گزارش: میزگرد چالشی با عماد باقی، کمپین و ماجرای نوید افکاری
زهرا منصوری، انصاف نیوز: روز سهشنبه نهم شهریور ماه پیرو مصاحبهی عمادالدین باقی دربارهی کمپینهای حقوق بشری با انصاف نیوز (لینک)، در کلاب هاوس ساعت ده شب میزگردی با حضور عمادالدین باقی -فعال حقوقبشر- ، سعید دهقان – وکیل حقوق بشر- و حسین قاضیان -جامعهشناس و پژوهشگر- برگزار شد. این میزگرد نزدیک به پنج ساعت طول کشید. چهرههای سرشناسی از فعالین حقوق بشر داخل و خارج از ایران در این اتاق بودند. گفتوگویی طولانی پیرو تاثیر کمپینها بر پروندههای قضایی و ویژگیهای فعالیت حقوق بشری و تفاوت فعال حقوق بشر با فعال سیاسی مطرح شد، همچنین عمادالدین باقی گزارشی از پروندهی نوید افکاری ارائه داد.
عمادالدین باقی میگوید ما هیچوقت زندانی را دعوت به سکوت نکردیم، اینکه گفتند فعلا میگوید سکوت کنید، دروغ محض است اما با توجه به پیچیدگیهای سیستم قضایی در ایران لزوماً از کمپینها مثل کشورهای دیگر نتیجه نمیگیریم.
همچنین سعید دهقان معتقد است، فرض کنیم هشتگ در مرگ نوید تاثیر داشت؛ آیا میتوان مردم و فعالان را مقصر دانست.؟!نباید با حرف زدن دربارهی فعالین داخل و خارج از کشور به دو قطبی در جامعه دامن زد.
از سوی دیگر حسین قاضیان هم در اینباره میگوید بین فعال حقوق بشر با فعال سیاسی یک فرقی وجود دارد ، برای فعال حقوق بشر اگر زندانی را از اعدام نجات ندهد، باخته است. اما برای فعالین سیاسی نجات یا اعدام زندانی هردو سود است. برخی از افراد فعالیت حقوق بشر را ابزاری سیاسی میدانند.
بیشتر بخوانید:
هشتگسازی و پستهای تند امید برای نجات جان نوید را بر باد داد
وقتی عمادالدین باقی اعتراضبرانگیز شد
قضاوت به جای تفکر | پاسخ عماد باقی به منتقدان
«مسیح علینژاد گفته بود اگر صدای نوید را منتشر نکنید او را میکشند»
«سکوت به حقوق بشر کمک نمیکند»
متن خلاصهی این میزگرد را در ادامه بخوانید:
معماریان: آقای باقی فضای جامعهی مدنی را دو قطبی میکند
امید معماریان- روزنامهنگار- در ابتدای این اتاق با خواندن بخشهایی از گفتوگوی عمادالدین باقی با انصاف نیوز نکاتی انتقادی را دربارهی آن مطرح کرد: در حالی که مقامات جمهوری اسلامی هیچگونه همکاریای با سازمانهای حقوق بشری بینالمللی ندارند و دربارهی توضیح مواردی از پروندهها طفره میروند. در این شرایط انتقاد از یکی از امکانهای شفافیت و نور انداختن دربارهی نقض حقوق بشر و تلاش برای تاثیرگذاری از چه شانی برخوردار است؟ هیچگاه ندیدیم، در هیج جای دنیا فعالان مدنی روشهای دیگر فعالان را مورد انتقاد قرار دهند. بلاخره در عرصهی فعالیت مدنی تنوع وجود دارد. اما کسی را ندیدم که بگوید با هشتگ کسی را آزاده کردهاند و یا کار وکلا اهمیتی ندارد. همیشه یک چرخهای از افراد برای حل مشکل و حساسیت افکار عمومی حضور داشتهاند.
لابیهای پشت پرده هم بسیار خوب است و دست آنها را باید بوسید. اما همزمان آگاهیرسانی عمومی بسیار موثر است. اینها ضد هم نیستند اما اینکه بخواهیم یک روش را اصلح بدانیم و روشهای دیگر را نقد کنیم، میتواند زحمات بسیاری از افراد را نادیده بگیرد. این برخورد آقای باقی فضای جامعهی مدنی را دو قطبی میکند. قوه قضاییه اگر بخواهد با چهار تا پست کسی را اعدام کند، در آن صورت آقای باقی انگشت اتهام را به سمت اشتباهی گرفته است. بارها احکامی اجرا شده است که ربطی به واکنش افکار عمومی نداشته است. پس بر اساس حرفهای آقای باقی قوهقضاییه نهایت سیاسی کاری را انجام میدهد و براساس عرف بینالمللی تصمیم نمیگیرد، باید آسه برویم و بیاییم تا گربه ما را شاخ نزند. اگرچه روش آقای باقی دستآوردهایی خواهد داشت، اما هیچگاه به تغییر و تلاش برای پایان دادن به نقض حقوق بشر منجر نخواهد شد. به جای انتقاد، باید به روش فعالان مدنی احترام بگذاریم تا اینکه غول درون اتاق را نادیده بگیریم.
باقی: کمترین نتیجه از بیشترین تلاش بهتر از هزار جیغ و داد بینتیجه است
پس از پایان صحبتهای امید معماریان، عمادالدین باقی دربارهی انتقادهای مطرح شده، گفت: اول این نکته را بگویم، عدهای فقط پیرو تیتر این گفتوگو انتقاد میکنند، کسانی دیگر میگویند تکلیفت باید روشن باشد، یا با ما هستی یا بر ما! برخی حرفهای ناروایی میزنند که من جزو حکومت هستم و منافعی دارم. بنده هیجگاه در حکومت نبودم و مسئولیتی نداشتم. حتی در این شرکتهای دولتی که پول مفت میدهند هم حضور نداشتهام. نیازی به موقعیت و اعتبار ندارم، اگر هم نیازمند بودم، از طریق نویسندگی حاصل بود. سیستم زندگی بنده به طوری است، اصلا نیازی ندارم تا آخر عمر یک لحظه مسئولی را ببینم. اگر هم به گفتوگو با مسئولین تن میهم، جهت رفع مشکلات دیگران بوده. برای مثال بگویم، یکبار از زندان مرا به دادگاه آورند، مرتصوی مرا احضار کرده بود. وقتی رسیدم، دیدم مرتضوی در اتاق نیست. به مسئولان گفتم، مرا برگردانید. بعد با زنگ زدن مرتضوی آمد و داد و فریاد که تو را احضار کردیم، چرا میروی. من هم گفتم وقتی خودت مرا احضار کرد،ی باید پشت میزت مینشستی. یعنی منی که حاضر نیستم، دو دقیقه پشت اتاق مرتضوی بمانم. اما بهخاطر کار زندانیها دو ساعت منتظر میمانم که شاید گشایشی شود.
