اسلامشان فرو ریخت و به روی مبارک نمیآورند!
امیر ترکاشوند، نویسندهی کتب دینی، در یادداشتی تلگرامی با عنوان «اسلامشان فرو ریخت و به روی مبارک نمیآورند!» نوشت:
طالبان (گروه طلبهها و روحانیونِ تربیتیافته در مدارس حوزوی پاکستان) بیست و پنج سال پیش به مدت پنج سال بر اکثر افغانستان حکومت میکردند و همۀ تلاششان بر اجرای شریعت اسلامی (که بنا به دیدگاه آن مدارس در فقه سنتی جای گرفته) بود. سه نگرانی و دغدغۀ اصلیِ آن فقه عبارت از “زن ، کفر و فسق” است که بر مبنای احکام مربوطه:
باید زن را در اختفا نگه داشت
به مبارزه برای محو کفر و نامسلمانی پرداخت
با کسانی که مناسک و شعائر و اعمال و ظواهر دینی را نادیده میگیرند (ارتکاب فسق) برخوردِ سخت و جُرمانگارانه کرد.
طالبها که از آن سه دیواری کوتاهتر و دستبهنقدتر از زنان نیافتند بلافاصله احکام حذف زنان از اجتماع بر اساس اسلامشان را در چهار بند زیر به اجرا گذاشتند:
یک- زنان حق ندارند از خانه بیرون روند (پردهنشینی)
دو- اگر ناچار شدند از خانه بیرون روند باید یک مَردِ مَحرم، او را همراهی کند.
سه- زنان هنگاهی که (همراه با مردِ محرم) بیرون میروند باید از جهت پوشیدگی گونیپیچ شوند (پوشش سرتاسری همراه با برقع و چادری).
چهار- زنان حق هیچگونه فعالیت اجتماعی و اشتغال اداری را ندارند.
(این حبس خانگی و این برداشت فقهی از اسلام، در حالی است که قرآن از حبس خانگی به عنوان مجازات و صرفاً برای زنانِ مرتکب فحشا یاد کرده؛ بر این اساس طالبان با دستور پردهنشینی، همۀ زنان افغانستان را همحُکمِ زنان اهل فحشا قرار داد)
اینک دوباره گروه شریعتمحورِ طالبان پس از بیست سال بر آن کشور سیطره یافته و حکومت و حکمرانی را به دست گرفته و عجیب آنکه با وجودی که همچنان قرص و محکم بر ابتنای احکام حکمرانی بر مدار شریعت و فقه سخن میگویند اما در این دور جدید از حکومت از هر چهار بندِ محدودکنندۀ پیشین بر علیه زنان فاصله گرفته و رسماً میگویند که:
زنان میتوانند از خانه بیرون بیایند
با زنانی که بدون مرد محرم بیرون میشوند برخورد نمیشود
تأکیدی و اجباری بر استفاده از برقع و چادری نیست
فعالیت اجتماعی زنان و اشتغال اداری آنها و حتی خبرنگار شدنشان آزاد است (و میگویند اشتغال به این کارها گناه نیست که نیاز به عفو داشته باشد) و حتی اعلام میشود معاون وزیر شدنشان نیز منعی ندارد.
با این تغییر سیاست و حکم، معلوم نیست آنان پاسدار کدام شریعت استند که آنهمه سنگ آن را به سینه میزنند؟ اسلامی که به این راحتی در اصلیترین احکامش (از دید آنان) فرو میریزد آیا ارزش اینهمه مبارزه برای تحققش و ارزش اینهمه برادرکُشی و جنگ و خونریزی و جانفشانی در پایِ خود را دارد؟ اگر رئوس احکام مربوط به زنان به این راحتی و در چنین مدت کوتاهی قابل تغییر، بازبینی یا روزآمدی است از کجا معلوم در فرداروز، احکام دو موضوع دیگر (کفر و فسق) نیز دستخوش نتایج جدید نشود؟ بیچاره مردمِ افغانستان.
به این راحتی اسلامشان فرو ریخت ولی به روی مبارک نمیآورند و همچنان شعار اسلاممحوری میدهند و پرچمشان را بر سرِ هر کوی و برزن به اهتزار در میآورند. آنان بیخیالِ این آبروریزی در تغییر مبنایی، وظیفهای جز اینکه یک کشور و بلکه منطقه را با جهالت و سرسختیشان در اعماق تاریخ به عقب برگردانند ندارند.
انتهای پیام