بیانیه نهضت آزادی: فرجام حمله آمریکا و دو دهه اشغال افغانستان
بیانیهی نهضت آزادی دربارهی «حملههای نظامی آمریکا به خاورمیانه و فرجام دو دهه اشغال افغانستان» را به نقل از کانال تلگرامی این حزب میخوانید:
در کولهبار سربازان امریکایی، دموکراسی یافت نمیشود.
زندهیاد دکتر ابراهیم یزدی
بسمه تعالی
تجربهای تلخ و اما درسآموز در همسایگی ما و سرزمینی که با آن پیوندهای عمیق تاریخی داریم، دگربار رقم خورده است. پس از دو دهه حضور نظامیان امریکایی در خاک افغانستان، منظره هولناک فرار شهروندان افغانستانی از فرودگاه کابل و سقوط مرگبار جوانان و زنان و کودکان این مرز و بوم ستمدیده از هواپیماهای امریکایی، به فجیعترین شکل ممکن نشان میدهد که افغانستانِ پس از 2001، به رغم برخی ظواهر، مدرنسازیهای آمرانه و غیربومی در حوزه سبک زندگی اقشاری خاص، نه به آزادیهای سیاسی، نه به توسعه و نه حتی به حداقل امنیت دست یافت و حضور آمریکاییان در عالیترین مراجع تصمیمسازیهای دولت افغانستان، این کشور را به جای بهتری برای زندگی تبدیل نکرد.
بازگشت طالبان به قدرت و فروپاشی سریع دولت افغانستان از زوایای زیادی قابل ارزیابی است که هر کدام جای تامل دارند اما علت این رویداد ارتجاعی هرچه که باشد و افزون بر نقشی که تفرقه و فساد و جنگ قدرت دولتمردان افغانی در طول سالیان اخیر در راستای این شکست تاریخی ایفا کرد، حکایت از غیرقابل اعتماد بودن روند تحولات غیرمتکی به ظرفیتهای ملی و درونزا دارد. خواهران و برادران افغانستانی ما سالهاست که در آتش وحشت جنگهای داخلی گرفتار آمدهاند، اما نه اشغالگران اتحاد جماهیر شوروی و نه جنگجویان امریکایی و اروپایی، نه تنها مرهمی بر دردهای ایشان ننهادند، بلکه بر شدت بحرانها افزودند؛ چه آن که اولی، عامل بسط ساختارهای تبعیض و موجب شکلگیری، انسجام و هژمونی جریانهای افراطی جهادی و تکفیری و در راس آنها طالبان بود و دومی، اسباب تقویت بیشتر این جریان و فراگیری آن را پدید آورد.
این واقعیت تلخ، گواهی است بر آن که دههها دخالت قدرتهای خارجی در تعیین مناسبات داخلی افغانستان و دیگر کشورهای منطقه، دستاوردی جز فقر، توسعهنایافتگی، فساد سازمانیافته سیاسی و اقتصادی، انحراف از آرمانها و مطالبات اصیل تاریخی، تضعیف نهضتهای ملی و دموکراتیکِ خواهان توسعه و سرانجام، گرفتار آمدن به تنگناهای فروپاشی و استیصال و یا تحولات ارتجاعی و زد و بندهای سیاسی نداشته است. شواهد تاریخی فراوانی بر این مدعا میتوان ارایه داد که به نمونههایی اکتفا میکنیم:
ارتش رضاشاهی با آن همه ادعا، حتی بیست و چهار ساعت نتوانست در برابر یورش نیروهای بیگانه و نظامیان متفقین دوام بیاورد؛ چرا که از خود چیزی نداشت و متکی به ظرفیتهای ملی و پشتیبانیهای مردمی نبود.