او افزود: پیگیری وضعیت زندانیها از زمانی بود که آقای منتظری قائم مقام رهبری بودند، اینها تاثیرات آقای منتظری است. ایشان میگفت اینکه زندانی را حتی یک تواب باشد، مجبور کنیم در نماز جمعه شرکت کند، هتک حیثیت است. بسیاری از وقتها از طرف خانواده یا وکیل زندانی با ما تماس گرفته میشود، یکی از راهها هم لابی کردن است. همین افرادی که امروز میگویند فلانی حقوق بشر را با لابیگری پیش میبرد، خود و خانوادهشان به من مراجعه میکردند و پیگیر کارشان میشدم. از لحاظ پزشکی هم معذوریت دارم اما مراجعهها ما را ناگزیر میکند. برای کنشگر حقوق بشر مهم است که کار او نتیجهی عملی داشته باشد، اگر کمترین نتیجه را از بیشترین تلاش بگیریم. به مراتب بهتر از هزار جیغ و دادی است که هیچ نتیجهی عملی نداشته باشد.
او ادامه داد: با همهی خیر و برکتی که شبکههای اجتماعی دارد اما آسیبهایی را هم به همراه دارد. مقاله و کتابهای زیادی هم دربارهی آن نوشته شده است، مثلا در کتابی نوشته شده بود که رسانه یکی از ابزارهای شستشوی مغزی است. اگر من در جاهایی با شبکههای اجتماعی مخالفت میکنم، به خاطر همین چیزها است. ببینید! اینجا سوییس نیست که اگر کمپین راه افتاد حکومت به آن اهمیت بدهد. مواضع برخی بدین گونه است که بدترین ناسزاها را به حکومت میگویند اما طوری رفتار میکنند که انگار با خردمندترین حکومت سر و کار دارند. اینکه میگویند، فلانی همه را دعوت به سکوت میکند، مبتنی بر یک دروغ بزرگ است. این را دربارهی کسی میگویند که در این بیست سال گذشته بیش از همه در اینباره حرف زده، مقاله و کتاب نوشته و تاوان آن را هم داده. به نظرم یک عدهای از بیاطلاعی دیگران سو استفاده میکنند.
کمپینی سیاسی که روی جان زندانی قمار کند، غیر حقوق بشری است
بارها هم گفتهام باید تمام مسیر را برویم و بعد به کمپین برسیم و آن هم یک شرایطی دارد. هر کمپین و جریانی در شبکههای اجتماعی به نفع زندانی نیست. فعال حقوق بشر باید بداند در چه شرایطی قرار دارد. حقوق بشر در ایران و افغانستان و مالزی روش مختلفی دارد. فعال حقوق بشر اگر فکر کند که فلان کارش کار زندانی را سخت میکند، نباید انجام دهد. حتی برای جلب رضایت هم دربارهی خانوادهی اولیای دم تحقیق میکنیم. چون ممکن است مراجعهی ما جان زندانی را به خطر بیاندازد. ما از کمپینی حمایت میکنیم که جریانات حقوق بشری راه انداختهاند، نه از کمپینی که جریانات سیاسی راه انداختهاند. کمپینی موفق است که از نوع زورآزمایی با قدرت نباشد و بلکه از نوع زورآزمایی حقوقی باشد. هشتگ فی نفسه بد نیست و در بعضی از زمینهها مفید و کارساز است. اما برخی میخواهند با زدن هشتگ از خودشان سلب مسئولیت کنند و در جای گرمی بنشینند و مبارزه کنند. خودشان هم با کسانی مقایسه میکنند که شبانهروز در حال دندوگی برای نجات جان فردی هستند. پس هیچگاه با کمپین مخالف نبودم اما کمپینی سیاسی که روی جان زندانی قمار کند، غیر حقوق بشری است.
اینکه آقای معماریان میگویند دو قطبی سازی میکنید. این حرف را خودم در این مصاحبه گفتهام. شماها که براندازید، بروید و کسی جلوی شما را نگرفته است اما ما کار خودمان را در چارچوبی که داریم، انجام میدهیم. دربارهی پروندههایی که شاکی خصوصی دارد، موضوع در تمام نظامهای قضایی دنیا پیچیده میشود. آنها میگویند چون در این سیستم امکان کار کردن برای ما نیست، باید شما هم برانداز شوید. من در این مصاحبه گفتم. اصلا سیاسی نیستیم که بخواهیم برانداز شویم، کار حقوق بشری میکنیم. برخی در خارج از کشور و یا در توییتر با اکانتهای فیک میگویند قوه قضاییه در ایران مستقل نیست. من همین حرفها را در گفتوگو با رسانههای داخلی گفتهام. اما در این همین قوه قضاییه صدها اعدام لغو شده است. بنابراین میتوان از راههای حقوقی پیگیری کرد.
آقای رضا معینی یکی از پیشکسوتان کار حقوق بشر در خارج از کشور است، ایشان مقالهای، دربارهی دادخواهی برای سود آوری نوشته است و میگوید فساد اینها از حکومت بیشتر است، چون جامعهی مدنی را به فساد میکشانند. هرچقدر گزارشهای چرب و نرمتری ارائه بدهد، پول بیشتری میگیرند. راهحل من است که بر کار حقوق بشر و سیاسی مرزبندی کنیم تا این جریانات نتوانند با پوشش حقوق بشر اهداف سیاسی خود را پیش ببرند. یکی از دلایلی که بر روی کمپینها حساس هستیم، این موضوع است، دغدغههای آنها نجات جان افراد نیست. بلکههای بودجههای است که میگیرند. ما کمپینهای اینجا راه میاندازیم و اجازه نمیدهیم، با هم مخلوط شود و این فقط برای مصلحت زندانی است.
