اصلاحات انقلابی؛ حفظ اصول، اصلاح روشها
متن یادداشت ارسالی محمدعلی احمدی، فعال دانشجویی دانشگاه صنعتی شاهرود به انصاف نیوز که با سخنی از رهبری آغاز شده، در پی میآید:
رهبر معظم انقلاب اسلامی:
«دو جناح برای این کشور مثل دو بال هستند که با این دو بال میتواند پرواز کند… اصول متین و متقنی که از مبانی معرفتی اسلام برخاسته با اصلاح روشها به صورت روز به روز و نو به نو، ما باید روشها را اصلاح کنیم، در روشها اشتباه هست، نقد هست. حفظ اصول، اصلاح روشها، این معنای اصلاحطلبی است. اصلاحات برای هر نظامی لازم است، اصلاحات واقعی! اصلاحات یعنی اینکه نقاط مثبت و منفی را فهرست کنیم، نقاط منفی را هم به نقاط مثبت تبدیل کنیم. این همان چیزی است که انقلاب قدم بلند آغازین آن را برداشت و موفق شد، این اصلاحات انقلابی است؛ اصلاحات اسلامی است».
خب ما اصلاحطلبی را از دولت اصلاحات و مجلس ششم میشناسیم لذا نیاز به بررسی آن دولت و مجلس و آن دوران داریم، برای اینکه ببینیم آیا اصلاحطلبی که در فضای سیاسی ایران توسط افراد موسوم به اصلاحطلب عرضه شد همان اصلاحطلبی انقلابی یا به عبارتی در امتداد آرمانهای ملت در انقلاب اسلامی بود یا نبود یا به چه میزان به آن نزدیک بود و در آینده چه اصلاحاتی را باید در اصلاحطلبی انجام داد؟
آیا اصلاحاتی بود که قاطعانه در برابر فساد بایستد؟ آیا مدافع حقوق ابتدایی و نیازهای اساسی محرومین و مستضعفین جامعه بود و سیاستهای خود را در جهت حمایت از اقشار محروم و کم در آمد تنظیم میکرد؟ آیا فاصلهی طبقاتی را کاهش داد یا در برابر افزایش این شکاف که ناشی از سیاستهای اقتصادی دولت سازندگی و بهتر بگویم بد اجرا شدن آن سیاستها بود، چارهای اندیشید؟ آیا اصلا تئوری در زمینهی اقتصاد داشت؟ آیا تلاشی برای حرکت در جهت اقتصاد اسلامی با خوانش تئورسینهای انقلاب همچون امام خمینی و شهید مطهری و بهشتی شد؟ آیا تلاشی برای برچیده شدن بانکداری ربوی از بانکهای جمهوری اسلامی ایران شد؟
آیا بدنهی اجتماعی نظام را گستردهتر و مستحکمتر شد؟ آیا معاند را به مخالف و مخالف را به موافق نظام تبدیل کردند؟ آیا تلاشی برای ترویج روشهای مسالمتآمیز و قانونی برای اعتراض و نقد شد؟ آیا برای دانشگاه مطلوب انقلاب که اسلامی باشد و در جهت استقلال و رفع وابستگی علمی و فنی و … از غرب و شرق باشد، تلاشی شد؟
آیا شرمآور نبود که انجمنهای اسلامی ای که قبل از انقلاب در سنگر مبارزه با طاغوت شاه و پس از آن در انقلاب دوم به تعبیر امام، خوش درخشیده بودند و در زمان جبههی هشت ساله مرکز اعزام دانشجویان به جبهه بودند، انقلاب فرهنگی و اسلامی کردن دانشگاهها را پیش بردند، در این انجمنها کسانی نفوذ کنند و مدیریت کنند و خودشان را به واسطهی اسم این انجمنها مطرح کنند که انتخابات مظهر جمهوریت نظام را تحریم کنند و حتی از رییس جمهور اصلاحطلب وقت یعنی سید محمد خاتمی اعلام عبور و برائت کنند و هم اکنون هم برای گذراندن زندگی در آمریکا دریوزگی و گدایی جمهوری خواهان آمریکا را بکنند و با برجام مخالفت کنند و تقاضای تحریم بیشتر علیه ملت خودشان داشته باشند و حتی در انتخابات اخیر مجلس هم در رسانههای خارجی بر موضع تحریم و ناامید کردن مردم پافشاری کنند!
