خرید تور تابستان ایران بوم گردی

لطفا برای طالبان هورا نکشید!

محسن صالحی‌خواه، روزنامه‌نگار در یادداشتی با عنوان «لطفا برای طالبان هورا نکشید!» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، درباره‌ی  تحولات اخیر در افغانستان و‌ واکنش‌ها به آن نوشت:

وقتی خبر خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان تا سپتامبر ۲۰۲۱ منتشر شد، جان گرفتن دوباره طالبان یکی از محتمل‌ترین اتفاقاتی بود که می‌شد انتظارش را داشت. طالبان در افغانستان ریشه دارد، طرفدار دارد، تسلیحات دارد و منابع مالی‌اش قطع نمی‌شود. پس زمانی که شرایط برای تحرکش فراهم باشد، حتما وارد عمل می‌شود. اما نکته‌ای که در این میان قابل تامل است، تحلیل‌هایی است که از زبان کارشناسان یا قلم روزنامه‌نگاران عموماً اصولگرا به گوش و چشم‌مان می‌رسد: تطهیر طالبان.

یکشنبه پنجم تیرماه ۱۴۰۰ یادداشتی با تیتر «در افغانستان چه خبر است؟» در روزنامه کیهان منتشر شد که روی اینترنت هم در دسترس است. تحلیل یا بازنشر این یادداشت، از حوصله این یادداشت خارج است. اما بعضی بندهای آن را باید دقت خواند. مثل آن سطرهایی که می‌گوید «آنچه در رسانه‌های افغانستان و سایر کشورهای جهان درباره تحولات جاری در این کشور منتشر شده نشان می‌دهد، در این پیشروی‌ها خبری از جنایت‌های هولناک، شبیه جنایات داعش در عراق نیست. طالبان حتی اعلام کرده کاری با شیعیان این کشور هم ندارد (و تا لحظه تنظیم این گزارش نیز خبری درباره جنایت این گروه علیه شیعیان افغان لااقل، مخابره نشده است). طبق این گزارش‌ها، خبری از قتل‌عام غیرنظامیان بی‌گناه و تخریب خانه‌ها هم نیست و آنچه هست، صرفا درگیری با نیروهای مسلح دولتی است».

یک. نمی‌دانم چرا برخی فعالان تاثیرگذار فضای مجازی به طور مکرر روی اینکه طالبان گفته با شیعیان کاری ندارد، تاکید و این را یک امتیاز برای طالب محسوب می‌کنند. این ماجرا زمانی جالب می‌شود که چندسال عقب برگردیم، زمانی که داعش در سال ۲۰۱۴ از سوریه به سمت عراق حرکت و شهرها را یکی بعد از دیگری به دامنه سرزمین‌های تحت سلطه‌اش اضافه می‌کرد. آن زمان خبری از بحث شیعه و سنی در رسانه‌های ایران نبود. بلکه در نقطه مقابل، رسانه‌ها روی این امر تاکید داشتند که ایران اصولا نگاه طایفه‌گرایانه ندارد و برای تامین امنیت ملی خود و همچنین کشور همسایه، در جریان مبارزه با داعش در عراق نیز وارد شده است. حقیقت نگاه فرامذهبی ایران در خصوص داعش را می‌شود در خط مشی فرمانده شهید سلیمانی نیز به وضوح دید. فرمانده شهید نیروی قدس، آیا فقط شهرهای شیعه‌نشین عراق را آزاد کرد؟ یا تنها اسلحه در اختیار شیعیان عراق گذاشت؟ آیا زمانی که اهل سنت، ایزدی‌ها، ترکمن‌ها و مسیحی‌های عراق خواستار مبارزه با داعش شدند، فرمانده آنها را عقب زد و گفت فقط شیعیان بیایند جلو؟ یا تمام آنها را پذیرفت و به دولت عراق کمک کرد که یک ساختار متکثر شبه‌نظامی مردمی به نام حشدالشعبی ایجاد کند تا از فعالیت‌های پراکنده و خودسرانه جلوگیری شود؟ حضرت آیت‌ا… سیستانی، مرجعیت بزرگ شیعه در عراق هم، همین خط مشی را داشتند. بعد از آزادسازی مناطق اهل سنت که به خصوص در مناطق شمالی عراق ساکن هستند، کامیون‌های کمک‌های ارسالی آيت‌ا… سیستانی خیلی زود به این مناطق اعزام می‌شد تا حداقل ذره‌ای از درد این مردم جنگ‌زده کم کند. بنابراین، تاکید مکرر دوستانی که مدعی ارزش‌های انقلاب اسلامی هستند بر این موضوع که طالبان گفته با شیعیان کاری ندارد، نشان‌ می‌دهد یا از درک سیاسی بی‌بهره‌اند یا فکر می‌کنند که سیاست را کامل بلدند و الان وقت شر‌ط‌بندی روی اسب برنده‌ است! آیا طالبان باید فجایعی مثل اسپایکر (دانشگاه افسری عراق که حدود دو هزار دانشجوی آن توسط داعش کشته شدند) را رقم بزند که برخی متوجه شوند این تفکر بنیادگرایی افراطی‌ست که خطر دارد و نه اسم گروهک‌ها و سازمان‌ها؟