دهقان: جان یک زندانی برای همهی ما از هرچیزی مهمتر است
در ادامه پس از اتمام بخش اول حرفهای عمادالدین باقی، سعید دهقان که موضعی متفاوت از او داشت، دربارهی مسائل مطرح شده، توضیح داد: به عقیدهی من محور موضوع نباید یک شخص باشد. باید به رویکردها توجه کنیم. به عنوان یک وکیل به تلاش بیشتر اهمیت میدهیم تا نتیجه. جان یک زندانی برای همهی ما از هرچیزی مهمتر است. هیچ پدیدهی اجتماعی را نمیتوان تک عاملی دید. بعضی از پروندهها با رسانهای شدن نتیجه میدهند و برخی نتیجه نمیدهند. اما تشخیض این مسئله با چه کسی است؟ زمانی که موضوع فعالان داخل و خارج را مطرح میکنید، به این دو قطبی دامن میزنید. باید بگویم در بسیاری از پروندهها لزوما رسانهای شدن را ارزش نمیدانیم. رسانه یک پلتفرم است، خودش یک ارزش نیست.
اگر وکیلی با مطالعهی یک پرونده تصمیم گرفت آن را اطلاعرسانی کرد آیا میتوان اسم آن را نمایش و تبلیغات گذاشت؟ انتخاب این واژه درست است؟ در حقیقت اسم آن را باید اطلاعرسانی گذاشت. وقتی تکنولوژی در این حد گسترده شده، چرا باید مرزبندی کرد و اسم آن را جیغ و داد و نمایش گذاشت؟ چه کسی این ارزش گذاری را میکند؟ چه کسی تضمین میهد وقتی وکلا دربارهی پروندهای روشی را پیش گیرند، الزاما نتیجه خوب میشود؟ ما در کشوری زندگی میکنیم که سیستم قضایی چندان مستقل نیست. وقتی در یک پرونده همهی عناصر مورد تایید باشد، اگر وکیل هم آنها تعیین کنند و آیا این مثلث شومی مثل برمودا نیست؟ آیا با این حرفها به بیپناهی بیشتر دامن نمیزنیم؟
بنابراین نباید بگوییم تمام دنیا همین شکل است. در هیچ کشور دموکراتیکی اینطور نیست. بلکه قانون ملاک است. قوانین ما هم دو دسته هستند یا عادلانه هستند و اصلا اجرا نمیشوند یا اصلا عادلانه نیستند و با قوت و قدرت اجرا میشوند. ما با یک جامعه و وکلای چند پاره مواجه هستیم. بعضی از وکلا اصلا مصاحبه نمیکنند. حتی اگر آن زندانی در خانهی امن و یا هر جایی باشد. آیا آنها به نفع شهروند عمل میکنند یا مناسبات خودشان؟ بارها خانوادههایی با گریه به ما گفتند فلان وکیل گفته است که اطلاع رسانی نکنیم. بعضی از وکلا هم میگویند ما با رسانههای بیگانه مصاحبه نمیکنیم و این در قرن ۲۱ برای من عجیب است. من افتخار دفاع از بیست هموطن بهایی را داشتم و هیچکدام از رسانههای داخلی اگر در اوج استیصال هم به آنها مراجعه میکردیم، منتشر نمیکردند. تکلیف ما چیست؟ برای ما آزادی بیان باید مسئله باشد، بیگانه بودن مطرح نیست.
او ادامه داد: بعضی از وکلا هم هستند، در هر شرایط و زمانی میخواهند دربارهی پروندهها اطلاعرسانی شود، با آنها هم نمیتوانیم کاری داشته باشیم. دستهی دیگری هستند که بر حسب مورد و شرایط پرونده اطلاعرسانی میکنند. وکیل تشخیص میدهد که چه کاری باید صورت گیرد. پس نباید یک حکم کلی صادر کنیم. آقای باقی از اکانتهای فیک گفتید، مگر میتوان منکر نگاه امنیتی بر شبکههای اجتماعی شد. چگونه میتوانیم حکم کلی صادر کنیم. بسیاری از فعالان توییتری احضار و بازداشت شدهاند. الزاما میتواند همهی این اکانتهای فیک را به خارج از کشور نسبت داد؟ شاید کار گروههای دیگری باشد. به هر حال برخی مجبور هستند که بهخاطر نگاه امنیتی اکانت فیک داشته باشند.
نکتهی دیگر این است که کمپینها را وکلا و فعالان راه نمیاندازند، اما باید آنها در جریان باشند و با هماهنگی باشد. ببینید! بسیاری از این پروندهها واهی است. اگر به اینها با اتهام سیاسی رسیدگی نشود آیا باید به آقای زاکانی با این اتهام رسیدگی شود؟ حتی اگر برای فعالان سیاسی به جرم سیاسی هم دادگاه تشکیل شود آیا هیئت منصفه برای آنها تشکیل میشود و آنها افکار عمومی را نمایندگی میکنند؟ پس اگر مسئولانه و از سر دلسوری کمپینی راهاندازی میکنند، باید برای آنها احترام قائل بود. آنها جایگزین هیئت منصفهی نداشتهی ما هستند. برای آقای محسن صالحی هیچ کمپینی راه نیفتاد اما اعدام شد. آرش رحمانیپور هم اعدام شد و اصلا ربطی به تجمعات سال ۸۸ هم نداشت. برای متهمان هواپیمای اوکراینی منع تعقیب صادر شده است، آیا اگر کمپینی شکل نمیگرفت، آنها تحت تعقیب قرار میگرفتند؟ قرار نیست از آرزوهای خود صحبت کنیم و متوهم باشیم. خلاصه این است، چند نسلی میسوزند تا جرم سیاسی تعریف شود. مگر هدف ما از مجازات عبرتگیری نیست، پس وقتی افکار عمومی مخالف اعدام هستند چه عبرتی؟ از این منظر برای کمپینها احترام قائل هستم.
قاضیان: با فعالان حقوق بشری روبرو هستیم که فعال سیاسی هستند
در ادامه حسین قاضیان – جامعهشناس- در بخش اول حرفهای خود گفت که از نظر او دولت ایران حقوق بشر را قبول ندارد و خود نیز آن را نقض میکند و به گفتهی او «همهی این مسائل باعث یک تجمیعی علیه حکومت میشود که در مقابل این نظام، طرفدارانی هم دارد که عرصه را برای فعالان حقوق بشر تنگ و حساس میکنند». در این شرایط به کارگیری هرگونه واژهای میتواند حساسیت برانگیز باشد، چون فعالان حساس شدهاند، مثل واژههایی که آقای باقی به کار برده است. اگر در یک شرایط عادیتری بودیم شاید از حرفهای آقای باقی اینطور برداشت نمیشد. اما فضا بهگونهای است که هر واژه و حرکتی حساسیت برانگیز است. این یکی از ملاحظاتی است که اگر ما به عنوان فعال دقت کنیم، شاید ما را بهتر وارد صحنه کند.
