«صدای مردم شنیده شود»
از مردم پرسیدهایم: انتقاد شما به حکمرانی چیست؟
زهرا منصوری، انصاف نیوز: از میدان ولیعصر به سمت چهار راه ولیعصر حرکت میکنم، سعی میکنم با مردم رهگذر، مغازهدارها و دستفروشان ارتباط برقرار کنم و از آنها بپرسم: «چه انتقادهایی به نحوهی حکمرانی در کشور دارند؟». برخی از آنها تا کارت خبرنگاری را میبینند، کمی میترسند و میگویند ما نظری نداریم. اما در میان آنها برخی هم به دوربین و مصاحبه کردن علاقه دارند و یکی از آنها حتی گفت: «اگر خبرنگاری، پس دروبینت کو؟ دیروز همکارتون اومد حداقل یه دوربین داشت»!
در این گپ چند ساعته با مردمی که به صورت رندوم انتخاب کردیم، نوک پیکان انتقاد آنها حول محور وضعیت اقتصادی و سوء مدیریت در زمینهی کرونا بود. کاهش دلار، سکه، طلا و قیمت مسکن از عمده مطالبات مردم از اقشار متفاوت بود. به عقیدهی بسیاری از آنها اقتصاد کلید حل مشکلات دیگر کشور است. بیشتر این افراد امیدی به صندوق رأی نداشتند، به نوعی آن را بیتاثیر در وضعیت فعلی میدانستند. نرخ مشارکت در شهر تهران در آخرین انتخابات، یعنی انتخابات مجلس در اسفند سال ۹۸، حدود ۲۰ درصد بوده است.
صدای مردم شنیده شود
صبا که دانشجوی فلسفه بود، دربارهی نحوهی حکمرانی و مشارکت در انتخابات آتی انتقادهایی را مطرح میکند و میگوید: به نظرم همین که مردم حس کنند صدای آنها توسط مسئولان شنیده میشه، خودش میتونه دلگرم کننده باشه. حتی اگر وضعیت جامعه تغییر نکنه، این احساس خیلی مهمه. اینکه نادیده گرفته بشی، خیلی حس بدیه. مسئولان هم باید این حس رو به مردم بدند. خودش قدم بزرگیه و میتونه مسائل دیگهای رو حل کنه. البته عمده مشکلات مردم در حال حاضر مربوط به مسائل اقتصادیه.
او دربارهی مشارکت مردم در انتخابات پیش رو گفت: من فکر میکنم با اون فایل صوتی ظریف مشارکت مردم در انتخابات بالا میره. چون معمولاً با ایجاد دوگانگی در انتخابات مردم رو میبرن پای صندوق رأی. اما برآورد من اینه که مشارکت مردم در انتخابات کم باشه، بر اساس چیزی که اطرافم میبینم این رو میگم.
اگر اجبار برداشته شه، خیلی مشکلات حل میشه
شبنم زنی 25 ساله و خانهدار است، دربارهی انتقادهایی که نسبت به نحوهی مدیریت کشور دارد، به انصاف نیوز میگوید: اول این رو بگم من امیدی ندارم که وضعیت خوب شه اما اگر بخوام ایدهآل صحبت کنم، مشارکت وقتی بیشتر میشه که وضعیت اقتصادی بهتر شه. این خیلی واضحه. مثلاً اجارهخونهها و کلاً خونه ارزون شه، قدرت خریدمون بالا بره. امید داشته باشیم که اگه یه پولی جمع کنیم، بتونیم یه چیزی باهاش بخریم. یکم ثبات اقتصادی داشته باشیم و بتونیم نفس بکشیم.
او در ادامه دربارهی مشارکت مردم در انتخابات گفت: مثلاً اینکه اینجا همهچیز رنگ و بوی اجبار داره، حال آدم رو بد میکنه، مثل همین وضعیت حجاب. اگر حجاب آزاد شه من خودم حتماً مشارکت میکنم. چرا مردم باید برای این آزادیهای اولیه به ترکیه مهاجرت کنند و سرمایه رو از کشور ببرن؟ مثلاً خیلی چیزا رو چرا به خود مردم نمیسپارند و آدمها رو مجبور میکنند که کاری رو بکنه یا نکنه، به نظرم اگر این اجبارها برداشته شه، بسیاری از مشکلات مردم حل میشه.
نظر مردم رو بپرسند!