کودتای 28 مرداد 1332 نیز که با هدایت مستقیم امریکا و انگلیس، نهضت ملی ایران و دولت مردمی دکتر مصدق را که حاصل سالها مبارزه و تبلور نهضت مشروطهخواهی ملت ایران بود، سرنگون ساخت و جنبش عظیمی را که در مسیر شکلگیری اولین دموکراسی خاورمیانه قرار داشت، در تعلیقی بیست و پنج ساله قرار داد و به سوی دورهای تاریک از استبداد مطلقه سلطنتی منحرف کرد، ساواک را به مثابه مخوفترین دستگاه امنیتی خاورمیانه پس از موساد مستقر کرد و به یکباره، پادشاهی که به مقام ژاندارم منطقه ارتقا یافته، رژیم پهلوی را «جزیره ثبات» مینامید و مدعی رشد اقتصادی بالای ده درصدی بود، در برابر امواج سهمگین جنبش اجتماعی و انقلابی ایران تاب نیاورد و به سرعت و بیش از حد تصور و پیشبینیهای انقلابیون، از پای در آمد.
مصداق دیگر این وضعیت را میتوان در تجربه ناکام افغانستان سراغ گرفت که طی دو دهه دولتسازی و ارتشسازی متکی به امریکا و ایجاد رشد اقتصادی وابسته به کمکهای جهانی، تعامل موثری بین نیروهای داخلی پدید نیاورد و به انسجام ملی در راستای ثبات و امنیت و مقابله با فساد دست نیافت. نتیجه آن که با خروج آشفته، غیرمسئولانه و احیاناً هماهنگشده امریکا از معادلات اداره افغانستان، این کشور به دامان طالبان فرو غلتید و همه آن ساختارهای ناپایدار و تصنعی در اندک زمانی فرو ریخت. همین روایت و همین نتیجهگیری را میتوان در سایر کشوهایی که به تسخیر نظامی، سیاسی و اقتصادی قدرتهای جهانی غرب و شرق در آمدند و یا در دستان دولتمردان غیرمردمی وابسته به بیگانگان قرار گرفتند، مانند عراق و شیلی و نیکاراگوئه و بولیوی و مصر و لیبی و …. مشاهده کرد و معتبر دانست.
نهضت آزادی ایران با تاکید بر آموزه شریفه «انَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّي يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» و با دعوت به درسآموزی از تجربه تاریخی و واکاوی نقش قدرتهای خارجی در تحولات داخلی خاورمیانه و آمریکای لاتین و همچنین، با بررسی واقعیتهای تلخ و رویدادهای مهیبی که امروزه در برخی کشورهای همجوار رخ میدهد، به کسانی که در راستای تحولات سازنده در مناسبات قدرت و توسعه کشور از راهکارهای تدریجی، خشونتپرهیز و اصلاحطلبانه خسته شده و به دخالت عناصر بیرونی، فشار تحریم و اشغال نظامی امید بستهاند، بیش از هر زمانی هشدار میدهد و یادآور میشود که «راه آزادی و عدالت و توسعه» از مسیر اتکا به ظرفیتهای درونزای داخلی، تقویت جامعه مدنی و اصلاحات دموکراتیک و تدریجی میگذرد و هرگونه تحول زودهنگام اما متاثر از مداخلات بیگانه و جنگ اقتصادی یا نظامی قدرتهای خارجی و هر نوع دستاورد ناشی از چنین اقداماتی، پایدار نبوده و موجب تقویت فرآیند دموکراسی و گذار به توسعه نخواهد شد.
نهضت آزادی ایران با پرهیز از هرگونه رفتارهای خشونتآمیز و مسلحانه، وجدان عمومی مردم و حکومتهای جهان و به ویژه دولت ایران را به حمایت مدنی، سیاسی و دیپلماتیک از مقاومت اصیل و مظلوم پنجشیر فرا میخواند. «پنجشیر» فقط قطعهای از خاک افغانستان و تنها سنگری در برابر مهاجمان بنیادگرا نیست، «پنجشیر» نماد شرافت انسانی و مقاومت آزادی و کرامت بشر در برابر «طالبانیسم» و سنگری در برابر ارتجاع و خودکامگی مذهبی است. «پنجشیر» را تنها نگذاریم.
نهضت آزادی ایران
۱۸ شهریور ۱۴۰۰
انتهای پیام