جمکران: ایماژ ایرانیِ امام غایب
محسنحسام مظاهری، نویسنده و پژوهشگر اجتماعی تشیع و آیینهای شیعی، در یادداشتی تلگرامی با عنوان «جمکران: ایماژ ایرانیِ امام غایب» بهبهانهی 17 رمضان «سالروز تأسیس مسجد جمکران» نوشت:
1- «شب سهشنبه هفدهم ماه مبارک رمضان ۳۷۳ هجری در سرایِ خود خفته بودم که جماعتی به درِ سرای من آمدند. نصفی از شب گذشته بود، مرا بیدار کردند و گفتند: برخیز و امر امام محمد مهدی صاحب الزمان را اجابت کن که تو را میخواند. من برخاستم و آماده شدم. چون به درِ سرای رسیدم، جماعتی از بزرگان را دیدم. سلام کردم، جواب دادند و خوشآمد گفتند و مرا به آن جایگاه که اکنون مسجد است، آوردند. چون نیک نگاه کردم، دیدم تختی نهاده و فرشی نیکو بر آن تخت گسترده و بالشهای نیکو نهاده و جوانی سیساله، بر روی تخت، بر چهار بالش، تکیه کرده، پیرمردی در مقابل او نشسته، کتابی در دست گرفته، بر آن جوان میخواند.
بیش از شصت مرد که برخی جامهی سفید و برخی جامهی سبز بر تن داشتند، بر گرد او روی زمین نماز میخواندند. آن پیرمرد که حضرت خضر بود، مرا نشاند و حضرت امام مرا به نام خود خواند و فرمود: «برو به حسن بن مسلم بگو: تو چند سال است که این زمین را عمارت میکنی و ما خراب میکنیم. پنج سال زراعت کردی و امسال دیگر باره شروع کردی، عمارت میکنی. رخصت نیست که تو دیگر در این زمین زراعت کنی، باید هر چه از این زمین منفعت بردهای، برگردانی تا در این موضع مسجد بنا کنند…»
2- این آغاز قصهی مسجد جمکران است، به روایت میرزاحسین نوری در کتاب «نجم الثاقب» و به نقل از فردی به نام حسن بن مثله که طبق این روایت به فرمان امام عصر بنیانگذار مسجدی در حوالی قم میشود؛ روایتی که برخی محققان معاصر (مانند علی دوانی) در اعتبار و سندیت آن خدشه کردهاند. اما همین روایت محل بحث، مستند شکلگیری یکی از وسیعترین اماکن مذهبی و مساجد جهان اسلام شده است.
3- اقبال به این مسجد، از اواخر دورهی قاجار و آغاز دورهی پهلوی آغاز شد؛ با محوریت علمایی چون شیخ عبدالکریم حائری و شیخ محمدتقی بافقی. در دههی 1350 با تبلیغات شیخ احمد کافی و برخی از دیگر وعاظ مجدداً توجهات به این مسجد جلب شده و توسعه و بازسازی آن آغاز شد. اما توسعهی اصلی جمکران مربوط به پس از پیروزی انقلاب است. قدرتالله لطیفینسب (1300-1386) که سه دهه ریاست هیئتامنای مسجد را برعهده داشت، نقش برجستهای در این توسعه داشت.
4- در دهههای 1370 و 1380 و با ظهور ادبیات جدید انتظار و موج امامزمانگرایی، جمکران شهرت و رونقی بیسابقه یافت. در ایجاد این موج جدید و اقبال به جمکران چند عامل نقشآفرین بودند:
▫️ آثار برخی نویسندگان مذهبی نظیر سیدحسن ابطحی
▫️منابر برخی وعاظ مانند علیرضا پناهیان با موضوع مهدویت و ادبیاتی تازه (نظیر کلیدواژهی «مهدیِ فاطمه»)
▫️برگزاری مجالس «دعای ندبه» توسط «هیئت رزمندگان اسلام» در جمکران (و پس از آن در مساجد و حسینیههای مهم سراسر کشور) و پخش زندهی آن از صداوسیما
▫️توجه خاص آیتالله خامنهای به مسجد جمکران و حضور متناوب در آن
▫️رواج ادبیات امامزمانی در دورهی دولت احمدینژاد (بهویژه دورهی اول)
▫️رونق ادبیات آخرالزمانگرایی
▫️و…
5- یکی از مهمترین پیامدهای پرآوازهشدن جمکران، تبدیل این مسجد به نماد مکانی آخرین امام شیعیان در تشیع ایرانی بوده است. درحالیکه نماد عراقیِ پیشین یعنی «سرداب» (سامرا) چندان مورد اقبال عامه قرار نگرفته بود.
این امر، انتزاعیبودنِ مفهوم «انتظار» و امامِ «غایب» (تنها امامی که حرم و بارگاه ندارد) که نقیصهای برای پذیرش این مفهوم در تشیع عامهپسند بود، را جبران کرده و تصاویر گنبد و گلدستههای آن در کنار تصویر «گل نرگس» بهتنهایی بار مادیتِ موعود را در تبلیغات بصری مذهبی به دوش میکشند و ایماژ انتظار را میسازند.
(البته این ویژگی بیشتر منحصر به تشیع ایرانی مانده و لااقل هنوز به دیگر جوامع شیعی تسری نیافته است.)
6- به نظر میرسد محوریتیافتن یک مکان خاص (جمکران)، پیامدهای نظری نیز داشته و اندیشهی انتظار و موعودگرایی در تشیع ایرانی را متأثر ساخته است. (بررسی این تأثیرات مجال مستقلی میطلبد).
انتهای پیام
چی بنویسم .چرا بنویسم وقتی که میدانم انعکاسی ندارد…