این ملاحظات در نحوهی عمل، به ما کمک میکند که این فضا بهتر شود. مادامی که [دولت مخالف حقوق بشر بر سر کار است]، این اتفاقات ممکن است که رخ دهد، حداکثر باید محیط عمل خود را تا حدی کنترل کنیم. عامل دیگر مسائل عاطفی و روانی است؛ در ادامه دربارهی تاثیر پروژهها روی کمپینهای حقوق بشر میگویم. اولین آن پروژهی سیاسی است که تحت عنوان براندازی خود را یاد میکند. با بسیاری از فعالان حقوق بشری روبرو هستیم که فعالیت سیاسی میکنند و اهداف سیاسی هم دارند. ابایی هم از بیان این مسئله ندارند. یکی از بنیانهای فعالیت حقوق بشری مرز بندی میان فعالیت سیاسی و حقوق بشری است. مثال میزنم کسی را قرار است، در ایران اعدام کنند و کمپینی برای اعدام نکردن آن شخص راه میافتد. در این شرایط فعال حقوق بشر تلاش میکند، موقعیت آن فرد را آسانتر کند و از اعدام رهایی یابد و تنها در این صورت موفق است. اما برای فعال سیاسی برانداز فقط یک موقعیت وجود دارد و آن هم پیروزی است، چون اگر نظام سیاسی تسلیم شود و از اعدام فرد منصرف شود، یک پیروزی بزرگ برای کمپین است، اگر هم اعدام شود باز هم باعث پیروزی است. چون در آن زمان سلاحی در دست دارید که مثلا سیستم ناقض حقوق بشر است.
او اضافه کرد: اگر کسی فعالیت سیاسی میکند و میخواهد فعال حقوق بشر هم باشد، این دو فعالیت با هم معارض است. بسیاری از پروژههای حقوق بشر به عنوان ابزاری برای مبارزهی سیاسی استفاده میکنند. در این شرایط دولتهای خارجی هم مسائل حقوق بشری را ابزاری برای خود دانستند و وارد عمل شدند. مردمی که این صحنه را تماشا میکنند، ممکن است با مدافعان حقوق بشر به دلیل سو ظنی که دارند، همراه نشوند. دولت هم از این سوظنها برای پیشبرد مواضع تبلیغاتی خودش استفاده میکند. عامل دیگر هم پیوند خوردن پروژههای حقوق بشری با کسب و کار است. به میزانی که وضعیت حقوق بشر در ایران بهتر شود، امکان اینکه شما موفقیتهای مالی خود را ادامه دهید، کاهش پیدا میکند و برعکس. در اینجا هم تعارض منافع وجود دارد. با این وجود باید دانست در محیط آشفته و پر از تضادی چگونه به نحو ظریفی عمل کنیم که بهم آسیب نرسانیم.
باقی: در تئوری و عمل حقوق بشر را رد میکنند
در ادامهی این اتاق سپس دوباره عمادالدین باقی دربارهی صحبتهای مطرح شده نکاتی را ارائه داد: با سپاس از نکاتی که مطرح کردید، در بسیاری از حرفها نکات اشتراک دیدم. من همیشه یک نکتهای را گفتهام، یک فرقی میان حالا با دوران پهلوی وجود دارد، این است که شاه ناقض حقوق بشر بود اما آن در تئوری آن را رد نمیکرد اما حالا حقوق بشر در تئوری و هم در عمل رد میشود، این مسائل مورد نزاع نیست، در همین نشریات داخلی هم چاپ شده است. ببینید! وقتی میگویید در ایران قوه قضاییه مستقل نیست و در جاهای دیگر اینگونه نیست، در حال حاضر خودتان معتقد هستید، شرایط ایران با یک کشور دیگر فرق دارد. پس کمپین در ایران شرایط و نتیجهی مشابهی هم نخواهد داشت. من هیچگاه با اطلاع رسانی مشکل ندارم. بنده کمتر از بقیه حرف نزدهام. اینکه آقای دهقان گفتند به خانوادهها گفتهاند، سکوت کنید! شاید برخی اینکار را کرده باشند. اما ما حتی در انجمن دفاع از زندانیان هم گزارش سالانهای از وضعیت زندانیان ارائه میدادیم. هرگز اینکار را نکردیم.
در آن زمان هم برای پروندههای یک پروژهای تعریف میکردیم، بعد از اینکه به بنبست میخوردیم، به سمت کار رسانهای میرفتیم. آقای دهقان هم وقتی در ایران بودند، در پروندههایی با هم همکاری داشتیم. هیچگاه مخالف نبودیم که رسانههای خارجی پرونده را پوشش دهند. فقط ابتدا به ساکن رسانههای داخلی منتشر کنند. اما همیشه میگفتیم کسی بدون همکاری وکلا و خانواده کاری نکند. مورد دیگر این است که میان فعالان داخل و خارج از کشور خط کشی نکردیم. بلکه در مصاحبه هم گفتیم در همان خارج از کشور کسانی هستند که موازین حقوق بشر را رعایت میکنند و کسانی هم رعایت نمیکنند. دربارهی هیئت منصفه هم باید بگویم. حتی در آمریکا اگر معلوم شود که کسی از اعضای هیئت منصفه حامی متهمی بوده، آن را برکنار میکنند. همانطور که آقای قاضیان گفت مسئلهی یک فعال حقوق بشر با فعال سیاسی فرق دارد. البته کنشگر حقوق بشر مطلقاً غیر سیاسی نیست و دید سیاسی هم دارد اما مسائل اصلی و فرعی آنها فرق دارد.
دهقان: نوک پیکان را اشتباه به جایی دیگر نگیریم
در ادامه باز هم سعید دهقان در واکنش به حرفهای عمادالدین باقی میگوید: آقای باقی منظور من همهی کشورها نبود. بلکه تنها کشورهای دموکراتیک را مثال زدم. میدانیم چون دستگاه قضایی ما غیر قابل پیش بینی است، باید حرکات خود را سنجید و برای مورد به مورد تصمیم گرفت. البته من بالاتر که کره شمالی را با بریتانیا که مقایسه نکردم. البته بگویم رفتار جزیرهای هیچگاه مورد حمایت ما نبوده است. هموطنهای ما از هر کجای دنیا خواستند در پروندهای کمک کنند، حتی اگر ما آن راه ننداخته باشیم، باید آن را قبول کنیم، نه اینکه مقابل او بایستیم و طوری رفتار کنیم که انگار نمیدانیم مانع اصلی ما کجاست. مانع اصلی ما مردم و رسانه نیستند. اتفاقا اینها همدرد و همدل ما هستند. نوک پیکان را اشتباه به جایی دیگر نگیریم.
