تاجزاده بیاید یا آخوندزاده، فرقی نمیکند
حامد آئینهوند، روزنامهنگار و دانش آموخته دکترای روابط بین الملل در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «تاجزاده بیاید یا آخوندزاده، فرقی نمیکند» به بهانهی کاندیداتوری سیدمصطفی تاجزاده در انتخابات ۱۴۰۰ نوشت:
1. پس از بالارفتن تلفات کرونا در ایران و متعاقب سخنرانی رهبری در خصوص ممنوعیت ورود واکسن امریکایی و انگلیسی جماعتی الاف در شبکههای اجتماعی با خیال اینکه مبارزه میکنند هشتگهای واکسن بخرید را ترند کردند. همین دوستان جان، پیشتر با هشتگهای مختلفی چون حصر را بشکنید، اعدام نکنید، تبعید نکنید، آزاد کنید، حجاب اجباری را متوقف کنید، کشور را به چین نفروشید و امثالهم سرگرم بودند و روز را شب می کردند. در هنگامه نزدیک شدن به فصل انتخابات هشتگ “نه به جمهوری اسلامی” راه انداختند. تو گویی چنان از هشتگهای قبلی نتیجه گرفتند و حاکمیت را مجاب کردند که دیگر با ترند شدن هشتگ «نه به جمهوری اسلامی»، رژیم سپر انداخته، کارگزارانش فرار کرده و قدرت را دو دستی تقدیم عزیزانی میکند که کل سیاستورزیشان روی صفحات کیبورد لپتاپ یا تلفنهای همراهشان خلاصه شده و در شبکههای اجتماعی دلخوش به فالورهایی هستند که حتی در صورت واقعی بودن توانایی اینکه نیم درصد آنان را در دنیای واقعی سازماندهی کنند ندارند. کمیک و مضحک بودن این شکل از سیاستورزی فقط ناشی از درک سطحی این جماعت از پیچیدگیهای اقتصاد سیاسی ایران و تنوع امکانات حاکمیت در برابر اقشار مختلف مردم نیست بلکه نشات گرفته از تمایل شدید به سواری مجانی از نارضایتی مردم، عافیتطلبی و انتظار برای برآمدن دستی از غیب برای بهبود اوضاع در غیاب حضورشان در دنیای واقعی سیاست است.
2. واقعیت این است که شکل گیری، پایداری و تثبیت جمهوری اسلامی با مختصات کنونی و ساختار حقیقیاش محصول موازنه قوای نیروهای سیاسی موجود در سپهر سیاسی ایران است. این موازنه قوا نه در خلاء شکل گرفته و نه در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به وجود آمده است بلکه ریشه در کنترل اقتصاد سیاسی ایران توسط هسته سخت قدرت، تولید و توزیع ارزشها به برکت دلارهای نفتی و سرکوب و کنترل سازمان یافته مخالفان درمراکز فکری، فرهنگی و دانشگاهی ایران و تضعیف شدید بخش خصوصی و جامعه مدنی دارد. احاطه یافتن هسته سخت قدرت بر این مراکز محصول بسیج نیروی آنان در دنیای واقعی است و برهم زدن این موازنه قوا نیز تنها از طریق بسیج نیروی مخالفان در دنیای واقعی رخ خواهد داد.حاکمیت تا جایی که امکاناتش اجازه بدهد برای ارتش سایبری هم هزینه میکند اما توان عملیاتی و لجستیکیاش را مصروف حفاظت از موازنه واقعی نیروها در دنیای واقعی میکند نه شاخ و شانه کشیدن در فضایی که با فشار دادن یک دکمه می توان خاموشش کرد.
3. بدیهی است جنس و سویه اعتراضات گسترده دی ماه 96 و آبان 98 با اعتراضات پیشین در طول 42 سال گذشته متفاوت است و هر دو جنبش اعتراضی چه به لحاظ گستردگی و چه به لحاظ نوع مواجهه و مطالبات با دیگر جنبشهای اعتراضی قابل قیاس نیست. هر دو جنبش محصول ناامیدی گسترده وسیع مردم از اصلاح ساختار سیاسی و هم چنین قطع امید توامان از عزم و اراده اصلاحطلبان برای عمل به وعدههایی بود که از سال 76 بدین سو برای رای دهندگان فهرست کرده بودند. در واقع ناتوانی اصلاحطلبان از ایجاد تغیرات ایجابی در ساختار قدرت، آنها را به نیروهایی کم خاصیت یا بی خاصیت که تعامل با هسته سخت قدرت و بقای مناصب و رانتها برایشان اهمیت بیشتری از عمل به وعدهها داشت بدل کرد و نتیجهاش هم برآمدن شعار «اصلاحطلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» از گلوی پر بغض بهترین فرزندان ملت یعنی دانشجویان بود.
4. همه آگاهان به امور سیاست در ایران به خوبی میدانند اهمیت انتخابات پیش رو نه به واسطه اهمیت جایگاه ریاست جمهوری در ساختار سیاسی کشور بلکه به دلیل ساید افکت (side effects) یا تاثیرات جانبی نقش رئیس جمهور آینده در بحث انتقال قدرت به رهبر بعدی جمهوری اسلامی است. شاید گفته شود مکانیزم انتخاب رهبری در ساختار سیاسی مشخص است و رئیس جمهور در این مسیر نقش نداشته و صرفا مجلس خبر گان رهبری تعین کننده رهبر بعدی است اما با توجه به بحثهایی که در این خصوص به رسانهها راه یافته میتوان دریافت این نگاه کودکانه جایی در محاسبات واقعی ندارد. رئیس جمهور آتی ایران هر کسی باشد نقش جدی و مهمی در انتقال قدرت به رهبری بعدی خواهد داشت.
5. کارنامه سیاسی مصطفی تاجزاده نشان میدهد او از نیروهای سیاسی جدی اصلاحطلبان، چپ خط امامی سابق، باورمند به جمهوری اسلامی و ساختار تئوکراتیک آن و مدافع بی چون و چرای شکل سیاستورزی مصالحهجویانه و عافیتطلبانه محمد خاتمی است با این تفاوت که در بیان مواضع خود نسبت به سایر اصلاحطلبان شجاعت و صداقت بیشتری دارد. بر خلاف قاطبه اصلاح طلبان چشمی به سفره چرب انقلاب نداشته، به لحاظ مالی پاکدست بوده و با توجه به حضور ش در پستهای بالای دولت، استفاده شخصی از قدرت نکرده است. در بیانیه اعلام حضورش در انتخابات ریاست جمهوری وعدههای مهمی داده اما بدون اشاره به وضعیت ساختار حقیقی و حقوقی قدرت توضیحی در خصوص اینکه به فرض تائید صلاحیت که امری نزدیک به محال است چگونه آنها را عملیاتی خواهد کرد نداده است.همه ما میدانیم که تاج زاده مدافع جمهوری اسلامی و مسلمانی معتقد اما در عین حال باورمند به انجام برخی اصلاحات ساختاری برای حفظ نظم سیاسی مستقر برای جلوگیری از متلاشی شدن آن در برابر بحرانهای متقاطع داخلی و خارجی است که پیش روی آن قرار دارد. در سوی دیگر اما برنامه هسته سخت قدرت برگزاری انتخاباتی آرام و غیر رقابتی به منظور انتقال آرام قدرت به رهبری بعدی در بحران محتمل جانشینی در سایه مدیریت خود و بازوهای نظامی آن است. با این ساختار حقوقی و میزان قدرت رئیس جمهور، تاجزاده که جای خود دارد حتی آدمی چون میرزا فتحعلی آخوندزاده که از روشنفکران سکولار برجسته عصر مشروطه و مدافع بی و چون چرای ارزشهای دموکراتیک به معنای غربی و آزادی بی قید و شرط زنان در عرصه اجتماعی و سیاسی بود هم بیاید در این ساختار کاری از پیش نخواهد برد.
انتهای پیام
چه باید کرد! ناتوانی هایمان را به رخمان نکش که این ریشه سر دراز دارد . فعلا تنها اهرم مردم برگه رای است حالا می خواهد در انتقال قدرت به رهبر بعدی نقش داشته باشد یا نداشته باشد .مهم این است که پیام مردم به گوش هسته سفت برسد حال تصادفا این پیام به مذاق هسته قدرت خوش بیاید معلوم نیست ادامه این روند در دوره های بعد هم خوش بیاید. قرار نیست هر دوره دغدغه جانشین رهبر را داشته باشند
آقای مجتبی نجفی از فعالان ملی مذهبی گفته است که بیانیه انتخاباتی آقای تاجزاده،مانیفست اصلاحات ساختاری در ایران است و آقای حجاریان،ورود آقای تاجزاده را به عرصه انتخابات،احیای اصلاح طلبی رادیکال و وی را نماینده اصلاح طلبان ساختاری دانسته است.آقای آیینه وند اما،دریادداشت خود به طور ضمنی،اززبان اپوزیسیون را دیکال سخن گفته است.وما می دانیم که جمهوری خواهان از پروژه اصلاحات،عبور کرده اند ورژیم کنونی،جمهوری اسلامی رااصلاح ناپذیر می دانند.و البته انکه بر طبل تحربم می کوبد،میانه ای با انتخابات ندارد.
باید بگویم بخشی از کنشگران سیاسی و اصلاحطلبان پیشرو!دستکم انتخابات را مفری برای ارایه دیدگاه های خود و گفتمان اصلاحات ساختاری می دانند ودرپی انشعاب ازجبهه اصلاحات و تشکیل حزبی به تعبیر حجاریان در تراز برنامه های تاجزاده هستند.اما اقای دکتر آیینه وند،چه؟ایا ایشان درزمره همان اپوزیسیون رادیکال نیستند که هیچ راهکار مشخصی برای بهبود وضعیت موجود ندارند؟
جناب پرکار که “علاف” نیستید(چون “الاف” غلط آقاجون و بی معنی)! لطف کنید بفرمایید حالا که انتخابات نه، تاجزاده و امثال اون هم به درد نمی خورن، کی قرار به چه ترتیبی و کدام ترفند ناگهان مارا از استیلای بی چون و چرای قدرت سخت به ایران دموکراتیک و سکولار پرتاب کنه؟! (البته اگر چنین پرتاب تاریخی ناگهانی را در سابقه هیچ یک از کشورهایی که آنها را نوعا با نظام دموکراتیک و پیشرو می شناسید و می پذیرید سراغ دارید!) شورش های کور و بی سامان خیابانی؟!!!! چون متاسفم که صریح می گویم خانم شیرین عبادی یا نسرین ستوده چه میزان مقبولیت و پذیرش در جایگاه رهبری اکثریت ناراضی در ایران دارند؟! اصلا به توانایی تخصص مهارت و تجربه و برنامه آنها برای هدایت اپوزیسیون و بعد مدیریت ایران هم کاری ندارم! این اسامی به ذهنم رسید چون در مطلب قبلی که از شما در همین سایت خواندم تصریحا ارادت و تمایل قلبیتان به این نامها را برای ریاست کشور آشکار کردید! مگر حاصل انقلاب ۵۷ چه شد که تنها راه نجات را دوباره در انقلاب کوری دیگر سراغ می کنید؟! همیشه از این تناقض احمقانه در رویکرد اوپوزیسیون برانداز در عجبم که انقلاب ۵۷ را به عنوان بزرگترین اشتباه و خبط و غلط زیادی ملت ایران می کوبند بر سر این ملت و در آن واحد همین و تنها همین راه را دوباره پیش پای ملت می گذارند! و طنز ماجرا اینجاست که بسیاری شان مثل همین حالا که براندازان دوآتشه اند در سالهای منتهی به ۵۷ انقلابیون و بر اندازان دو آتشه بودند! و تلخ تر آنکه بر خلاف ۵۷ حالا حتی یک نفر در قد و قواره و مقبولیت خمینی هم ندارند که رو کنند و به دنیا بگویند ما این رژیم را نمی خواهیم و این هم آلترناتیو ما! به هر حال ضمن تایید نظرتان در خصوص فعالیتهای بی سر و ته فضای مجازی که میمنه و میسره اش معلوم نیست دست کدام گروه یا نهاد امنیتی داخلی یا خارجی است و سلسله جنبان مخالف خوانی ها و اعتراضهایشان چه محافلی هستند و با چه اهدافی، باید گفت البته که همیشه فرق می کند که چه کسی در ایران رییس جمهور باشد هر چقدر هم که این جایگاه تضعیف شده باشد! کما اینکه به اهمیت این جایگاه در صدر و ذیل تعارض آمیز مطلبتان تلویحا اعتراف کرده اید!
