محتشمیپور؛ چهرهای بسیار رادیکال اما صادق
احمد زیدآبادی، روزنامهنگار در یادداشتی تلگرامی با عنوان «محتشمیپور؛ چهرهای بسیار رادیکال اما صادق» نوشت:
سیدعلیاکبر محتشمیپور بر اثر کرونا چهره در نقاب خاک فرو کشید. آن مرحوم کینهای عمیق از آمریکا و اسرائیل به دل داشت و به همین جهت نیز نگاهش به مسائل جهانی و منطقهای بخصوص مسئلۀ فلسطین، بسیار تند و رادیکال بود. او در زمان سفارتش در دمشق، گویا در تأسیس حزبالله لبنانی نقشی تراز نخست داشت و به همین علت نیز هدف سوءقصد عوامل اسرائیل قرار گرفت و سلامت جسمیاش را از دست داد.
مرحوم محتشمیپور مانند دیگر مقامهای جمهوری اسلامی مخالف راهحل سیاسی برای مسئلۀ فلسطین بود و همین موضوع سبب شد که به نوشتههای مطبوعاتی من در دوران اجرای توافقنامۀ اسلو بین ساف و حزب کارگر اسرائیل، حساسیت شدیدی نشان دهد.
او ظاهراً از دفاعم از صلح در خاورمیانه و انتقادات گاه و بیگاهم از گروههای اسلامگرای فلسطینی به قدری عصبانی میشد که احساس میکردم سایهام را با تیر میزند! این موضوع بخصوص هنگامی برایم ملموس شد که در روزنامۀ اعتماد ملی، مطلبی در نقد حماس نوشتم و او با ادبیاتی توفانی به آن پاسخ داد. روزنامهنگاران اعتماد ملی بعدها گفتند که برخی عباراتِ نوشتۀ مرحوم محتشمیپور را حذف و یا تعدیل کردهاند وگرنه متن نخستین بسیار تندتر و آتشینتر از متنِ منتشرشده بوده است.
از آنجا که عواطف “ضد امپریالیستی” و “ضد صهیونیستی” او را به خلاف بسیاری مدعیان دیگر، صادقانه میدانستم، در پاسخش، زبانی ملایم به کار گرفتم و به جای دامن زدن به منازعه، از گفتار شجاعانۀ او در ماجرای حمله به سیدهادی خامنهای ذکری به میان آوردم.
این نوع پاسخ به نظرم از خشم و ناراحتی مرحوم محتشمیپور کاست، هر چند که اصلِ اعتراض او، به عمر ستون هفتگیام در روزنامۀ اعتماد ملی پایان داد.
در واقع، او را برای نخستین بار در مراسمی به مناسبت جنگ 33 روزۀ بین حزبالله و اسرائیل در دفتر حزب سیدهای خامنهای از نزدیک دیدم. خدا را شکر که هنگام سخنرانیام حضور نداشت وگرنه بسیار بعید بود انتقادات صریحم از نقش حزبالله در آغاز آن جنگ را تاب آورد، انتقاداتی که حتی سید محمد بجنوردی هم آنها را تحمل نکرد و علاوه بر اعتراضش در همان جلسه، گلایه و شکایتی هم نزد شیخ مهدی کروبی برد که چرا به انتشار نوشتههایم در روزنامهاش علاقه نشان میدهد.
به هر صورت، مرحوم محتشمیپور با تأخیر به آن جلسه رسید و در سخنرانیاش نیز مدعی شد که دولت اهود اولمرت نخست وزیر اسرائیل، قصد کنار آمدن با اقدام حزبالله در گروگان گرفتن سربازان اسرائیلی داشته، اما “دولت خبیث آمریکا” او را وادار به جنگ کرده است.
در پایان مراسم او زیرچشمی نگاهی به من انداخت و با احساسی دوگانه سلام و علیکی رد و بدل کرد.
آن سالها گذشت و مرحوم محتشمیپور در جریان وقایع پس از انتخابات 88 به دلیل صراحت و شجاعتش در حمایت از مهندس میرحسین موسوی تحت فشار شدید امنیتی قرار گرفت و ظاهراً به نشانۀ قهر و ابراز نارضایتی ایران را ترک کرد و در نجف ساکن شد.
آخرین بار او را پس از آزادیم از زندان در حاشیۀ کنگرۀ مجمع ایثارگران دیدم که برای مسافرتی کوتاه از عراق به تهران آمده بود. این بار با خوشرویی تمام به سراغم آمد و با اصرار به نجف دعوتم کرد تا در محیط آزاد آنجا “گعده” بگذاریم و در بارۀ مسائل مختلف بحث و گفتگو کنیم. من به چنین گفتگویی بسیار علاقه نشان دادم اما به دلیل نداشتن پاسپورت از مسافرت به نجف عذرخواستم.
من بعد از سال ها تجربه به این باور رسیدهام که اختلاف نظر سیاسی و عقیدتی حتی اگر بنیادی باشد، دلیل موجهی برای خصومت و کینۀ شخصی بین آدمیان نیست. انسانها میتوانند در کنار شدیدترین اختلافنظرها با هم تعاملی اخلاقی و توأم با احترام و خیرخواهی متقابل داشته باشند.
در هر صورت، من از درگذشت نابهنگام سیدعلی محتشمیپور واقعاً متأسف شدم. خداوند او را بیامرزد و به خانواده و دوستانش صبر دهد.
انتهای پیام
زید ابادی : محتشمی با اصرار به نجف دعوتم کرد تا در محیط آزاد آنجا “گعده” بگذاریم و در بارۀ مسائل مختلف بحث و گفتگو کنیم.