من منکر اهمیت لابیگری نمیشوم، استاد مرحوم کشاورز هم با آقای علی لاریجانی و اژهای جلساتی میگذاشت، از ایشان چیزهایی یاد گرفتیم. من هم معتقد هستم باید مذاکره کرد. چون خط قرمز ما جان انسان است. باید حسب مورد به مورد سنجید. مثلاً آقای رولان مارشال که میتوانست قبلا از آبان آزاد شود، به فرودین کشید چون رسانهها خبری را منتشر کردند، مبنی بر اینکه قرار است با روح الله زم مبادله شود. ببینید! رسانههای داخلی بسیار از وقتها دست رد به سینهی ما زدند. من به عنوان وکیل باید با صدای رسا و مقتدرانه از موکلم دفاع کنم. ما به مذاکرات احترام میگذاریم اما نباید گفتمان حکومت در فضای عمومی باز تولید شود.
باقی: امیدها برای رضایت از اولیای دم دربارهی پروندهی نوید افکاری بالا بود
عمادالدین باقی در ادامه دربارهی پروندهی نوید افکاری توضیح داد: کسانی به خانوادهها میگویند، چیزی نگویید عمدتاً به دلیل بیاطلاعی آنهاست. همیشه روال کار ما در انجمن هم این بود، زندانی یا وکیل و خانوادهی آن فرد باید برای پیگیری به ما مراجعه میکردند. بهویژه در زمانی که انجمن پلمپ نشده بود، فرم را پر میکردند و براساس درخواست آنها اقدام میشد. برای پیگیری کار آنها نیز یکسری ضوابط هم داشتیم که اگر آن را میپذیرفتند، کار ادامه پیدا میکرد. دربارهی نوید هم بگویم. قرار شد وکلای پرونده آقای مصطفی نیلی و حسن یونسی جلسهای بگذارند. من تاکید کردم چون موضوع خاصی است باید یکی از اعضای خانواده هم حضور داشته باشند. در جلسه گفتیم پرونده پیچیدگیهای دارد، اتهام محاربه و قتل وجود دارد. چون پرونده هم سیاسی و هم غیر سیاسی است. قرار شد اول موردی را که شاکی خصوصی دارد، اصل قرار دهیم و پرونده اصلا یک مسیر دیگری را پیدا کند. قرار شد هیچکس بدون هماهنگی هیچکاری نکند. آقای سعید افکاری گفت به ما پیشنهاد شده که یک کمپینی راه بیاندازیم. من گفتم با تلاش زیاد ۵۰ درصد امکان دارد که نتیجه بگیریم اما اگر کمپین راه بیاندازیم، صد در صد نتیجه نمیگیریم و نوید را به باد میدهید.
ایشان گفت اما کمپین برای سه زندانی آبان ۹۸ نتیجه داد، من هم پاسخ دادم، بین این پرونده دو تفاوت وجود دارد. پروندهی آن سه نفر قتل نبوده است. دربارهی سه زندانی هم سخنگوی قوه قضاییه گفت پروندهی اینآنها به اجرای احکام رفته اما راهها بسته نیست و امکان مادهی ۴۷۷ و اعاده دادرسی وجود دارد. برخی فکر کردند وقتی پرونده به اجرای احکام میرود، یعنی حکم اعدام اجرا میشود. در حالی که اینطور نیست. بعد از این سخن سخنگو هشتگی در شبکههای اجتماعی راه افتاد. فضا عوض شد و تمام کارها و تلاشها داشت به هدر میرفت. طوری که در دستگاه قضایی این تفکر وجود داشت که جریان هشتگ با هماهنگی وکلا و خانواده بوده است. تلاش زیادی شد که بدانند ربطی به ما ندارد. دوباره کارها به جریان افتاد و حکم اعدام متوقف شد.
در پروندهی افکاری موارد دیگری هم بود که منجر به دیه شده بود. برنامهی ما این بود که اگر اولیا دم رضایت بدهند، موضوع محاربه را میتوان به سهولت از طریق حقوقی و قضایی حل کرد. چون الان حکومت میگوید حق اولیا دم است که رضایت بدهند. البته من در کتاب حق حیات آن را رد کردهام. به هر حال حکومت فعلا همین را میگوید. آقای سید جعفر عباس زادگان از افراد معتبر و آقای محمدرضا کدیور از فعالین مدنی در شیراز بستگانی از اولیای دم پیدا کردند و مقدماتی چیده شد که اولیای دم حاضر به رضایت هستند. امیدواری بالا بود. در قوه قضاییه هم گفتند اگر رضایت را جلب کرد، دربارهی موضوع محاربه میتوان مسیر حقوقی را دنبال کرد. آقای مهدی محمودیان و آقای سعید افکاری از تهران به شیراز رفتند. همان روزی که با اولیا دم قرار گذاشته بودند، آن فاجعه رخ داد.
دو روز قبل یک فایل صوتی از نوید منتشر شد که ما شوکه شدیم. به آقای محمودیان و افکاری گفتم مگر توافق نشده بود که کاری را بدون اطلاع نکنند. آقای افکاری گفت فلانی به ما گفته است اگر فایل صوتی منتشر شود و کمپینی راه بیافتد میتوانیم جان نوید را نجات دهیم و ایشان هم گفتند ما فریب این حرکت را خوردیم. بعد هم شنیدیم برخی از داخل حکومت گفتند، با این فایل صوتی و کمپینها برخی از نهادها گفتند اینجا دیگر موضوع اقتدار نظام است، اگر کوتاه بیاییم، اقتدار نظام به چالش کشیده میشود. حتی خانوادهی اولیا دم هم در جریان اعدام نبودند. حکومت فکر میکند همه چیز با لج و لج بازی میتواند پیش برود. این هم خطای حکومت و هم ضد حکومت بود. ضد حکومت مسئلهی جان انسان را به عامل زورآزمایی با حکومت تبدیل میکند. به هر حال الان قدرت و زندانی در دست آنهاست، باید عملکرد خود را سنجید.
