دولتها اول در ذهنها سقوط میکنند
مرتضی نوروزپور، فعال سابق دانشجویی، در یادداشتی در اینستاگرام با عنوان «دولتها اول در ذهنها سقوط میکنند» به بهانهی اتفاقات افغانستان نوشت:
تصور از دولت معمولا به ساز و برگهای حکومتی محدود میشود و توده مردم دولت را با ساختمان وزارتخانه و ادارات میشناسند اما آنچه که سبب میشود دولتها اقتدار و حقانیت برای اعمال قدرت پیدا کنند “مشروعیت” است.
مشروعیت دولتهای مدرن معمولا از یک ساخت عقلانی-حقوقی برمیخیزد. مشروعیت به زبان ساده این است که چرا من به عنوان یک شهروند باید اجازه بدهم که یک دستگاه بخشی از آزادی من را محدود کند و بر من اعمال قدرت کند.
پاسخ دولتهای مدرن این است که من(دولت) یک شر لازم هستم، بخشی از آزادی تو(شهروند) را میگیرم و به جای آن برایت امنیت، آموزش، بهداشت عمومی و…(کالای عمومی) فراهم میکنم. مشروعیت دولتها ارتباطی با دموکراتیک بودن انها ندارد و ممکن است یک دولت کاملا دیکتاتوری باشد ولی از مشروعیت بالایی برخوردار باشد و برعکس یک دولت در ظاهر دموکرات باشد اما فاقد مشروعیت باشد.
مشروعیت دولتهای مدرن معمولا با کارآمدی گره خورده است و اگر ارکان حکومت از طریق دموکراتیک انتخاب شود اما نتواند امنیت، آموزش و بهداشت را تامین کند معمولا مشروعیت عقلانی دولت زیر سوال میرود. چنین وضعی در ایران پیشامدرن مسبوق به سابقه بوده است، مثلا قبل از روی کار آمدن رضاخان، تصور از دولت در بین ایرانیان یک موجود انگل بود که فقط برای چاپیدن خلق شده بود و برای همین آبادترین شهرها، شهرهایی بودند که دور از دسترس نیروهای دولتی و مالیات بگیران احداث شده بودند. دولت در آن زمان مالیات میگرفت اما نه تنها امنیتی ارائه نمیداد بلکه خود یکی از عوامل برهمزننده امنیت بود.
وضعیتی مانند دوران اواخر قاجار در ایران، بر امروز افغانستان حاکم است. دولتی فاسد که با سیصد هزار نیروی ارتش در مقابل یک نیروی قومی و داخلی به راحتی از هم میپاشد. گویی مسئله دولت افغانستان مسئله ساز و برگ نظامی نیست که با دخالت خارجی بتوان آن را حل کرد، مسئله دولت افغانستان مسئله مشروعیت است که راهحل سریعی برای آن وجود ندارد و آبروی رفته دولت افغانستان به راحتی به جوب برنمیگردد.
برای همین است که تمامی کشورهای همسایه ترجیح میدهند با طالبان مذاکره کنند چرا که طالبان برعکس دولت فعلی افغانستان میتواند ابتداییترین سطح امنیت را ایجاد کند و برای همین از مشروعیت بیشتری برخوردار است. به طور مثال در دوران طالبان دزدی کم بود اما در دوران دولت اخیر افغانستان، خانوادهای در هرات نبود که طعم دزدی را نچشیده باشد.
در مرز اسلام قلعه رانندههایی که به هرات میرفتند مجبور بودند یک میلیون رشوه بدهند در صورتیکه عوارض قانونی پنجاه هزار تومان بود، با حضور طالبان با رشوهگیران به شدت برخورد شد و همین سبب استقبال رانندگان ترانزیت شده است.
در استان کنر مردم نیروهای ارتش ملی را با سنگ میزدند چرا که جز دزدی و زورگیری از آنها ندیده بودند و برعکس به استقبال نیروهای طالب رفتند. اتفاقات مشابه هرات و کنر در سایر ایالتها هم تکرار شد.
حالا میتوان درک کرد که چرا توده مردم از طالبان استقبال میکنند، طالبان شاید به مذاق روشنفکران افغان خوش نیاید اما برای توده مردم یادآور دورانی است که امنیت نسبی داشتند.
مردم برای دولت طالبان یا همان امارت اسلامی مشروعیت بیشتری به نسبت دولت فعلی افغانستان قائل هستند، طالبان تجسم روح حاکم بر جامعه افغانستان است و آن را به عنوان یک واقعیت باید پذیرفت، مردم افغانستان انتخاب خود را کردهاند، در ذهن آنها دولت دموکراتیکی که نتواند امنیت را تامین کند مدتهاست که سقوط کرده، آنها اینبار با پاهایشان رای دادند، پاهایی که به استقبال طالبان رفت که امنیت تامین میکند و به ازایاش آزادی میستاند.
انتهای پیام