به سمت دو پسر جوانی که دستفروشی میکنند، میروم. یکی از آنها تمایلی به حرف زدن ندارد و میگوید با برادرم صحبت کنید. خودم را معرفی میکنم، میگویم خبرنگار هستم، پاسخ میدهد «من هم دستفروشم، امرتون» و سوال خود را تکرار میکنم، میگوید: این گزارشها فایدهای هم داره، چون کار ما از تهیه گزارش و این حرفها گذشته. مادر من پیر و بیسواده اما میگه از حرص اینا دیگه نمازم نمیخونم، کسانی مثل اون تو این ممکلت عاصی شدن. به نظرم یک کاری که میتونند انجام بدند تا امید در دل مردم جاری شه، پرسیدن نظر مردمه. باید ببینیم آیا مردم مثل همون اوایل رأی میدن؟
او در ادامه گفت: اینجوری کسی نمیتونه کاری کنه تا ایران وضعش بهتر شه. برجام هم یه بازی بود و اتفاقی نیفتاد، دیگه حتی به مذاکره با آمریکا هم امیدی نداریم. اما مشکلات ما به اقتصاد برمیگرده، یه کارگر اگه روزی ۲۰۰ هزار تومنم درآمد داشته باشه، باید دو سه میلیون اجاره خونه بده. خودتون تصور کنید، چطوری میشه؟ یه زندگی بخور و نمیر بیشتر نمیشه که. به نظرم حتی الانم تحریمها برداشته شه باز وضعیت درست نمیشه چون من جنسی که مثلا ۵۰ تومن خریدم رو ارزونتر نمیفروشم.
«اقتصاد حل شه، همهچیز حل شده»
با پسر جوانی که نانواست صحبت میکنم. همین اینکه آرد را به همزن میدهد به من هم پاسخ میدهد: الان که با شما حرف میزنم، خونه همینجا (میدان ولیعصر) متری ۵۰ تومنه. ایدهآل من اینه اینجا متری یه تومن بشه، طلا و سکه ارزون شه. جوونا میخوان ازدواج کنند، وضعیت طوری بشه که یک دختر بتونه با بیست میلیون یک جهیزیهی خوب بیاره. الان حتی ازدواج جوونا هم مختل شده. سکه و طلا ارزون شه تا بتونیم ازدواج کنیم.
او در ادامه دربارهی مشارکت مردم در انتخابات گفت: اگه اون روز انتخابات واکسن بزنند من میرم و رأی میدم و اینکه مذاکره با آمریکا خیلی تاثیر داره، ببینید! وقتی بایدن اومد سکه شکست و دلار پایین اومد. بهتر شدن مسائل اقتصادی میتونه مردم را به پای صندوق رأی بکشونه. اقتصاد حل بشه، همهچیز حل شده.»
با مرد رهگذر دیگری صحبت میکنم تا انتقادهای او را از وضعیت کشور بشنوم، سخت اعتماد میکند و به راه خود ادامه میدهد، سعی میکنم با او هم قدم شوم تا پاسخ بدهد، بلاخره راضی به گفتوگو میشود و کارت خبرنگاری مرا چک میکند و میگوید: این چند تا خوراکی دست منو میبینی؟ همینا 80 تومن شده! امیدوارم دلار بیاد ده هزار تومن. این خواستهی منه. مردم از کجا پول بیارن. درآمدا به ریاله و قیمتا به دلار. انقدر شرایط خوب برام غیر قابل تصوره که نمیتونم حتی بهش فکر کنم مگه میشه دلار و طلا ارزون بشه مثل قبل؟
او در ادامه گفت: یک چیز دیگه؛ اینکه دولت بتونه کرونا رو کنترل کنه. از وقتی کرونا اومده، مردم دیگه حتی کار هم ندارند چه برسه به درآمد خوب و کافی. کرونا و اقتصاد مهمترین انتقادهای الان ما به اینهاست؛ اگه اینها حل بشه امید مردم هم زیاد میشه.
مرد دیگری که فروشندهی یک سوپر مارکت است، نظری متفاوت نسبت به دیگران دارد و میگوید: من در هر شرایطی به وضعیت کشور و نظام امیدوار هستم، در هر شرایطی رأی هم میدم. وظیفهی شهروندی من این است که در انتخابات شرکت کنم. مشکلاتی وجود دارد اما حل میشه. با مردم که حرف میزنم بیشترین دغدغهشون مسائل اقتصادیه. من به عنوان یک شهروند باید در حل مسائل کشور سهیم باشم. اگه الان درد من اقتصاده باید کمک کنم، مثلاً اینکه در انتخابات شرکت کنم. چون به نظرم با رای ندادن مسئلهای حل نمیشه، بلکه وظیفهی من به عنوان یک شهرونده. اما رییس جمهوری رو انتخاب میکنم که دغدغهش وضعیت اقتصادی مردم باشه. به نظرم اگر اوضاع مالی مردم خوب شه، اعتقادشون به نظام هم بیشتر میشه.
حال ما با اینها خوب نمیشه!