دهقان: فرض کنیم هشتگ در مرگ نوید تاثیر داشت آیا میتوان مردم و فعالان را مقصر دانست؟
در ادامه سعید دهقان ادامه داد: ابعاد ماجرا بیش از اینهاست که آقای باقی و همچنین خانوادهی افکاری ملاحظاتی از بیان آن دارند. اگر حتی فرض کنیم هشتگ در مرگ نوید تاثیر داشت آیا میتوان مردم و فعالان را مقصر دانست؟ با اینکار مسئولیت را از دوش مسئولین بر خواهیم داشت. آیا مسئولین همیشه به تمام وعدههایی که دادند، عمل کردند؟ نه نکردند. چرا امروز که دیگر نوید نیست، به ظلمی که به برادران افکاری میشود، سکوت میکنیم؟ یک سال است که در سلول انفرادی هستند. این باید مسئلهی ما باشد. چون زنده یاد نوید را که نمیتوانیم برگردانیم. اما جان برادران او را که میتوانیم نجات دهیم. این اتاق برای برادران افکاری نیست اما آیا نباید به آنها بپردازیم؟ نباید مثل مسئولان لجاجت به خرج دهیم. برای برادارن افکاری اعاده دادرسی رد شد و باید تلاش کنیم که جان آنها را نجات دهیم. من دادگاه نوید افکاری را شنیدم. رئیس جلسه بیطرف نبود، اصلا نمیگذاشت نوید از خودش دفاع کند. وکیلی هم در دادگاه نبود. اینکه اعدامی به خاطر هشتگ و حمایت مردم صورت گیرد، آیا این خودش وهن سیستم قضایی نیست. به هیچ پدیدهی اجتماعی حق نداریم که تک عاملی نگاه کنیم. نقد من به فرد نیست بلکه به یک رویکرد است. فرع نباید اصل شود.
در ادامه باز هم حسین قاضیان گفت: هیچ سازمان حقوق بشری نمیتواند به ما آماری بدهد که کدام مورد با کمپین و کدام یک بدون آن به نتیجه رسیده است. وقتی از یک کمپینی در ارتباط با یک فرد صحبت میکنیم، باید میزان ریسک را مورد توجه قرار دهیم. کسی که در معرض اعدام است، باید دقت کرد که منحنی ریسک به چه صورت است. در اینجا باید دید برای فعال حقوق بشر و فعال سیاسی چقدر این منحنی ریسک متفاوت است. برای هر فردی با توجه به پروندهای که دارد، نوع عمکرد متفاوت است. کار قضایی در ایران تا وقتیکه پای سیاست در میان باشد، تا حدی مسخره است. سیستم از دهها عامل دیگر استفاده میکند تا موضوع سیاسی شود. ظرافتهایی در اینجا وجود دارد که تغییر آن میتواند ماجرا را عوض کند. فعال سیاسی به این ظرافت اصلا توجه نمیکند. با توجه به روایت آقای باقی احتمالا مرحوم نوید افکاری یکی از آن موارد است که دربارهی آن ریسک شده. البته با تردید در این باره صحبت میکنم، چون نمیدانم روایت معارضی در این باره وجود دارد یا خیر.
در ادامه آقای اکوانیان یکی از حاضرین در این اتاق از عمادالدین باقی دربارهی استفاده از لفظ رابطهی نامشروع در مصاحبه با انصاف نیوز (فقط یک نفر خانم در زندان ارومیه بود که با همدستی مرد دیگری که رابطه نامشروع داشتند، شوهرش را به طرز فجیعی کشته بود و حتی درپارلمان اتحادیه اروپا به عنوان حمایت، عکسهای این زن را روی لباسشان آویختند و این زن هم آزاد شد اما دلایل و شواهدی وجود داشت که این کارزار با ارادهای در داخل کاملاً هماهنگ بود که با توجه به محتوای پرونده موضوع حقوق بشر را در افکار عمومی لوث کند.) و همچنین از عدم عذرخواهی به خاطر توهین به الجیبیتی پرسید، عمادالدین باقی هم پاسخ داد: باید بگویم در همهی جای دنیا روابط خارج از ازدواج جرم است. موضوع ما کمپین بود که آن مثال را زدم. حتی ۲۰:۳۰ این کمپین را پوشش میداد تا همزمان بتواند جزییاتی از این پرونده را مطرح کند تا حقوق بشر را در افکار عمومی لوث کند.
اکوانیان در ادامه گفت: آقای باقی سوال مرا متوجه نشدهاید. آیا شما در نهایت تابع قوانین جمهوری اسلامی هستید یا حقوق بشر؟ یا اینها هم چندش آور میدانید؟
باقی پاسخ داد: در همهجای دنیا رابطهی خارج از ازدواج جرم است. یعنی با اینکار طرف مقابل مجوز فسخ پیمان زناشویی را دارد. کلمهی چندش آور واکنش من به یک عکس بود و اصلا بار حقوقی هم ندارد. اگر میدانستم عدهای میرنجند، این را نمیگفتم. ۱۶ سال پیش احدی دربارهی همجنسگراها چیزی نگفته بود که من در کتاب حق حیات دربارهی آن نوشتم که رابطهی هم جنس با هم و یا غیر همجنس اصلا مجازات ندارد. از لحاظ مذهبی گناه است اما ار لحاظ حقوقی جرم نیست.
فرشته قاضی: آقای باقی چرا از شما مواضع متناقض میبینیم؟
در ادامه فرشته قاضی-خبرنگار ایرانی در خارج از کشور- خطاب به عمادالدین باقی گفت: من با بسیاری از حرفهای شما موافق هستم که یکسری از فعالین سیاسی حقوق بشر را دستاویزی برای ضربه زدن به حکومت قرار دادند و از آن بهرهبرداری میکنند. اما سالها پیش که شما تازه از زندان آزاد شده بودید، دربارهی شیوا نظرآهاری که موضوع ارتباط با مجاهدین خلق برای او مطرح بود اما حکم او هنوز صادر نشده بود، با این وجود عدهای میخواستند برای او کمپین بزنند. در آن زمان نقدی نوشتم که اتهامی را به او میزنید که جان او را به خطر میاندازد. شما آن زمان حرف مرا تایید کردید. از این موضوع وام میگیرم تا به اینجا برسم که یک فعال حقوق بشر به معترضان در خوزستان اتهام سنگینی زد. شما در آنجا از او دفاع کرد. این رویکرد شما با حرف آن روزتان در تناقض است. به جای تذکر دادن از او دفاع کردید. چرا چنین موضع متناقضی از شما میبینیم؟
عمادالدین باقی پاسخ داد: عمده واکنش من به هتاکیها بود. هنوز به استفاده از آن کلمات اعتراض دارم. فهم اشتباه از کلمات هم وجود دارد، این کلمهی «مردم» چه داستانهایی را ایجاد نکرده است. ایشان اصلا مردم را متهم نکرده است. چرا باید اصلا این همه کلمات رکیک را علیه کسی به کار ببریم که ولو یک حرف اشتباه زده باشد.
