چرا نهجالبلاغه را تخطئه میکنند؟
جواد درویش در یادداشتی تلگرامی با عنوان «چرا نهجالبلاغه را تخطئه میکنند؟» نوشت:
سایه مکاتب سیاسی و فلسفی بر روی فهم دین همواره وجود داشته اما در ایران همیشه این جریانهای چپ بودهاند که متهم به ارائه تفسیر ایدئولوژیک از دین، شدهاند. من در این مطلب میخواهم توضیح دهم، جریان راست محافظهکار نیز تفسیر مطابق با میل خود از دین را ارائه میکند و در این مسیر ابایی از حذف و تخطئه برخی از مهمترین منابع شیعی مثل نهجالبلاغه ندارد.
کتاب نهجالبلاغه در تاریخ اندیشه شیعه شاید تا 100 سال پیش جایگاه ویژهای نداشته است. به تعبیر شهید مطهری در مقدمه کتاب “سیری در نهجالبلاغه”، بخش مهمی از این کتاب توسط بیخداها با باخداهای غیرمسلمان برا ما شناسانده شده. ایشان به شرحهای تاثیرگذاری که توسط سنی مسلکهایی چون محمدعبده نوشته شده نیز اشاره میکند.
به نظر میرسد چهره عقلانی، اخلاقی و عبادی که از مسلمان شیعه در نهجالبلاغه ترسیم میشود و همچنین چهره غیرمحافظهکار، حامی محرومان و ضدظلم که از حکومت اسلامی در این کتاب تصویر میشود، مهمترین دلیل گرایش مردم و جوامع تحت سلطه استعمار و استبداد به نهجالبلاغه است.
دهه ۴۰ و ۵۰ در ایران، این کتاب به شدت مورد توجه بوده است. رسول جعفریان در کتاب “سازمانها و جریانهای سیاسی مذهبی ایران” میگوید از سال ۵۰ تا ۵۲، این کتاب ۸ بار تجدید چاپ شده و میگوید نهجالبلاغه یکی از منابع سهگانه سازمان مجاهدین خلق(در کنار قرآن و کتاب “راه طی شده” بازرگان) بوده است.
غیر از چپها، برخی روحانیون وابسته به فضای فقهی سنتی نیز بشدت به آن گرایش داشتند (مثل مرحوم خزعلی که کل نهجالبلاغه را حفظ کرده بود.) یا افراد میانه و اندیشمندی مثل شهیدمطهری و علامه جعفری که کارهای عمیقی روی این کتاب کرده و آثاری منتشر کردند.
همین کتابی که تا سال 57 مورد توجه همه طیفها بود، بعد از انقلاب سرنوشت دیگری پیدا کرد. آیت الله جوادی آملی میگویند: “ما با نهجالبلاغه انقلاب کردیم و با رسالههای عملیه کشور را مدیریت میکنیم.”
طی این سالها بیتوجهی زیادی به این کتاب صورت گرفته. هرجایی هم که قرار بوده صحبتی از حضرت علی(ع) به میان آید، سعی شده زوایای غیرهمسوی سیره آن حضرت با اصول جریانهای سیاسی حاکم، حذف یا تعدیل شود. برای مثال تهیهکننده سریال امام علی به سانسور 3 قسمت از سریال که به شخصیت مطالبهگر و عدالتخواه ابوذر اختصاص داشت، اشاره میکند. برای شناخت بهتر ابوذر خطبه 130 نهج البلاغه را نگاه کنید.
اما برخی منبرهای رسمی این روزها از سانسور هم عبور کرده و قلب و تحریف سیره حضرت علی(ع) و تخطئه نهجالبلاغه را پیگرفتهاند. ماه رمضان سال گذشته و بعد از انتخابات مجلس و اعتراضات شکل گرفته به مفاسد اقتصادی نمایندگان و رئیس جدید مجلس، برخی روحانیونی که رسما از این جریان حمایت کرده بودند، مثل حامد کاشانی و غلامرضا قاسمیان، در برنامههای سحر و افطار سیما، مباحثی درمورد وجود مفاسد اقتصادی در حکومت حضرت علی(ع) را شروع کردند. آنها شرح افراطگونهای از برخورد مصلحتجویانه حضرت علی با افراد فاسدی مثل زیاد بن ابی و اشعث بن قیس که در حکومت او مسئولیت داشتند، ارائه میکردند. در مقابل، برخوردهای تند و غیرمحافظهکارانه ایشان را در ماجرای انتخاب عثمان، واکنش به سهمخواهی طلحه و زبیر و عقیل، برخورد با کارگزاران فاسد و متخلف مثل فرماندار بصره و فرماندار اهواز و اهمیت شنیدن صدای منتقدان و مشورت با مردم و مدارا با مخالفان که در نامه به مالک آمده، همه را نادیده میگرفتند.
اما این مباحث آنقدر در نهجالبلاغه پررنگ است که اساسا نمیشود نهجالبلاغه را نگه داشت و از محافظهکاری و مصلحتجویی در سیره آن حضرت دفاع کرد. لذا گام بعدی، تخطئه و کم اعتبار کردن نهجالبلاغه است. من اخیرا به مناسبتی در یک سلسله جلسات حامد کاشانی با عنوان “تربیت کارگزار در سیره امیرالمومنین” شرکت کردم. او جلسه اول را به چگونگی پژوهش در سیره حضرت علی و نقش کمرنگ نهجالبلاغه در منابع تحقیقی اصلی، اختصاص داد. جلسه دوم کتابی در ارتباط با سیره را با خودش آورد و آن را بهعنوان یک نمونه از آثار ضعیف که فقط به نهجالبلاغه ارجاع میدهند، با تمسخر نقد کرد. ایشان با صراحت و از موضع بالا به مخاطب القا میکرد که نهجالبلاغه نه تنها منبع ناقصی برای شناخت علی، که گاهی گمراهکننده است. کاشانی متولد سال 64 است و کارشناسی مکانیک خوانده و چندسالی بیشتر نیست که مشغول مباحث حوزوی است، اما برخورد او با نهجالبلاغه و کسانیکه آن را جدی گرفتهاند، طوری است که گویی متفکران بزرگی مثل شهید مطهری (که از سال 1320 تا 1353 در بحر عمیق نهجالبلاغه غوطهور بودهاند)، عمرشان را به بیحاصلی گذراندهاند.
در این مطلب سعی کردم نشان دهم که تفسیر ایدئولوژیک و فهم کاریکاتوری از اسلام برای تطبیق آن با عملکرد افراد و جناحهای حامی، امروز در جریان راست وجود دارد.
انتهای پیام