دو. در بخش دیگری از همین یادداشت آمده است که «فضای حاکم بر تحلیل رسانه‌های غرب به ویژه آمریکا از تحولات افغانستان این است که، چون آمریکایی‌ها در حال خروج از افغانستان هستند، این کشور در حال سقوط است که در این باره هم باید گفت، اولا آمریکایی‌ها با هماهنگی با همین طالبان و طی مذاکرات رسمی که با آنها داشتند، در حال خروج از افغانستان هستند و چنانچه بپذیریم، «این خروج آمریکاست که باعث سقوط افغانستان می‌شود»، خود به خود به این نتیجه خواهیم رسید که، «طالبان در این پیشروی‌ها کاملا با آمریکا هماهنگ است». آمریکایی‌ها و متحدان‌شان در ناتو، بعد از ۱۱ سپتامبر، به افغانستان لشکر کشیدند و بعد خود را در باتلاقی دیدند که تا گردن در آن فرو رفته بودند. بوش رفت و اوباما آمد و او هم می‌خواست سربازهایش را از افغانستان بیرون بکشد اما نتوانست. شاید به خاطر ترس از همین وضعیتی که امروز، یعنی در ژوئن ۲۰۲۱ در افغانستان به وجود آمده. تروریسم در افغانستان از بین نرفته که آمریکایی‌ها بخواهند پیروز از این میدان خارج بشوند. همان‌طور که در عراق و پاکستان هم از بین نرفت. گروه‌های تروریستی به خاطر بافت قبیله‌‌ای – مذهبی و همچنین مشکلات فرهنگی – اقتصادی که در این کشورها حاکم است، خیلی سریع در این جوامع ریشه می‌کنند و هیچ کس نمی‌تواند ادعا کند که تروریسم را ریشه‌کن کرده. در همین یادداشت کیهان ذکر شده که بسیاری از اعضای طالبان،‌ جوان‌هایی هستند که به نوعی در جنگ آسیب دیده‌اند و به خاطر انتقام، فقر یا احساس تکلیف به این گروه پیوسته‌اند. باید بگویم که نویسنده این یادداشت کاملاً درست می‌گوید. پاسخ این موضوع و سطر دیگری که از «راز پیشروی‌های سریع طالبان» نوشته بود را با مثال دیگری از عراق می‌دهیم. داعش زمانی که به سمت پایتخت حرکت می‌کرد، بانک‌ها را برای منابع مالی و پادگان‌ها را برای تسلیحات و لجستیک غارت می‌کرد. اما بخشی از نیروی انسانی روزافزون داعش از کجا می‌آمد؟ از همان قبایلی که با داعش از سر ترس یا تکلیف بیعت می‌کردند و جوان‌هایشان اسلحه دست می‌گرفتند و داعشی می‌شدند. نیروهای مسلح عراق از روی ترس یا خیانت، فرار می‌کردند و تاسیسات نظامی‌شان را دودستی به داعش تقدیم می‌‌کردند و این گلوله برفی هرروز بزرگ‌تر می‌شد. یادمان نرود که در روزهای ترک‌تازی داعش، تروریسم رسانه‌ای آن‌ها بیشتر از نیروی زمینی‌شان کار می‌کرد و خبر جنایات‌شان زودتر از خودشان به شهرهای هدف می‌رسید. پس بسیاری از مردم، فرار را بر قرار ترجیح می‌دادند تا مثل آن خلبان اردنی – معاذ الکساسبه – در قفس داعش سوزانده نشوند.

در خصوص افغانستان هم این اصل کارایی دارد. برخی به طالبان احساس تعلق خاطر دارند و جلوی آن‌ها مقاومت نمی‌کنند. برخی می‌ترسند و سنگر را خالی می‌کنند. در کشوری مانند افغانستان، پیشروی سریع طالبان امر عجیبی نیست.

سه. خبر جالب توجه در خصوص وقایع اخیر افغانستان این است که مردم اسلحه به دست گرفته‌اند و برای جنگیدن کنار نیروهای دولتی اعلام آمادگی کردند. درست است که طالبان می‌گوید ما طالب‌های دهه هفتاد نیستیم، اما مردم افغانستان یک‌بار زندگی تحت سیطره امارت اسلامی افغانستان را تجربه کرده‌اند. بنابراین، عجیب نیست که اگر نیروهای دولتی میدان را خالی کنند یا تاب مقاومت در برابر یورش طالبان را نداشته باشند، مردم خودشان اسلحه بردارند و با این گروه بجنگند. منی که در تهران نشسته‌ام و اوضاع را تحلیل می‌کنم، حتما جای آن برادر یا خواهر افغانم نیستم که به خاطر طالب‌ها یا حمله آمریکایی‌ها از کشورم آواره شدم. اما حالا که شرایطش فراهم است، ظواهر امر نشان می‌دهد که بخشی از مردم افغانستان نمی‌خواهند اجازه بدهند که دوران سیاه طالبان دوباره تکرار شود.

چهار. چرا در خصوص طالبان دست به عصا حرکت می‌کنیم؟ شاید به خاطر اینکه مردم می‌دانند ایران و طالبان با یکدیگر مذاکره کرده‌اند و البته طالبان در دوره‌ای که داعش می‌خواست تاسیس ولایت خراسانش را از افغانستان کلید بزند، از ایران کمک گرفت تا این گروه تروریستی را عقب بزند. البته در همان دوران هم انشعاب‌هایی در طالبان صورت گرفت و بخشی از نیروهای جداشده، با داعش بیعت کردند. آمریکایی‌ها هم با طالبان مذاکره کردند، چون آن‌ها هم بعد از چندین سال اشغال این کشور فهمیدند که طالبان بخشی از حقیقت افغانستان است و نمی‌شود نادیده‌اش گرفت. همان‌طور که ایران فهمید که نمی‌شود کارت طالبان را در تحولات افغانستان نادیده بگیرد. اما شرایط نشان می‌دهد که  طالبان به بخشی از قدرت راضی نیست و تمامش را با هم می‌خواهد. همین حقایق باعث می‌شود که احتمالاً، افغانستان روزهای سخت‌تری را در پیش داشته باشد.

پنج. اشرف غنی غرب‌گراست؟ بله، او متمایل به غرب و به طور مشخص آمریکاست. همین الان که این کلمات روی صفحه کامپیوتر نقش می‌بندد، او در واشینگتن دی‌.‌سی است و آخرین خبر هم این بود که با خانواده سربازان آمریکایی کشته شده در افغانستان دیدار کرد. غربگرا بودن اشرف غنی، یکی دیگر از دلایل حمایت ضمنی یا علنی برخی افراد داخل ایران، از طالبان است. یعنی اگر دولت غنی سقوط کند و طالبان یا هر کس دیگری روی کار بیاید، مشکل افغانستان هم حل می‌شود. اما این عزیزان نمی‌دانند که سقوط همین دولت نیم‌بند در افغانستان، یعنی شعله‌ور شدن جنگ در کشوری که حدود ۱۰۰۰ کیلومتر مرز مشترک با ایران دارد. آن هم در شرایطی که مرزهای غربی ایران، خیلی وقت نیست که از خطر لشکرکشی داعش خلاص شده. اما مرزهای شرقی ایران یک تفاوت عمده با مرزهای غربی ایران دارد. کنترل مرزهای شرقی سخت‌تر است، بخش‌هایی از مرز مشترک ایران – پاکستان و افغانستان هستند که کنترل نمی‌شوند. مناطق صعب‌العبور در شرق و جنوب شرق کشور، کار مرزبانی را سخت‌تر می‌کند. زمینه‌های بحران در شرق کشور گسترده‌تر است؛ به خاطر فقر و محرومیت گسترده، گسترش تفکر وهابیت و ارتباط تنگاتنگ بلوچستان ایران و پاکستان و تردد گروه‌های تروریستی میان دو کشور. به تمام این موارد، استفاده کارتل‌های مواد مخدر را هم از مسیر افغانستان – پاکستان – ایران را اضافه کنید. شرق ایران، آبستن بحران است.

برای کسانی که منتظرند تا دولت اشرف غنی سقوط کند و او را مهره آمریکایی‌ها می‌دانند، بازهم مثالی از شهید سلیمانی می‌زنم. زمانی که نام حامد کرزی به عنوان گزینه ریاست‌جمهوری افغانستان مطرح بود، خیلی‌ها در هیئت حاکمه ایران با این موضوع مخالف بودند چون می‌دانستند که کرزی هم مهره آمریکایی‌هاست. اما شهید سلیمانی اصرار داشت حالا که کشورهای درگیر در روند انتقال قدرت در افغانستان روی کرزی به اجماع دارند، ایران در این زمینه مانع‌تراشی نکند تا ثبات در افغانستان برقرار شود. بعد از آن هم حامد کرزی ارتباط خوبی با تهران داشت. پس صرف اینکه طرف مهره آمریکایی‌هاست، نباید برای سقوطش دست بزنیم. بلکه باید برای تحصیل منافع مشترک تلاش کنیم.

آخر. طالبان شاید یک اسم باشد، اما ساختاری‌ست نامنظم، چندپاره و غیرقابل پیش‌بینی که از صحنه سیاسی افغانستان قابل حذف نیست اما قطعا نمی‌تواند متحد قابل اعتماد و خوش‌نامی برای ایران باشد. پس لطفا برای پیشروی‌های طالبان در افغانستان، هورا نکشید.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. سلام خدمت زحمت کشان انصاف نیوز و آقای صالحی خواه
    مطالبتان را مطالعه کرده و بهره بردیم.ای کاش در نوشتارتان ته مانده ذهنی ضد ترک خود را بروز نمی دادید.ناسلامتی شما مثلا روزنامه نگار و روشنفکر! هستید.
    ترکتازی؟؟!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا