اهل سنت ایران و طالبانیسم | عماد باقی
عمادالدین باقی، حقوقدان و فعال حقوق بشر در یادداشتی تلگرامی با عنوان «اهل سنت ایران و طالبانیسم» نوشت:
پس از آنکه گروه طالبان با تبانیهای پشت پرده، موازنه قوا را در افغانستان تغییر داد، پیش از اینکه بهخاطر خشونتها و کشتارهای گذشته نسبت به هموطنان خود، دگر اندیشان و همسایگان، هیچگونه عذرخواهی کرده باشد و یا در چارچوب عقیدتی خود حلالیت طلبیده باشد و پیش از آنکه هیچ نشانه برجسته عملی از تغییر در آنها مشاهده شده باشد، برخی شتابزده به پیشواز آنها رفتند. به نظر میرسد منطق بسیاری از آنها منطق قدرت و سیاست بود نه انسانیت، اخلاق و دین.
آنچه بیش از همه جلب توجه کرد مواضع شتابزده شخصیتی مانند مولوی عبدالحمید امام جمعه مسجد مکی زاهدان و جمعی از حواریونش بود که به پشتگرمی حضور در قلعه جناح حاکم، برای نخستین بار تفکر پنهان طالبانیستی خود را آشکار کرده و حمایتهای قاطع و بی قید و شرطی از طالبان به عمل آوردند. عارضه منفی رفتارشان این بود که جامعه اهل سنت ایران را در معرض اتهام طالبانیگری قرار میداد. هرچند مشاهده مقالات و نوشته های تعدادی از علما، دانشگاهیان و کنشگران بلوچ در انتقاد از این مواضع نشان میداد که همه مردم بلوچ و اهل سنت با آن همآوا نیستند اما انتشار بیانیه «جماعت دعوت و اصلاح» که تشکیلات سراسری اهل سنت است، و مواضع سنجیده، ملی، دینی و حقوق بشری آن درباره تحولات افغانستان و موقعیت جدید طالبان، سند محکمی است مبنی بر اینکه تفکر طالبانیستی به هیچ وجه نماینده جامعه اهل سنت ایران نیست. از این رو مطالعه بیانیه جماعت دعوت که در زیر می آید قابل توجه است.
بیانیهی جماعت دعوت و اصلاح در پی تحولات اخیر افغانستان
«یکصد و دومین سالروز استقلال کشور افغانستان، با گریختن رئیس جمهور -محمد اشرف غنی- و ورود طالبان به ارگ ریاست جمهوری مصادف شد. این رویداد در تکمیل روندی به وقوع پیوست که با تصمیم دونالد ترامپ رئیس جمهور پیشین ایالات متحدهی امریکا مبنی بر خروج ارتش کشورش از افغانستان و شکلگیری فرایند گفتگوی دوحه کلید خورد و با انتخاب جو بایدن بر همان منوال تداوم یافت.
در این خصوص نکات زیر شایستهی تأمل است:
١- اگرچه خروج اشغالگران و آزادی خاک و سرزمین برای هر ملتی میتواند یک دستاورد ارزنده و رویداد فرخنده بهشمار آید، اما ایالات متحده آمریکا و هم پیمانانش، طی دو دههی اخیر، برای تأمین منافع خود، با نقض حق حاکمیت ملی، وارد افغانستان شده، در شرایط حساس کنونی نیز، پس از تحمیل هزینه های سنگین انسانی، مادی و معنوی، بدون دستاورد ملموسی و بدون در نظرگرفتن مصالح ملت افغانستان و با پشت پازدن به تعهدات مندرج در قواعد آمره حقوق بین الملل، پیش از شکل گیری چارچوب یک نظم جایگزین مرضی الاطراف، این کشور را ترک نمودند.
این ملاحظات البته توجه به روحیه بیگانه ستیز و قابل تمجید ملت افغان را، که در تاریخ یک سده ی اخیر، سابقه ی مبارزه با استعمار و اشغالگری انگلیس، شوروی سابق و امریکا را دارد، نفی نمی کند.
۲- حرکت طالبان در دورهی صدارت خود در سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱، پیشینهی گفتمانی و عملکردی قابل دفاعی ندارد؛ تفوّق رویکرد رادیکال در تفسیر و تطبیق دین از یک سو و هژمون قومیت پشتون در لایههای تصمیمساز این حرکت در جامعهی چند فرهنگی افغانستان از دیگرسو، تجربهی ناموفقی از حکمرانی را در عرصه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، بهویژه در حوزهی حقوق و آزادیهای مدنی و حقوق زنان رقم زد. علاوه بر این عملکرد طالبان در فرایند مبارزه با اشغالگران که جان صدها شهروند غیر نظامی را گرفت، نگرانی ناشی از امکان تکرار آن را توجیهپذیر و منطقی مینماید.
٣- بدیهی است که ناکارآمدی و عملکرد آمیخته با فساد حاکم بر روند سیاسی و مناسبات قدرت دو دههی اخیر، باعث استقبال بخشی از شهروندان از تغییر ساختار حاکم شد. این عامل در کنار نوعی پایگاه سنتی در بستر مناسبات قبیله ای جامعه ی افغانستان، ضعف وبیانگیزگی ارتش ملی و فضای روانی منبعث از خلأ قدرت ناشی از خروج ارتش امریکا، باعث شد مقاومتی در مقابل بازگشت طالبان شکل نگیرد. این پدیده، از دید برخی ناظران، به طرز مبالغه آمیزی به جایگاه مردمی طالبان نسبت داده شد.
۴- هرچند رویهی چند روز اخیر حضور طالبان در شهرها و پایتخت افغانستان، تفاوتهای معناداری با رویههای پیشین گروه دارد و برخی سخنگویان این حرکت نیز از تغییراتی در طرز تفکر و عملکردهای آتی سخن به میان آوردهاند، اما به منظور اجتناب از پیشداوری، شایسته است عملکرد واقعی حکومت جدید برآمده از حرکت طالبان را رصد نمود. جماعت دعوت و اصلاح امیدوار است زمامداران جدید افغانستان، با عطف توجه به ظرفیتهای ارزنده دگرپذیری و رواداری در شریعت اسلامی و اولویت دادن به نگاه تمدنی، برابر وعده های خود، زمینه شکل گیری یک نظام فراگیر سیاسی را فراهم نمایند و ملت بردبار و رنج کشیده افغانستان و جریانات مؤثر بتوانند با گفتگوی ملی و تفاهم سازنده و به دور از انحصارطلبی و تنگنظری، آیندهی بهتری برای عموم شهروندان و نسل های آتی رقم بزنند.
جماعت دعوت و اصلاح
٢٩ مرداد ماه 1400»
انتهای پیام