«احمدینژاد بازیهای روحانی»!
به گزارش انصاف نیوز، روزنامه ی اصولگرای «سیاست روز» در یادداشتی نوشت:
۲۸ فروردین سال ۱۳۹۰ وقتی محمود احمدینژاد مرتکب غلط بزرگ خانهنشینی شد و تلاش کرد در مقابل نظام جبهه بگیرد و حتی به نقل از نایب رئیس وقت مجلس قصد استعفا داشت، خیلیها چه اصولگرا و چه اصلاحطلب نه تنها پشت او نایستادند که رفتار او را نقد و نفی کردند.
کاری که در تمام طول دوران ریاست جمهوری هشتسالهاش بیسابقه بود. هرچند او پس از این اتفاق با قوه قضاییه، قوه مقننه، مجمع تشخیص مصلحت نظام و… هم دچار چالش شد و برای پیشبرد اهداف خود! تمام اخلاقیات و حرمتها را زیر پا گذاشت و آسیبهای خطرناکی را متوجه نظام کرد، اما اوج رفتار فراقانونی او، موضوع به استعفا کشاندن وزیر وقت اطلاعات بود.
۱۱ روز خانهنشینی با همه توجیهات (خود ساخته) بعد از آن هیچگاه برای ذهن مخاطبان و مردم قابل هضم و پذیرش نبود. دلیل رو برگرداندن بخش قابل توجهی از مردم از او هم به همین دلیل بود. چراکه نمیتوانستند بپذیرند که رئیسجمهوری که رهبر انقلاب همواره از شعارها و برخی عملکردهای دولتش دفاع کرده، این چنین گستاخی را به نهایت برساند که باعث شاد شدن دشمنان جمهوری اسلامی بشود.
در مورد میرحسین موسوی، مهدی کروبی و رئیس دولت اصلاحات هم داستان به همین شکل است، موسوی تا قبل از انتخابات سال ۸۸ علیرغم اختلاف نظرهای طبیعی با رهبر انقلاب، هیچگاه پا را از دایره ادب و حرمت بیرون نگذاشت. کروبی هم جزو کسانی بود که به عنوان مثال در مجلس ششم، نقش تعیینکنندهای داشت و در مقابل تندروهای اصلاحطلب ایستادگی کرد. یا رهبر جریان اصلاحات که در دوران ریاست جمهوریاش حداقل در ظاهر از منویات رهبری عدول نکرد و اگر قصد چنین کاری را داشت، آن را به وزرای کشور، ارشاد یا پیادهنظام این جریان واگذار میکرد.
همه اینها درست در جایی که منافع فردی و حزبی خودرا در خطر میدیدند، به یکباره دچار افسارگسیختگی شدند و دست دشمنان را هم در بازی خوردن خودشان ندیدند.
اما حکایت رئیس دولت فعلی حکایت دیگری است. آقای رئیسجمهور که از همان سخنرانی روز تنفیذ حکمش مدام از حمایتها، رهنمودها، تدابیر و منویات ایشان سخن میگفت و هنوز هم در برخی موارد، مثل موضوع برجام و مذاکرات از هدایتهای ایشان مایه میگذارد، چند وقتی است که تاکتیک خود را تغییر داده و در میدان عمل و حتی در پشت تریبون سخنرانی، به وضوح مواضع ناثواب میگیرد.
موضوع زبان انگلیسی که اخیرا رئیس دولت در مقابل رهبر انقلاب موضع گرفت، یک موضوع کماهمیت نسبت به سایر تقابلهای شخص آقای رئیسجمهور است. شاید بتوان این موضوع را به حرمت نان و نمکهایی… چراکه هر شخص دارای مطالعه سیاسی و تاریخی هم میداند که هند، از صدقهسر استعمار انگلیس نه تنها پیشرفت نکرد که مورد غارت و استثمار روباه پیر قرار گرفت و مردم این کشور به عنوان کارگرهای ارزان غربیها مورد تجاوز قرار گرفتند.
اما موضوعات مهمتر و به مراتب دور از انتظاری وجود دارد که موضوع «زبان انگلیسی» در مقابل آن هیچ است.
«برخورد با منتقدان برجام»، «برجام ۲ و ۳»، «مذاکره امام حسین(ع) یا امیرالمومنین(ع)»، «دین دولتی و دولت دینی»، «اشتغال زنان»، «وظیفه حکومت در قبال بهشت رفتن مردم»، «علوم انسانی غربی»، «بدبینی به امریکا»، «شورای نگهبان»، «مذاکره با امریکا»، «نفوذ»، «لیست انگلیسی»، «انقلابی بودن»، «حفظ آرمانها»، «حزباللهی بودن»، «افراطیها»، «بورسیهها»، «اسلام رحمانی» و… تنها بخشی از تضادهای گفتاری رئیس دولت یازدهم است. در میدان عمل هم که تکلیف مشخص است. نمونه بارز آن مواردی نظیر اقتصاد مقاومتی و یا مبارزه با مفاسد اقتصادی است.
اما دلیل این احمدینژاد بازیهای روحانی چیست؟ آیا او از جایگاه رهبری و جای خودش در قانون اساسی مطلع نیست؟ کسی که به زعم و اذعان خودش در سنگرهای مختلف انقلاب خدمت کرده است، آیا نمیداند چنین موضعگیریهایی همان خطر دودستگی در جامعه را ایجاد میکند؟ موضوعی که رهبر انقلاب دو سال قبل به آن اشاره داشت و اتفاقا شخص رئیسجمهور هم بر آن تاکید داشته که نباید اجازه داد چنین اتفاقی رخ دهد.
حالا با این «جریان انحرافی» این دولت چه باید کرد؟ با مشاورانی که بازی را خوب بلدند و خودشان را مثل مشائی جلوی دوربین نشان نمیدهند. کسانی که به رئیسجمهور میگویند چگونه به «جاده خاکی» بزند. افرادی که نه تنها نگاه هوشیارانه ندارند که بعضا دقیقا جاهلانه مشورت میدهند.
واقعیت آن است که آن مشاوران اتفاقا به طور کاملا دانسته و تعمدی رئیسجمهور را قانع میکنند مواضع اینچنینی اتخاذ کند، با مجلس سرشاخ شود، از خجالت قوه قضاییه دربیاید. درست کارهایی که احمدینژاد هم میکرد. احمدینژاد از سر تمامیتخواهی و حس اینکه من هرچه بگویم درست است، این چنین عمل میکرد، اما دولت کنونی از این فضای حاشیهای برای انحراف در اذهان عمومی استفاده میکند. از وما ادراک البورسیه گرفته تا پیشرفت هندیها در IT همه برای آن است که ذهن مردم آنقدر درگیر حاشیهها شود که یادش برود قرار بود در عرض ۱۰۰ روز برای مشکل معیشت و اقتصاد مردم فکری شود. بازی با ذهن مردم برای این است که مردم مشکلات و ضعفهای اصلی دولت و بدقولیهای تمامنانشدنیاش را به یاد نیاورند. رکود مضاعف شده، تورم واقعی نشده، رونق اقتصادی تعطیل، چرخ پنچر اقتصاد، گرهگشا و فتحالفتوح نبودن برجام علیرغم دیدن دمِ کدخدا و… همه موضوعاتی است که دولت را مجبور میکند، فکر و ذهن مردم را منحرف کند.
دولتی که با شعارهای عظیم آمد. شعارهایی که تریلی هم نمیتوانست آنها را بکشد، حالا در سال آخر عمر خود باید برای خرداد ۹۶ برنامهریزی کند. چه بهتر که با یک تیر دو نشان بزند. هم مطالبات اصلی مردم را به بوته فراموشی بسپارد و به جای عسل اصل، شیره تقلبی را به کام مردم بنشاند و هم به برخی نیروهای زاویهدار با نظام و به اصطلاح اپوزیسیون بفهماند که آنچه را میخواهید من میتوانم انجام دهم. ذوقزدگی شبکههای ضد انقلاب و پوشش تناقضات و تضادهای اخیر از همین روست.
اما سوال این است که احمدینژادی که در آن آزمون مردود شد و به زعم خیلیها صلاحیت ریاست جمهوری مجدد را ندارد، چه تفاوتی با رفتارها و گفتارهای این روزهای آقای دولت دارد؟ اگر او ۱۱ روز خانه نشست تا حرفش را به کرسی بنشاند، شمار رفتار و گفتار آقای روحانی که بیش از این عدد را نشان میدهد.
این از سهلاندیشی و سادهانگاری آقایان است که این اختلاف نظر رسانهای و تریبونی را ساده ببینند. این همان چیزی است که دشمنان نظام اسلامی میخواهند. کسی که در مقابل انقلاب بایستد. خواه احمدینژاد باشد یا روحانی. مهم این است که کسی باشد تا در زمین آنها بازی کند و آنچه آنها میخواهند را عملیاتی کند.
دود بازی خطرناکی که دولتمردان کنونی شروع کردهاند، به چشم خود آنها خواهد رفت. اینکه دولت پس از گذشت ۳ سال نتوانسته به وعدههای خود عمل کند، امری واقعی و عینی است و برخلاف آقای روحانی که فکر میکند «زندگی ما پس از برجام بهتر شده»، زندگی مردم تغییری نداشته و از آن آفتاب تابان، به اندازه یک لامپ ۱۰۰ ولت هم بهرهای نبردهاند. دولتی که سال ۹۲ روی کار آمد میدانست که پایگاه اجتماعی ندارد و روی کارآمدنش تنها به دلیل بازیهای پشت پرده برخی شیوخ بود. اما موضوع سال ۹۶ داستان دیگری است.
مردم دیگر فریب بازیهای سیاسی را نخواهند خورد و به دنبال شخصی میگردند که فقط «حرف» نزند و مردم را فقط برای رای آوردن یا انصراف از یارانه نخواهد. مردم کسی را میخواهند که با شعورشان بازی نکند. آنها دیگر به این نتیجه رسیدهاند که نه اصلاحات برایشان نان شد، نه شعارهای دهان پرکن دولت مهرورز یا اعتدال.
انتهای پیام
عجب نويسنده كم خردى ! اينكه بخواهى ديگران را فريب دهى امر عجيبى نيست اما خود را به نافهمى زدن جاى تعجب دارد، بايد از او پرسيد : كى و كجا مردم به اين نتيجه رسيدند كه اصلاحات برايشان فايده اى ندارد ؟ اتفاقاً از نظر اقتصادى كه دولت اصلاحات هيچ ادعا و يا بقول مدعيان برنامه اى برايش نداشت ، مردم خيلى راحت بودند. درست است كه اصلاحات به همه اهدافش نرسيد اما در بسيارى از زمينه ها بهتر از مدعيان اصولگرا و مهرورز عمل كرد. موفقيت دولت اصلاحات در تاريخ اين سرزمين و همچنين اذهان مردمش ثبت و ضبط شده است. خيليها معتقدند كه ناسپاسى در برابر دولت اصلاحات و رئيس فرهيخته و كم ادعايش سبب شد تا خداوند بلائى بنام احمدى نژاد را دامنگير اصولگرايان كند، بلاى عظيمى كه اگرچه خسارات هنگفتى به اين مملكت وارد كرد اما در عوض خوشبختانه باعث شد تا مشت خالى مدعيان اصولگرائى زودتر براى مردم باز شود !