و فوتبالی که همچنان زیبا ماند | مهدی میرآبی
مهدی میرآبی، روزنامهنگار، در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز به بهانهی قهرمانی آرژانتین در کوپا نوشت:
سال ۲۰۱۶ زمانی که مسی سه جامِ معتبر ملی را طی سه سال پیایی (در نهایت بیرحمی و بیعدالتی فوتبال) از دست داد. خود و بسیاری برای او اشک ریختند. در آن زمان مسی از سوی هوادارانِ افراطیِ آرژانتین و همینطور از سوی پارهای از رسانهها و کارشناسان و کاربران فضای مجازی که کم هم نبودند، مستقیم یا غیر مستقیم متهم به کم کاری در تیم ملی شده بود. تحت دیدگاه مشترکی که وی ” تمام انرژی و توان خود را شبیه آنچه در بارسلونا به نمایش میگذارد در تیم ملی به کار نمیگیرد.” این انتقادها همراه با آن باخت در ضربات پنالتی به اوج خود رسید و شرایط روحی و روانی، مسی را بیاندازه دگرگون ساخت و باعث شد تصمیم سختی بگیرد و از تیم ملی کنارهگیری کند. سه باخت طی سه سال آن هم در فینال شاید کمتر بازیکنی آن را تجربه کرده باشد که بتواند از پس بار روانیِ آن برآید. (گرچه مسی سال ۲۰۰۷ هم یک ناکامیِ دیگر در فینال کوپاآمهریکا با برزیل در پرونده داشت.) خلاصه اینکه تحت آن شرایطِ سخت، فدراسیون تاتا مارتینو را به واسطهی ناکامیاش اخراج نمود و تیم ملی هم در آستانهی پوست اندازی و تغییر نسل قرار گرفت. همهی این عوامل همراه با خداحافظی مسی باعث شده بود چشمانداز روشنی برای موفقیت تیم ملی دستکم در کوتاه مدت حاصل نشود.
و همینطور هم بود آرژانتینِ بیروحیه و متلاشی شده به سختی و به طرز معجزه آسایی، در بازیِ آخر جواز حضور در جامجهانی ۲۰۱۸ را گرفت و در جامجهانی هم با نمایش ضعیف و اختلافات پیش آمده خیلی زود از گردونهی رقابتها حذف شد. آرژانتین که پیش از آن چند ماهی را بدون مسی به برپایی اردوها و بازیها ادامه داده بود، در حضور مجدد مسی هم توفیقی به دست نیاورد و در کوپا آمهریکای ۲۰۱۹ به برزیل باختند و به دیدار ردهبندی رفتند اما حضور مجدد مسی و نسلی از بازیکنان جوان، نوید روزهای امید بخشی را میداد. امیدها و آرزوها باقی ماند و مسی چهار سال بعد و در ۳۴ سالگی که میشد گفت آخرین حضورش در این تورنمنت بود با نمایشی بسیار رضایت بخش حاضر شد و بار دیگر و برای پنجمین بار به فینال رسید. آن هم در برابر رقیب سنتی و در خاک حریف. حال پیشبینی نتیجه بسیار سخت بود زیرا فوتبال همانقدر که زیباست به همان اندازه و شاید کمی بیشتر بیرحم است که در طول تاریخ، بسیاری از بازیکنان را از جامهای ملی محروم کرده است. برای نمونه تا پیش از کوپاآمهریکای ۲۰۰۴ که آرژانتین و برزیل به فینال رسیدند و برزیل پیروز میدان شد، این دو رقیب هشتبار دیگر هم در فینال به میدان رفته بودند که هر هشتمرتبه آرژانتین پیروز میدان شده بود. میتوان به یورو ۲۰۲۱ هم اشاده کرد که مخترع فوتبال در خاک خود با نسلی از بازیکنان جوانِ زبده زانو زد و نتوانست “برای اولین بار” و پس از شصت و سه سال طعم قهرمانی را بچشد، قهرمانیای که مستحق آن بودند. یوهان کرایف با تیم ملیکشورش جامی ندارد و هلند سهبار فینالهای جام جهانی را واگذار کرده است.
اگر آرژانتین این فینال را هم واگذار میکرد پیامدهای آن برای مسی، تیم ملی و هواداران مشخص نبود اما همینجا بد نیست به نامهای از یک معلمِ زن آرژانتینی اشاره کنم. این نامه که در زمان خودش بازتاب بسیار زیادی در رسانهها داشت، با کنارهگیریِ دردمندانهی مسی از تیم ملی در سال ۲۰۱۶ به رشتهی تحریر درآمد. وی خطاب به مسی نوشت:
“تسلیم نشو؛ پیراهنی که به رنگ پرچم کشورمان است را کنار نگذار زیرا وقتی آن پیراهن را به تن می کنی، نماینده همه ما آرژانتینی ها هستی. همه ما منتظر مدال و جام نیستیم تا به خاطر اینکه یکی از ما هستی، احساس غرور کنیم.
لطفا کاری نکن که شاگردانم فکر کنند دوم شدن، شکست است و اینکه ارزش یک انسان، به خاطر پر بودن تالار افتخاراتش است و یا اینکه شکست خوردن در یک بازی، از دست دادن افتخار است.
شاگردان من باید درک کنند که قهرمانان نجیب که می توانند پزشکان، سربازان، معلمان یا بازیکنان فوتبال باشند، آنهایی هستند که تمام تلاش شان را به خاطر دیگران انجام می دهند؛ هرچند می دانند که بقیه شاید چندان برای کار آنها ارزش قائل نشوند…”
استدلال این معلم فرا احساسی، منطقی و عقلانی است. اما ناکامی بهتر است بخشی از هر کار و حرفه ای باشد، نه همهی کار که مدام تکرار شود. این رویدادها در هر حوزهای که اتفاق بیفتد از واقعیتهای جهان ماده به حساب میآیند که به تاریخ سپرده میشوند. اما دستکم در بعد روانیِ آن برای هر فرد و گروهی تبعات و پیامدهای مضرّ و منفیِ آن ایجاد خواهد شد.
اگر این اتفاق تلخ بار دیگر برای مسی تکرار میشد، فوتبال ضربهی مهلکی از ناحیه خود میخورد و بسیاری از تماشاگران و هواخواهان خود را از دست میداد.
تصور اینکه سالها بعد و با مرور تاریخچهی فوتبال، برترین بازیکن تاریخِ ادوار را در این پروندهی پرطمطراق، بدون کسب جام ملی به تصویر کشید و ناکامیهای پیدرپیِ او را با ماتم و اشک و آه یادآور شد، بسیار بیرحمانه بود و میشد شبیه داستانها و افسانههایِ تراژیکِ یونان باستان.
انتهای پیام