در ادامه سیاوش حاتم-فعال سیاسی- دربارهی عمادالدین باقی گفت: لازم است، بگویم در تمام مدتی که در زندان بودم، جز ذکر خیر آقای باقی را نشنیدم. بین همهی قشرها این وجود داشت که آقای باقی انسانی شریف است و تمام تلاش خود را برای نجات زندانی میکند. این ادعا که آقای باقی متهم را دعوت به سکوت میکند، دربارهی پروندهی خودم بگویم، حداقل یادم نمیآید ایشان ما را به سکوت دعوت کرده باشد. آقای باقی معتقد است رسانه باید در خدمت حل پرونده باشد، نه اینکه هدف، رسانه باشد. فرض کنید در میدان جنگ هستیم و طرف مقابل ما خونریز است و در موقعیت مظلوم هستیم. آقای باقی کسی است که در میدان جنگ تلاش میکند، یک مجروح را نجات دهد. دوستانی که این روزها به آقای باقی نقد دارند، به یاد داشته باشند حالا که از رنج جراحت نجات پیدا کردهاند، این اوج خودخواهی است که بخواهند پلی را ویران کنند که انسانهای دیگر بخواهند از آن عبور کنند. از آقای باقی تشکر میکنم که بیمزد و منت در این سالها تلاش کرده است.
سپهریفر: در این اتاق بیشتر از اختلاف، اشتراک دیدم
در ادامه تارا سپهریفر- فعال حقوق بشر در خارج از کشور- گفت: در این اتاق بیشتر از اختلاف، اشتراک دیدم. ما با یک سیستم قضایی غیر شفاف و غیر پاسخگو مواجه هستیم و حکومتی که معیارهای یک حکومت دموکراتیک را ندارد. ما کمپین کردن را ابزاری برای کنشگری میدانیم و مفید بودن آن بستگی به شرایط دارد. ما در اینجااز اصول حرفهای حرف میزنیم و این یک بحث درون گفتمانی است و اینطور نیست که حکومت را مبرا بدانیم. عمومی بحث کردن در اینباره بسیار سخت است چون حقوق افراد را میتواند در خطر بیاندازد. برای من فعالیت حقوق بشر در خارج از کشور مکمل فعالیت در داخل کشور است که جامعهی مدنی به حدی قوی شود، از فعالیت حقوق بشر در ایران سیاستزدایی شود که دیگر نیازی به فعالیت در خارج از کشور نباشد. از آقای باقی و دهقان میخواهم دربارهی اینکه فعالیت حقوق بشر در خارج مکملی برای فعالیت داخل کشور باشد، اگر توضیحی دارند، بفرمایند.
سعید دهقان دربارهی حرفهای تارا سپهریفر گفت: اتفاقاً نکتهی خوبی را مطرح کردید، ما همگی اعضای یک خانواده هستیم. گاهی وقتها روشهای این خانواده با هم یکسان نیست. دغدغهی اصلی این است که چگونه از ظرفیت و پتانسیلهای جامعه استفاده کنیم. و به عنوان یک خانواده باید بدانیم که چگونه عمل کنیم و خطر قرمز ما چه باشد. خط قرمز که احتمالا برای همه مشخص است، آن هم جان انسانها است. اگر ما از کمپینهایی که ایجاد شده، در مقاطعی کمک گرفتهایم، چرا الان باید آن را تضعیف کنیم. ببینید! بیتوجهی و کم توجهی به بخشی از تیم به کل تیم ضربه میزند. اما اینکه بخشی از تیم را هم فقط عامل اصلی بدانیم، اشکال دارد. دلیل این بیتوجهیها این است که ما باهم کمتر گفتوگو میکنیم. آقای باقی بسیار در این سالها زحمت کشیده است و ما از ایشان یاد گرفتهایم اما اختلاف روشی را که نمیتوان نگفت. اگر کسی شیوهای را انتخاب کرد که به کل تیم ضربه زد، باید تذکر داد. همچنین با دو قطبیسازی بخشی از فعالین را از دست خواهیم داد. باید فعالیت و وظایف یک فعال و وکیل حقوق بشر تعریف شود.
او افزود: در فعالیت حقوق بشری عدهای باید مذاکره کنند و کسانی هم باشند که کار رسانهای انجام دهند. باید مکمل هم پیش بروند. به قول آقای رضا معینی برخی پروژه محور هستند و کارهایی میکنند که ضد حقوق بشر است. آیا میتوان به استناد اینکه چندین نفر اینکار را کردند، کل پروندهی فعالین را بست؟ آیا میتوان استثنا را قاعدهی کلی تلقی کرد؟ ما نباید چیزی که آنها میخواهند مطرح شود را در فضای عمومی بگوییم و در زمین آنها بازی کنیم. مهم این است که همه حسن نیت داشته باشند که دارند، فقط روشها فرق دارد.
باقی: روش ما باید در چارچوب مصلحت زندانی تعریف شود
عمادالدین باقی در واکنش به حرفهای سعید دهقان گفت: بدون شک اختلاف روش وجود دارد. همه باید کوشش کنیم که روشهای خود را تصحیح کنیم. تمام شرایط موجود در داخل ایران را هم لحاظ کنیم و روش ما باید در چارچوب مصلحت زندانی تعریف شود. آقای دهقان وقتی در ایران بودند، به این روش ایرادی نمیگرفتند و همراه بودند و با هم همکاری میکردیم، خودشان مواردی را میگفتند و از ما میخواستند با همین روش دنبال کنیم. اما ایشان الان در موقعیت دیگری قرار گرفتند، روش متفاوتی را پیش گرفتند.
اما وقتی ایران بودند، من اختلاف روشی را ندیدم. اما اینکه آقای دهقان میگویند چرا دربارهی این دو برادر حرف نزدید. در همین مصاحبه با انصاف نیوز گفتهام برادران افکاری کاملًا در شرایط غیر قانونی به سر میبرند. اتفاقاً از قوه قضاییه درخواست کردیم که این شرایط باید تغییر کند. برخی دربارهی نوید افکاری طوری حرف میزنند که ما را متهم میکنند. اما واقعیت این است اگر قرار باشد کسی ناراحت باشد، ما بیش از همه از این فاجعه ناراحت شدیم. این بحثهای اخیر برخی از آن شبههسازی، هدفمند و سازماندهی شده است. اسم آن را توهم توطئه هم نگذارید. البته بخشی از این کسانی که اعتراض کردند، حسن نیت داشتند و از سر دلسوزی مطالبی را گفتهاند.
در ادامه سعید دهقان میگوید: باز هم آقای باقی مسئلهی داخل و خارج را مطرح کردند. موضوع داخل و خارج نیست. من هنوز به فعالیتهایی که در ایران انجام میدادم، ادامه میدهم. پس فعل ماضی به کار نبرید. در روشها هم دو قطبی خارج و داخل وجود ندارد. ما که در همهی پروندهها با شما نبودیم. برخی از پروندهها به خاطر رویکردی که داشتید، با شما در میان نذاشتیم. لطفا این مرز را بردارید، تا به الان جامعهی ما چند پاره است و دیگر بدترش نکنیم. در همین اتاق افرادی از کشورهای مختلف حضور دارند. پس دیگر جغرافیا اهمیتی ندارد. پس حکم کلی صادر نکنیم کیس با کیس فرق دارد. باید سعی کنیم، از پناسیل همهی انسانها استفاده کنیم تا مسائل حل شود.
قاضیان: کمپین برای افراد، مورد به مورد فرق دارد
حسین قاضیان هم گفت: جمع بندی من تا اینجا این است که کمپن برای افراد، مورد به مورد فرق دارد. یکی از مشکلات این است که ما اطلاعات دقیقی دربارهي تاثیر این کمپینها نداریم. سازمانهای حقوق بشر تلاش کنند تا اطلاعات بیشتری از این کمپینها داشته باشیم و در آن صورت میتوان بهتر ارزیابی کرد. مسائل عاطفی و شخصی باعث شده است نسبت به این اختلاف نظرها بدگمانیهایی به وجود بیاید. بنابراین تاثیر این کمپینها به عوامل پیچیدهای وابسته است. نکتهای هم به آقای باقی دوست عزیر بگویم، این انتقادها را شبهه ندانیم و فقط انتقاد بدانیم و برای آنها پاسخی جستوجو کنیم. و اینکه نیت خوانی هم نکنیم. برخی میدانیم برخی از مخالفتها دلایل جناحی و سیاسی دارد. اما ما باید به این انتقادها پاسخ دهیم، صرف نظر از نیاتی که وجود دارد. بنده فکر میکنم این شیوه سالمتر و بهتر است.
بسیاری که در این اتاق بودند شاید آقای باقی را به عنوان فعال حقوق بشر نشناسند، این جنبهی پسندیدهی آقای باقی است که در این سالها از کار نمایشی پرهیز کرده است. کارهای نمایشی احتمال پیروزی را کاهش میدهد. حتی مذاکرهکنندگان بینالمللی هم به این نتیجه رسیدند اگر در مذاکراتی میخواهند موفق شوند، باید طوری وانمود کنند که ایران هم در آن مذاکرات پیروز شده است. این خرده فرهنگ به ما نشان میدهد اگر جنبهی شکست را پررنگ کنیم احتمال موفقیت را هم کم کردهایم. اگر قرار است روی کسی را کم کنیم، اینکار خوبی است! اما اگر میخواهیم کار ما بهویژه در حوزهی حقوق بشر و وقتی پای جانی آدمی در میان است، موفق شود، باید سنجید که با کدام معیار میخواهیم، پیش رویم.
در ادامه امیر رئیسیان -وکیل دادگستری- گفت: امیدوارم این جلسات تجدید شود، چون در مبانی جاهای خالیای داریم که باید دربارهی آنها صحبت کنیم. برای مثال زمانبندی کمپینها به چه ترتیبی باید باشد. ویژگیهای ذاتی آن چیست؟ کمپین موفق چگونه اداره میشود؟ چه میزانی با آن مشارکت میشود؟ آیا یک کمپین موفق به همکاری داخل و خارج نیاز دارد یا خیر. مدیریت آن به چه کسی باشد؟ یا اینکه فعالیت حقوق بشری باید با ملاحظات جمعی باشد؟ سوالهای زیادی در این زمینه وجود دارد.
من دربارهی پروندههای خودم پیرو تاثیر کمپینها یک سنجش آماری دارم. پروندههایی که در سکوت بوده است، به علت سکوت نه اما میزان موفقیت بیشتری داشته است. از سال ۸۸ تا ۸۹ پروندههای مربوط به اعتراضات به ۵۰۰۰ مورد با موضوع امنیت رسید. حالا این تعداد را با پروندههای مقایسه کنید که برای آنها کمپینی تشکیل شده است. بیشتر این پروندهها خطر کمتری برای متهم داشته است. این یک معیار برای برای سنجش است و دیگر اینکه فاصلهی تعیین قرار وثیقهها با کمپینها هم اهمیت دارد. باید پیرو مبانی و اختلافها بحث کرد، چون در نهایت به سکتاریسمی که در جامعه وجود دارد، ما هم گرفتار میشویم.
سعید دهقان در پایان گفت: اول از همه به خاطر این اتاق خوب تشکر میکنم و در پایان یادی کنیم از آقای حیدر قربانی که جانشان در خطر است، امیدوارم دادگاه عادلانهای مجددا برای ایشان شکل بگیرد.
اصلاحیه در ساعت ۱۸: نام فامیل یکی از شرکت کنندگان در این بحث به اشتباه «اکوانیان» درج شده بود که پس از اشارهی وی در توییتر، به «اخوان» اصلاح شد. همچنین وی گفته است که از واژهی دگرجنسها استفاده نکرده بلکه از الجیبیتی استفاده کرده که این نیز اصلاح شد.
انتهای پیام
جالبه – اقتدار نظام مهمتر از جان انسانه !!!
سعید دهقان مستندات خودش رو در خصوص اثر تشکیل کمپین برای تعقیب متهمان هواپیمای اوکراینی ارائه کنه. خجالت بکش مرد ! امیدوارم روزی تک تک مستنداتی که مربوط به پیگیری جدی قضایی و کیفری این پرونده از درون سیستم بوده فاش بشه تا وکلای بازاری و باقی ناخوران از بغل امثال این پرونده سیه روی شوند!
انسان بسیار عزیزی (شهید حسن ترکمان) توسط نوید افکاری به شهادت رسید. کارمند صدیق شرکت آب و پدر سه فرزند و بسیار خوش اخلاق و بشاش . خداوند بیامرزد
آفرین
انگار نه انگار که انسانی، همسری و پدری کشته شده
فقط نوید افکاری انسان بود؟!