خرید تور تابستان

فراتر از انتخابات ۱۴۰۰؛ بیم‌ها و امیدها…

رضا رئیسی، فعال دانشجویی دانشگاه تهران در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «فراتر از انتخابات ۱۴۰۰؛ بیم‌ها و امیدها…» نوشت:

گزاره ای صادق است: نمی‌توان انتخابات را نادیده گرفت.  اما دستی پنهان، گویی در پی آن است که در آغاز قرن جدید خورشیدی بفهماند سیاست‌ورزی در عرصه رسمی به محاق رفته است.  انتخابات در ساختار فعلی تبلور سیاست‌ورزی در عرصه رسمی است. اما انتخابات پیش رو گره خورده است. گره‌ای فراتر از بگومگوها و جدل‌های جناح‌ها و دسته‌جات سیاسی در عرصه رسمی کشور.

انتخابات صحنه‌ی تزریق خواست ملی در ساختارهای رسمی کشور است. اما آنچه که مشخص است خواست عمومی برای تعیین سیاست‌های کلی عرصه رسمی کشور به حاشیه رفته است. برای مشارکت در یک فعالیت رسمی که در بحث مورد نظر ما انتخابات پیش رو است، نیازمند ایجاد اعتماد متقابل بین مخاطب و ساخت قدرت  هستیم.

باید بدانیم امروز دیگر سال۷۶، ۸۴، ۸۸ یا ۹۲ نیست. در هر شرایطی می‌توان تصمیم گرفت، اما هر شرایطی هم نیازمند تصمیم‌گیری‌های خاص خود است. ما بسیاری از فرصت‌های پیش روی خود را از دست داده‌ایم. توجه داشته باشیم این «ما»، مای جناحی و فکری نیست. این «ما» یکایک سوژه ایرانی را شامل می‌شود. در شرایطی هستیم که واقعیت‌های تلخ نهفته در جامعه سر باز کرده‌اند و مبدل به حقایق عریان گردیده‌اند. بالغ بر چندین میلیون بیکار، چندین میلیون معتاد و بی‌خانمان، سقوط ارزش پول ملی، بحران‌های محیط زیستی، فروپاشی نهادهای پویایی همچون دانشگاه، بیماری کرونا، آشوب جمعیتی، فقر و فساد سیستماتیک و…

صادق‌تر از گزاره اول این گزاره است: هیچ شخص و جناحی توان حل سیل مشکلات را ندارند. انتخابات معنای حد اقلی خود را از دست داده؛ زیرا که اعتمادها فروپاشیده است. زیرا که سیاست‌ورزی در عرصه‌ی رسمی کارکرد خود را از دست داده است. نه از بابت عدم تاثیر گذاری، بلکه از بابت توان تغییر وضعیت موجود به وضعیت مطلوب. اما این به معنای فروپاشی مفهوم انتخابات نیست. ما باید تفکیک قائل شویم بین ذات یک پدیدار و معنای روزمره‌ی آن. انتخابات یک معنا بیشتر ندارد و آن حاکمیت خرد جمعی بر سیاست‌های کلی یک سیستم است.

انتخابات آینده همانگونه که می‌تواند بر ناامیدی مفرط این روز ها بیفزاید، می‌تواند نقطه تجلی امید باشد اما این به شرط تعمیق انتخابات و بازگشت آن به معنای واقعی خود است.

در دو دهه‌ی گذشته نهادهای غیر رسمی و بعضا رسمی به گونه‌ای شکل گرفته‌اند که توازن قدرت را در ساخت نظام تغییر داده‌اند. دیگر راهبرد حضور به صورت چراغ خاموش برای دور زدن تیغ برنده شورای نگهبان در عرصه‌ی انتخابات معنای خود را از دست داده است، زیرا قدرت‌های موازی توان ناتوان‌سازی جریانات سیاسی غیر خودی دیگر را دارند. وضعیت دولت روحانی مصداق بارز آن است.

انتخابات آینده باید عرصه پذیرش ها باشد. پذیرش دیگری فراموش شده…

در نظر بگیریم که در کشاکش یاس و فراموشی فضا محیا می‌شود برای پوپولیسم و اقتدارگرایی. ناجی خارجی یا نظامی داخلی. اتفاقا انتخابات در ذات خود اقتدار به ارمغان می آورد، البته اگر عرصه ظهور مغفول‌مانده‌ها باشد. مشارکت و تصمیم‌گیری جمعی از هر سلاح و سازوکار نظامی توان آفرینش اقتدار بیشتری دارد. اقتدار خردورزی در عرصه سیاست نه اقتدار امنیت در عرصه سیاست.

سکانداران عرصه‌ی قدرت باید بدانند که با بستن فضا و چشم‌پوشی از حقایق جامعه راه را بر خردورزی و سیاست‌ورزی در عرصه‌ی رسمی می‌بندند و سیاست‌ورزی رسمی را بی‌معنا می‌کنند. بحث فراتر از سازوکار تایید یا رد صلاحیت‌ها است. بحث اساسی رواداری و زیست مسالمت‌آمیز در فضای عمومی است. هر گام موثری در این راستا باید مغتنم شمرده شود و تلاش گردد گام‌های مبنایی‌تر و اساسی‌تری برداشته شود. بسترهای اعتمادسازی باید فراهم گردد و بزرگان عرصه‌ی قدرت باید هر چه زودتر برای تحقق این امر تلاش کنند. جامعه چند پاره و فروپاشی همبستگی اجتماعی بزرگترین خطر پیش روی ماست. جناح‌های قدرت چند دهه هر کدام به زعم خود برای آبادانی کشور تلاش کرده‌اند اما وضعیت فعلی بیانگر نواقص اساسی است. فراتر از جناح‌های حاکم به خرد جمعی و نهادینه کردن آن در تمامی عرصه‌ها بیاندیشیم.

کشور دیگر کشش مجادله و مباحث مبتذل با محوریت تصاحب شاهرگ‌های اقتصادی را ندارد. ۲۶ میلیارد دلار پول بلوکه شده که دولت و مجلس چشم به آن دوخته‌اند دردی را دوا نمی کند. مگر ارقام درشت‌تر در همین سه دهه گذشته وارد خزانه‌داری نشد؟ نتیجه آن چه بود؟ جز فساد و تبعیض؟ به فراموش‌شدگان اختیار تصمیم گیری بدهیم. دارایی‌ها و سرمایه‌های موطن از آن صاحبان واقعی آن، یعنی مردم است.

اعتماد از دست رفته را فراتر از جناح‌های سیاسی، با نهادینه کردن خرد جمعی مبنایی برای تصمیم گیری‌ها، در عمل به منصه ظهور برسانید. اگر دین دارید منصف باشید و روادار تا هم معنویت بماند و هم کشور.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا