ترمز اتوبوس خبرنگاران، سالهاست بریده است
علی شمس، سردبیر سابق اداره علمی ایسنا، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
حادثهی دلخراش واژگونی اتوبوس خبرنگاران حوزهی محیط زیست در حوالی شهر نقده و متعاقب آن سانحه تصادف مرگبار اتوبوس حامل جمعی از سربازمعلمها در اواخر هفته گذشته، موجی از تاثر و تاسف را در کشور به دنبال داشته است.
وضعیت اسفبار ایمنی جادهها و سیستم حمل و نقل جادهای و حوادث دلخراش ناشی از آن اما قصه امروز و دیروز نیست؛ از سانحهی دلخراش سقوط اتوبوس حامل نخبههای ریاضی دانشگاه صنعتی شریف در اواخر اسفند سال ۷۶ گرفته تا حوادث مکرر برای اتوبوسهای حامل دانشآموزان اعزامی به اردوها و دهها مورد سوانح مرگبار تصادف و واژگونی اتوبوسها که سالانه در جادههای کشور رخ میدهند و از فرط تکرار کمتر بازتابی در رسانهها دارند.
در مورد سانحه اخیر که به فوت دلخراش زندهیاد مهشاد کریمی و ریحانه یاسینی از خبرنگاران حوزه محیط زیست ایسنا و ایرنا منجر شد هم مثل سایر سوانح جادهای، بحث های زیادی در خصوص تخلف راننده تا فرسودگی و نقص فنی اتوبوس حامل این خبرنگاران، شرایط مسیر و قصور مسوولان سازمان محیط زیست – به عنوان میزبان تیم خبری اعزامی به تور بازدید از طرحهای احیای دریاچه ارومیه – مطرح است.
عیسی کلانتری، رییس سازمان حفاظت محیط زیست، اگر چه چند ساعتی بعد از حادثه در جمع خبرنگاران جان به در برده از اتوبوس واژگون شده حضور یافت، اما طرز نشستن او در برابر خبرنگار که «غیرمحترمانه و حاکی از بی تفاوتی او نسبت به این حادثه» عنوان شد و متعاقب آن، مصاحبه دو روز بعد او با یکی از رسانهها که در آن با رد تخلف همکاران اداره استانی خود در این سانحه از عذرخواهی بابت طرز نشستن خود در برابر خبرنگار مصدوم حادثه و قصور احتمالی سازمان حفاظت محیط زیست در حادثه واژگونی اتوبوس که به زعم وی سانحهای جادهای بوده خودداری کرد، موجی از انتقادات را در فضای مجازی علیه او برانگیخت.
در این بین، کارزاری اینترنتی برای استعفای رییس سازمان حفاظت محیط زیست از سوی جمعی از خبرنگاران محیط زیست آغاز شده است.
در پستهای تندی که یک ماه مانده به پایان عمر دولت روحانی علیه رییس سازمان حفاظت محیط زیست، منتشر میشود از بی توجهی به شأن و کرامت خبرنگاران و سهلانگاری در اختصاص اتوبوسی مناسب برای تیم خبری تا برخورد نامناسب رییس و مدیران سازمان حفاظت محیط زیست با خبرنگارانی که برای کمک به محیط زیست کشور تلاش میکنند سخن رفته است.
در این که سهلانگاری احتمالی مدیران یا کارکنان سازمان حفاظت محیط زیست در انتخاب وسیله نقلیه فرسوده و مسیر نامناسب که در متن نامه درخواست استعفای کلانتری عنوان شده باید حتما مورد بررسی دقیق قرار گرفته و هرگونه قصور احتمالی در این حادثه شناسایی شود، تردیدی نیست اما یادآوری یک مطلب خدمت همکاران عزیز خصوصا دوستان ایسنایی که در واپسین روزهای دولت دوازدهم! به دادخواهی همکاران فقید و دفاع از حیثیت حرفهای خبرنگاران، معاون رییس جمهور را آماج انتقاداتی بی سابقه قرار دادهاند، خالی از لطف نیست.
