبرد اهداف صنعت نفت بگوید و تبلیغ کند.
اعتمادی در وهله اول با وجود خارجی ها در نفت مشکل ندارد اما وارد این بازی قدرت می شود و طبق چیزهایی که ازش خواسته شده رفتار می کند. اشاره افشارنیک که خود از روزنامه نگاران نفتی است به گروه و دسته معروف “جنوبی ها” در نفت است که در دور اول وزارت نفت زنگنه از منتقدان جدی او و قراردادهای بای بک بودند.در واقع داستان فرعی_ نفتی گود یکی از مهم ترین فصول تاریخ نفت کشور را به میان کشیده است که دوران تازه ای در بعد از انقلاب بود که پس از جنگ، فرصت و مدل همکاری با شرکتهای بزرگ نفتی بین اللملی فراهم شد.
این دوران البته بی مخالف و منتقد نبود و زنگنه مخالفان در برابر خود میدید که مدل های تازه قرار دادی را میخواست پیاده و اجرا کند. این شکل از قرارداد بالغ بر سی میلیارد دلار سرمایه وارد کشور کرد و یک میلیون بشکه تولید نفت ایران را افزایش داد اما این باعث آن نشد که این شکل از قرار داد بین منتقدین محبوب و مشروع شود،چه آنکه با تغییر دولت در سال 84 و روی کار آمدن دولت احمدی نژاد “جنوبی ها” که با شعار ما می توانیم در نفت قدرت گرفته بودند و توانستند مناصب بالا حتی صندلی وزارت را کسب کنند، با بای بک مهربان نبودند و مشخصا درتوسعه میدان آزادگان که از قراردادهای خوب دوران خاتمی با شرکت اینپکس ژآپن بود،پس از رفتن این شرکت دست به رقابتی نانوشته زدند که مدل بای بک و حضور خارجی ها را با شعار خودکفایی داخلی و توانایی فنی ایرانی به چالش بکشند که نتایج به دست آمده با شعارها فاصله زیادی داشت.
جنوبی ها از به قدرت رسیدن احمدی نژآد کامل بهره برداری و فکر و ایده های خود را در نفت پیاده کردند.اتفاقا رویکرد این جریان ازقلم نویسنده “گود” دور نبوده و اشاراتی به حضور و تلاش اعتمادی و تیمش در ستاد دکتر می کند که البته گذرا است.اما یکی از مهم ترین صحنه های نفتی که نویسنده در این رمان ساخته است،صحنه پیدا کردن پیکر شهدایی است که در منطقه فکه پیدا شده اند که در کنار همین منطقه دکل های نفتی هم حضور دارند و آماده شروع به عملیات هستند.
نویسنده با ظرافت وارد این چالش حساس شده است. هم از سویی یک روایت مظلومانه و حماسی از شهدایی که پیدا می شوند و مناسکی که برای آنها اجرا میشود می دهد و هم اشاره می کند که این زیر پای مان نفت است. نعمتی که زیر پای هر دو طرف جنگ بود.هر جای داستان که به جنگ و روایت های آن روزها میرسد عنصر نفت در حاشیه حضور دارد.
در عملیات آزاد سازی خرمشهر هم اعتمادی دنبال این است که به منطقه دارخوین برود و سری به دکل هایش بزند. درست در قلب درگیری و حساس بودن منطقه جنگی. این تلقی و برخورد با نفت در ادبیات را میتوان گفت که رویکردی تازه است. چرا که معمولا نفت در ادبیات ما به خصوص در آثار احمد محمود عنصری است برای ثروتمند شدن عده ای و محروم کردن مردمی… اما افشارنیک برشی تازه ای از نفت را به ادبیات آورده است.
او نفت را در لایه های مختلف سرنوشت ما دنبال می کند. همه ی اینها برداشت های تازه ای از نفت در ادبیات است. رمان گود اتفاقا در دورانی منتشر میشود که باز در صنعت نفت فصل قراردادهای تازه است و باز همان مخالفت ها… شاید در این روزها نگاهی که نویسنده گود به صنعت نفت و تحولات آن داشته است ماجرا را جالب تر کند….
انتهای پیام