به گمانم جناب آقای تاجزاده ، علیرغم همه احترامی که برای شجاعت و صراحت ایشان قائلم ( اگر نتوان بسان نگاه بدبینی که وی را نیز بازیگری حکومتی برای انحراف اذهان مخالفان می نامند ، تصور کرد ) حتی در صورت تایید صلاحیت و انتخاب (که با توجه به عدم تغییر در اندیشه اعضای شورای نگهبان و انصراف اکثریت مخالفان وضع موجود از شرکت در انتخابات) هردو مورد بسیار بعید و دور از ذهن می باشد ، متاسفانه توانایی انجام هیچکدام از شعارها و اهداف اعلام شده اش را هم در صورت تصدی این پست نخواهد داشت ، چرا که اگر به قول خودش بخواهد در مقابل اقدامات رهبر بایستد و سپاهیان را به پادگان برگرداند ، آنچنان مورد هجمه بخش انتصابی و هسته سخت قدرت واقع خواهد شد که دولتش فشل و از حیزانتفاع ساقط خواهد گردید و بالتبع اقتصاد و معیشت مردم در تنازع بین *ستاد و میدان* بیش از پیش تحت فشار قرار خواهد گرفت و چنانچه بسان روحانی تسلیم هسته سخت قدرت شود هم که وضعیت شانزده سال گذشته برای هشت سال آینده تکرار خواهد شد ، به گمانم چنانچه تاجزاده ورود نمی کرد و عده ای را برای رای دادن وسوسه نمی نمود ، با اجماع نسبی که برای عدم شرکت در انتخابات این دوره بین بخش کثیری از مردم بوجود آمده است ( رای ندادن هم همچون رای دادن حق مردم و نوعی کنش سیاسی است) اصولگرایان در پرتو مشارکت حداقلی مردم با تصرف پاستور دیگر بهانه ای برای ادامه وضعیت فاجعه آمیز فعلی نداشتند و ناگزیر از اتخاذ تصمیمی اساسی برای خروج از وضعیت بغرنج ملک و ملت بودند ، به گمانم بازی نمایشی انتخاب یک رییس جمهور برای سیبل شدن در مقابل تصمیمات نابخردانه تندروهای میدانی و انداختن همه قصور و تقصیرهایی که مسبب اصلی اش کس و کسان دیگری هستند ، بر سر بخش انتخابی و سرزنش مردم برای نوع انتخاب شان ، یک بار و برای همیشه باید به پایان برسد ، هرچه زودتر ، نیل به هدف نزدیکتر
مگر در دوره معجزه هزاره سوم «بهانه ای برای ادامه وضعیت فاجعه آمیز فعلی نداشتند و ناگزیر از اتخاذ تصمیمی اساسی برای خروج از وضعیت بغرنج ملک و ملت بودند»؟ راهکارشون ۱- فرافکنی ۲- باج دهی به گروهها و … خواهد بود. جهت بهبود معیشت هم توصیه به خوردن اشکنه و اگر نشد نان خالی و اگر آن هم میسر نبود علف کوهی می کنند. این جماعت زببانشان درازتر از این حرف ها است.
خب…شیخنا شما بگویید چه بایدکرد؟؟؟؟؟
سلام
بگذارید یک مثال روشن و ساده بزنم، فرض کنید که همین جناب آقای تاجزاده با همین ویژگیهای شخصیتی و نظری مثبت که از آن یاد شد ، از سد شواری نگهبان ( به دلایل مختلف، و نه به منظور ایجاد تغییر) عبور کند و با کسب یک رای بیست میلیونی دیگر رئیس جمهور شود. یکی از محور های اصلاحات قطعا تغییر قوانین موجود و وضع قوانین جدید جهت نهادینه کردن اصلاحات است. فرض کنید که برای جلوگیری از کارشکنی ها و صریح بودن قانون، دولت ایشان تصمیم بگیرد لایحه ای به مجلس بفرستد برای آزاد کردن حضور بانوان در استادیوم های ورزشی و ملزم کردن تمام سازمانها و نهادها به رعایت این قانون. حتی اگر در مجلس هم این قانون تصویب شود آیا با موازنه ی قدرت فعلی در شواری نگهبان یا حتی مجمع تشخیص مصلحت آیا امکان تصویب آن وجود دارد؟ از این مثال ها فراوان است، و البته نمونه ی عینی آن را در تغییر قانون مطبوعات در مجلس ششم شاهد بوده ایم. البته اکنون وضعیت از آن زمان بدتر گردیده و به حد تغییر نام یک خیابان رسیده است!
لذا به طور خلاصه، توانایی اعمال قدرت از حضور در قدرت سیاسی برای اعمال تغییر مهمتر است و بدین منظور نیاز به تغییر موازنه قوا به نفع نیروهای تحول خواه است. اصلاح طلبان فرصت های تغییر این موازنه را به طور مشخص در ۷۸ و ۸۸ به دلایل مختلف از جمله محافظه کاری از دست داده اند و لذا حضور بدون توانایی اعمال قدرت فایده محسوسی نخواهد داشت. نکته ی آخر اینکه شاید راه اعمال قدرت برای تغییر لزوما از ساختار های سیاسی نگذرد و به قول هانا آرنت راهش تنها تکیه به قدرت “مردم” باش
چه خوب باشیم چه بد
چه ثروتمند باشیم چه فقیر
چه قدرتمند باشیم چه ضعیف
هرکه و هرچه باشیم روزی خواهیم مُرد
كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ( انبیاء ٣٥)
درست است که ما غافلیم و غرق دنیا شدهایم، ولی حساب و کتاب خیلی نزدیک است
اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مُّعْرِضُونَ (انبیاء ١