این مصادیق و اپوزوسیونهای خارج نشین که بعضا روزی به عنوان چهرههای شاخص جریان اصلاحطلبی داخلی و درونگرا محسوب میشدند، نشان از وجود اشتباهات راهبردی در عملکرد اصلاحطلبان آن دوران است.
ترویج سکولاریسم سیاسی و مخالفت با اصل ولایت فقیه که اصلی از اصول قانون اساسی کشور است، توسط برخی از چهرههای اصلاحطلب آیا کمکی به اصلاحات کرد یا به عکس موجب ایجاد موانع بیشتر شد؟ اساسا در تمام دنیا صحبت از اصلاحات وقتی پیدا میشود که یک چیزی اصل آن خوب است اما وضع آن بد و نامناسب است، اصلاحطلب باید به دنبال اصلاح روشها باشد نه زیر سول بردن اصول و تغییر آنها.
آیا تحصنهای مجلس ششم کمکی به جریان اصلاح و تزکیهی نظام کرد یا تنها بهانهای برای حذف جریان اصلاحات در دور بعدی مجلس شد؟ آیا مجلس ششم قوانینی مترقی در جهت محرومیت زدایی و یا حمایت از اقشار زحمتکش ولی کمدرآمد مثل فرهنگیان و کارگران تصویب کرد؟
دادن اطلاعیه توسط وزارت اطلاعات دولت اصلاحات در ماجرای قتلهای زنجیرهای یک نقطهی مثبت بود چرا که با این بیانیه هرگز دیگر این روشهای خشونت آمیز در دستگاههای امنیتی کشور تکرار نشده و نمیشود. مطرح کردن طرح گفتوگوی تمدنها در سازمان ملل توسط شخص رییس جمهور وقت، سید محمد خاتمی در شرایطی که غرب و اسراییل تلاش میکردند که تنها اسلام موجود را اسلام طالبانی و القاعدهای به دنیا معرفی کنند بسیار مفید بود.
از طرفی مطرح کردن حزب و تحزب هم نقطهی مثبت بود. اما چرا؟ وقتی حزب نباشد و مفهوم تحزب سیاسی جا نیفتاده باشد، دور چهرههای مطرح و با نفوذ یک سری افراد جمع میشوند بعضا با روحیهی استفاده از فرصت و رانت نزدیکی به آن چهره، در نتیجه لابیهایی شکل میگیرد و باند بازی اتفاق میافتد حال آنکه حداقل احزاب قابل شناخت و نظارت هستند، مرامنامه و شناسنامه و تشکیلات دارند اما باندها که تمایل زیادی هم به فعالیتهای اقتصادی گسترده دارند، فاقد تشکیلات و شناسنامه و مرامنامهی مشخص هستند و از طرفی ناشناخته هستند و لذا از دل این وضعیت است که اختلاسهای میلیاردی و متهمهای عجیب و غریب مانند بابک زنجانی بیرون میآید و یا یک دولت بی کفایت 8 سال بیت المال را حیف و میل میکند و فساد گستردهی اقتصادی را در کشور نهادینه میکند. لذا تلاشهایی که اصلاحطلبها برای تحزب گرایی در سپهر سیاسی کردند را نقطهی مثبت میدانم و در آینده باید ادامهدار باشد اما تعدد بالای احزاب و احزاب غیر فعال یک مشکلی بوده و هست و میبایست راه حلی اندیشید. برای مثال اگر احزاب اصلاحطلب با اتحاد و انسجام در انتخابات ریاست جمهوری 84، از یک نامزد حمایت میکردند، اتفاق دیگری رخ میداد.
همچنین رشد مطبوعات و انتشارات و ترویج فرهنگ مطالعه، رشد کمی و کیفی فیلمها و سینما و … در آن ایام هم نقطهی مثبت است اما وقتی به سراغ محتوا میرویم متاسفانه محتوا در راستای آرمانهای انقلاب اسلامی و تفکر اصلاحطلبی ناشی از جوهرهی آن جهت دهی نشده است و به مسالهی تهاجم فرهنگی بی تفاوت است تا آنجا که رهبری انقلاب در دیدار با رییس جمهور وقت و وزرا گلایه میکنند که “چرا تصریح نمیکنید که دانشگاه اسلامی میخواهیم، سینمای اسلامی میخواهیم و …”. البته حقیر با توتالیته کردن و اقتدارگرایی مخالف هستم اما نمیتوان از آشفتگی محتوایی و غیر مکتبی آن زمان هم چشم پوشی کرد که به ویژه در بعد فرهنگی، در جامعه ملموس بود.