محسن یک دستفروش دیگر است، بساطش را زیر نور آفتاب کنار خیابان پهن کرده است، آفتاب چشمش را اذیت میکند، نمیتواند سرش را بالا بگیرد و با من حرف بزند. همین سوالهای قبلی را از او هم میپرسم، میگوید: ببینید کار از انتخابات و انتقادات گذشته. من دیگه انتقادی ندارم، بیحس شدم. از مردم خبر ندارم و نمیدونم نظرشون چیه. ولی دربارهی خودم بگم هر اتفاقی بیفته من رأی نمیدم چون حال ما با اینها خوب نمیشه، حتی ازشون انتقادی هم ندارم. یعنی هیچ چشماندازی برای بهتر شدن وضعیت ندارم. و السلام!
با پسر جوانی دیگر که در مترو کار میکند، صحبت میکنم. مهمترین انتقادش به مسئلهی بورس است و میگوید: ببینید! همه چی در این مملکت بورسه. من با علم وارد بورس شدم، هزینه کردم و یاد گرفتم اما سرمایهم نصف شد. تازه پول خودم نبود و از کسی گرفتم. چون کار من قبلاً سبدگردانی بورس بود. ما با حرف [مسئولان] و رئیس جمهور وارد بورس شدیم. اما نتیجهی اعتماد ما چی شد؟ پولمون از دست رفت. اگر یک رئیس جمهوری بیاد که وضعیت بورس رو درست کنه، من بهش رأی میدم. بورس تو ایران دستوری و رانتیه. البته این رو هم بگم هیچکدوم از این مسائل یک شبه حل نمیشه، بلکه طول میکشه. فکر نکنند که از الان تا شب انتخابات میتونند این مسائل رو حل کنند.
با دختر 20 سالهی دیگری صحبت میکنم، رشتهی او عکاسی است، امسال رأی اولی است، اما میگوید اعتقادی به صندوق رأی ندارد و توضیح میدهد: بیینید! همین الان ایران رو با کشورهای توسعه یافته مقایسه کنید؛ تو ایران تا حالا چقدر واکسینه شدند. اما خارج چی؟ یکی از ضعفهای دولت در همین مسئلهی قرنطینه بود، میتونست پیشگیری کنه اما ول کرد تا وضعیت کرونا این شد، آدما جلوی چشم ما دارن میمیرن. اگه یه رئیس جمهوری بیاد و بتونه کرونا رو کنترل کنه؛ به مردم واکسن بزنه من بهش رأی میدم. کرونا و وضعیت اقتصادی الان خیلی مهمه. احتمالاً بیشتر انتقادهای مردم هم در این زمینه باشه.
او در ادامه افزود: دلار و سکه ارزون بشه، بیکاری حل بشه. شما هم جوونید و درد جوونا رو میدونید. جوونا میخوان ازدواج کنن اما برای یهسریها تبدیل به رویا شده، در کل اگر به مشکلات ما جوونا توجه بشه، قطعاً وضعیت بهتر میشه.
نرمال بودن خودش یک قدم بزرگه
زهرا معلم زبان است و میگوید همیشه از بحث سیاسی دوری کرده است اما به اصرار من حاضر به گفتوگو میشود و توضیح میدهد: اگر یک حکومتی کار خود را به خوبی انجام دهد، یعنی به مردم دروغ نگوید، ظلم نکند، مردم راضی خواهند بود. بزرگترین انتقاد من است. در این صورت مردم هم با حکومت همکاری میکنند، در انتخابات شرکت میکنند، چون مردم بدشون نمیاد که در تصمیم گیری برای آیندشون سهیم باشند.
او اضافه کرد: الان نظر مردم رو دربارهی هر چی بپرسند تا مردم شرکت کنند و خوشحال شن. اگر یک دولتی با مردمش صادق باشه و مردم وضعیت نرمالی داشته باشند، مسائل حل میشه. منظور من این نیست که مدینه فاضله شه. همین نرمال بودن خودش یک قدم بزرگه. نمیگیم که سوییس باشیم. مثلا در انتخابات یه سری آپشن محدود میذارن، مردم باید حس کنند آدمی که رئیس جمهور میشه حاصل تصمیم اونهاست.
دختری دیگری که دانشجوی شیمی است، میگوید: امیدی نیست و مردم هم امید ندارند. یه قراردادی بین دولت و ملت وجود داره اما در حال حاضر این قرارداد توسط دولت از بین رفته است. باید این قرارداد دوبارهی به نوعی بازسازی شه اما من امیدی ندارم.
او دربارهی مشارکت در انتخابات میگوید: مردم وقتی رأی میدن که احساس کنند رأی دادن اونها میتونه تاثیر داشته باشه. الان این مسئله دیده میشه؟
انتهای پیام
سلام.
گزارش خوبی بود گرچه که متأسفانه خیلی از مردم احساس امیدواریشون از بین رفته… ممنون بابت زحمات تهیهٔ گزارش.