از قدیم گفتهاند حرمت امامزاده با متولی آن است.
دوستان ایسنایی، مطمئنا خانم رحیمی، خبرنگار مصدوم حادثه اخیر را که با شجاعت در مقابل کلانتری از بی مبالاتی میزبانان تور خبری اخیر در اختصاص اتوبوسی نامناسب و مشکلات دیگر در جریان این سفر انتقاد و در سوگ مهشاد کریمی و ریحانه یاسینی، جان باختگان مظلوم این سانحه مویه میکرد به خوبی میشناسند.
اردیبهشتماه سال گذشته بود که خبر اخراج زینب رحیمی، خبرنگار محیط زیست ایسنا به اتهام نوشتن یک توئیت انتقادی درباره روابط عمومی وقت سازمان محیط زیست! همه، حتی آنها که در حال و هوای سالهای اخیر ایسنا نفس کشیدهاند را بهتزده کرد.
واکنشهای منفی نسبت به این حکم عجیب به حدی بود که روابط عمومی سازمان از هرگونه دخالتی در آن اعلام برائت کرد؛ با این حال حکم اخراج این خبرنگار که بازتاب داخلی و بینالمللی زیادی داشت و اجرای آن بدون همراهی برخی در داخل خبرگزاری امکانپذیر نبود، اجرا شد.
در شرایطی که مغایر با بدیهیترین مبانی حرفه خبرنگاری و حتی آزادی بیان، همکاری به دلیل اظهارنظر یا طرح یک انتقاد ساده از سر تعهد و مسوولیت، محکوم به اخراج میشود، چه طور میتوان «طرز نشستن مدیری در سطح معاون رییس جمهوری در مقابل یک خبرنگار بی پناه» را موضوع مهمتری برای خرده گرفتن قلمداد کرد؟
دوستانی که اردیبهشت سال گذشته، اخراج خبرنگار حوزه محیط زیست، چند ماه بعد، اخراج دبیر سرویس صنعت ایسنا به دلیل پافشاری بر پیگیری وظایف حرفهایاش، دو، سه سالی قبلتر از کنار اخراج مدیر و سردبیر سابق اداره علمی ایسنا پس از برکناری به دلیل انتشار گزارشی درباره پشت پرده یک پروژه ۲۰۰ میلیاردی در دوره وزارت واعظی و پیش و پس از آن، اخراج و کوچ اجباری کسانی دیگر را با سکوت و بی تفاوتی خود، همراهی کردند، خوب است لااقل در خلوت خود سهم شان را در بی حرمتی و تخریب جایگاه حرفهای خود داوری کنند.
کلاهمان را قاضی کنیم، به راستی اگر این اتفاق تلخ چند ماهی قبلتر یا بعدتر یعنی در زمانی غیر از دوره کوتاه انتقال دولت افتاده بود، امکان این که در رسانهای با این وضعیت، چنین انتقاداتی متوجه مسوولان سازمان محیط زیست بشود وجود داشت؟
ریشه احترام به شأن و حرمت خبرنگار و دیگر شهروندان و رعایت حقوق اساسی آنها را باید در لایههای بسیار عمیقتری از سطح مواجهه و نحوه نشستن یک مسوول به هنگام پاسخ به چرایی یک فاجعه، جستوجو کرد و مادامی که هر یک از ما در خانه و حریم فعالیت حرفهای خود بازیچه انواع حقکشیها، بی حرمتیها و بازیهای منفعتطلبانه هستند و در برابر تهدید و اخراج و مشکلات ریز و درشتی که همکاران متعهد و دردآشنایمان را گرفتار میکند عافیتطلبانه کناره میگیریم و انواع مشکلات معیشتی را بهانه میکنیم، نباید انتظار بهبودی در شأن و منزلت حرفهای و اجتماعی خود داشته باشیم.
انتهای پیام