یکی از مشکلاتی که وجود داشت عدم مرزبندی نیروهای اصلاحطلب با مخالفین و دگراندیشها بوده و هست. البته باید حقوق انسانی و اخلاقی و شهروندی دگراندیشها و … رعایت بشود و از اینکه آنها در فضایی آرام، به بیان نقطه نظراتشان بپردازند، باید این شرایط هم مهیا بشود، که اصلا یکی از اولویتهای اصلاحات انقلابی و اسلامی همین پاسداری از آزادی بیان و عقیده به عنوان یکی از دست آوردهای انقلاب اسلامی است و چه بسیار شهدایی که برای این انقلاب دادیم تا افراد آزادانه فکر کنند و عقیدهای بر کسی تحمیل نشود، اما باید مرزبندیها را حفظ کرد و هیچ اصلاحطلبی نباید خودش را اپوزوسیون نظام تلقی کند، بلکه باید خود را نیروی نظام و انقلاب بدانند و در آن موضع، به انتقاد از مسوولین و روشهای ناکارآمد بپردازند ولو این که بیمهریها و رنجهایی را متحمل بشوند.
سخن پایانی را بگویم که دغدغهی همهی نیروهای سیاسی باید آیندهی انقلاب و کشور باشد. آیا کسی هست که نخواهد مشکل بیکاری و تورم و جرم و جنایت و اعتیاد و فساد اخلاقی و فحشا و … برطرف شود؟ کسی هست که نخواهد جایگاه جمهوری اسلامی در داخل و خارج ارتقا پیدا کند؟ تصور ما، این نباشد که انقلاب همان سال 57 تمام شد! انقلاب اسلامی ما پویاست و حرکتش ادامه دارد و اصلاحات را هم باید در جهت آن پیش برد و نقاط منفی گذشته را به نقاط مثبتی که داشته اضافه کرد. نظام به اصلاحات همیشه نیاز داشته و دارد و هیچ کس نمیتواند بگوید که در روشها و مدیریتها عیب و نقص نیست و یا اینکه ما کاملا اسلامی هستیم، بلکه نظام ما به سمت اسلام و آنچه که مد نظر انقلابیون و امام (ره) بوده، حرکت میکند و مدام نیاز به تزکیه دارد.
جریانی که با اعتقاد راسخ به اصول نظام و قانون اساسی به دنبال تزکیهی نظام و رفع عیوب و نواقص موجود است همان جریان اصلاحات انقلابی است و انقلاب به هر دو جناح نیاز دارد و به تعبیر مقام معظم رهبری، همچون دو بال موجب پرواز کشور به سمت رسیدن به ایرانی اسلامی و آباد و آزاد و پیشرفته و سربلند، میشوند؛ پس باید جناحین موجود در کشور با همدلی در جهت انقلاب بکوشند و در خدمت رسانی به ملت مستضعف با یکدیگر رقایت کنند و خط اختلاف را با دشمنان بیرونی و معاندین نظام و انقلاب پررنگ و خط بین خود را کمرنگ و در حد اختلاف سلیقه در روشها و رقابتهای سالم انتخاباتی، از نظر اخلاقی، نگه دارند. آنچه که در این سالها دیده شده، تلاش برای حذف جناح اصلاحطلب (موسوم به چپ) از طریق نهادهایی میبوده که بر اساس ماهیتشان نباید جناحی عمل میکردند و به نظرم اگر به عدول از مواضع مکتبی برخی از اصلاحطلبان، نقد میشود، نمیتوان به بدعتهای غیرقانونی و به نوعی دوپینگهای سیاسی و اعمال سلایق شخصی در روندهای قانونی توسط جناح اصولگرا، نقد نکرد و هر کس که از تاریخ و هویت انقلاب ما آگاه باشد متوجه انحرافاتی میشود که در پشت الفاظ و شعائر انقلابی به اسم اصول و اصولگرایی، مخفی میشوند.
و دیگر مصداق اصلاحات انقلابی و اسلامی همین مواجههی صریح و حراست از انقلاب اسلامی در برابر فرصتطلبان و منفعتطلبانی است که آن روزی که امام و انقلاب چوپ داشت با نهضت امام همراهی نداشتند و امروز از انقلابیون هم انقلابیتر شدهاند!
مطلب دیگری که از جوهرهی اصلاحطلبی انقلابی بر میآید تزریق امید در جامعه است که بحمد الله پس از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید قدمهای خوبی برداشته شده است.
و السلام علی من اتبع الهدی
انتهای پیام