انتقاد به نحوهی انعکاس خبر درگذشت بنیصدر!
خبرگزاری اصولگرای دانشجو وابسته به بسیج، از شیوهی انعکاس خبر درگذشت ابوالحسن بنی صدر در روزنامهی اطلاعات انتقاد کرد و با عنوان «روزنامه اطلاعات در سوگِ بنیصدر!» نوشت: «روزنامهی اطلاعات در اقدامی عجیب و با عناوین “دکتر” و “دارفانی را وداع گفت” خبر مرگ بنی صدر را در صفحه نخست خود اعلام کرد و با این واژهها به نوعی از وی تکریم کرد!»
به گزارش انصاف نیوز، روزنامهی اطلاعات در شمارهی روز یکشنبه با تیتر «دکترسید ابوالحسن بنیصدر دارفانی را وداع گفت» نوشت:
بنی صدر اولین رئیس جمهوری اسلامی ایران دیروزدر ۸۸ سالگی در بیمارسـتان سالپتریه پاریس درگذشت.
بنیصدر در تاریخ
۲ فروردین ۱۳۱۲ در استان همدان زاده شد. پدرش مرحوم آیت الله سید نصرالله بنیصدر زاده روستای باغچه، از توابع شهرستان کبودرآهنگ و از روحانیون با نفوذ کبودرآهنگ و همدان بود که با امام خمینی نیز ارتباط دوستانهای داشت. بنی صدر تا مقطع دیپلم در کبودرآهنگ تحصیل کرد. او پس از دیپلم در دانشگاه تهران، در رشتههای اقتصاد و حقوق اسلامی تحصیل کرد و چهار سال در مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی فعالیت کرد.
ابوالحسن بنی صدر نماینده دانشجویان دانشکده حقوق دانشگاه تهران در کنگره جبهه ملی ایران در سال ۱۳۴۱ و مسئول سازمان دانشجویان جبهه ملی در دانشگاه تهران بود. او دو بار به خاطر فعالیتهای سیاسی دستگیر و زندانی شد. پس از مجروح شدن در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، کشور را ترک کرد و عازم فرانسه شد.
او از سوربن دکترا گرفت و بعدها در آن به تدریس پرداخت. بنیصدر در طول دهه ۱۳۵۰ و سالهای پیش از وقوع انقلاب، بهعنوان یک اسلامگرای پرشور و اقتصاددان انقلابی، با ایراد سخنرانی، چاپ و انتشار مقالات و کتب تألیفی خود، به مبارزه با حکومت شاه پرداخت. در سال ۱۳۵۷ و اندکی پیش از وقوع انقلاب، با ورود امام خمینی به پاریس، او از معدود کسانی بود که در فرودگاه به استقبال رفتند و سپس به جمع همراهان ایشان پیوست و در ۱۲ بهمن سال ۱۳۵۷ با پرواز انقلاب به کشور بازگشت. بنی صدر در بهار ۱۳۵۸، پس از تشکیل دولت موقت و خارج شدن اعضایش از شورای انقلاب با موافقت امام به عضویت این شورا درآمد ولی حاضر به همکاری با دولت موقت نشد. در این دوره نقد دولت موقت جزو برنامهها و مقالات بنی صدر بود. وی همچنین در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی به عنوان یکی از نمایندگان استان تهران وارد این مجلس شد.
بنی صدر در تیر ۵۸ معاون وزیر اقتصاد شد که برای شرکت در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی یک ماه پس از شروع به کار از سمتش کنارهگیری کرد. وی پس از استعفای دولت موقت در آبان ماه همان سال توسط شورای انقلاب و با تأیید امام، همزمان به سمت وزیر اقتصاد و امور دارایی و سرپرست وزارت امور خارجه منصوب شد.
بنیصدر در ۵ دی ماه ۱۳۵۸ رسماً نامزدیاش در اولین انتخابات ریاستجمهوری ایران را اعلام کرد. جامعه روحانیت مبارز از نامزدی وی حمایت کرد. در ابتدا جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هم از وی حمایت کرد ولی پس از مدتی تصمیم به حمایت ازمرحوم دکترحسن حبیبی گرفت. در این دوره انتخابات ریاست جمهوری ۱۲۴ نامزد ثبت نام کردنداما ۸ نامزد که از چهرههای سیاسی بودند توسط کمیسیون نظارت بر انتخابات مجوز تبلیغ و مناظره در صداوسیما را دریافت داشتند. علاوه بر بنیصدر، حسن حبیبی، احمد مدنی، صادق طباطبایی، داریوش فروهر، صادق قطبزاده، کاظم سامی و حسن آیت دیگر افراد این فهرست بودند. انتخابات در روز ۵ بهمن ۱۳۵۸ برگزار شد و ابوالحسن بنی صدر با کسب ۱۰ر۷۰۹ر۳۳۰ رأی از مجموع ۱۴ر۱۵۲ر۸۸۷ رأی ماخوذه (%۷۶ر۵) به عنوان نخستین رئیسجمهوری تاریخ ایران انتخاب شد
بنی صدر همچنین یک ماه پس از پیروزی در انتخابات، با حکم امام به ریاست شورای انقلاب که هیات سیاستگذار و نظریهپرداز ایران محسوب میشد، منصوب شد. امام همچنین سمت فرماندهی کل قوا را نیز به او محول کردند.
نخستین انتخابات مجلس پس از انقلاب در روز ۲۴ اسفند ۵۸ (و دور دوم آن ۱۹ اردیبهشت ۱۳۵۹) ، برگزار شد. با اعلام نتایج رسمی انتخابات، نامزدهای حزب جمهوری اسلامی، ۱۳۰ کرسی از مجموع ۲۴۱ کرسی را در حالی از آن خود کردند که انتخابات در همه ۲۷۰ حوزه تکمیل نشده بود. نامزدهای مورد حمایت بنیصدر و نهضت آزادی ایران نیز هرکدام تعدادی اندک از کرسیها را به دست آوردند.
مجلس شورای اسلامی ، اولین شخصی را که بنی صدر برای نخستوزیری انتخاب کرده بود، نپذیرفت.در ۲۹ تیر ۱۳۵۹ امام طی یک سخنرانی اعلام کردند: «این اشخاصی که انقلابی نیستند باید در راس وزارتخانهها نباشند؛ و آقای بنیصدر باید امثال اینها را معرفی به مجلس نکند و اگر کرد، مجلس رد بکند و هیچ اعتنا نکند.» پس از آن، مجلس کاندیداهای بنیصدر شامل حسن حبیبی، غروی، موسی کلانتری و مصطفی میرسلیم از اعضای حزب جمهوری را برای احراز پست نخستوزیری نپذیرفت. بنیصدر که از عدم اقبال مجلس به این گزینهها آگاه بود، در اول مرداد ازسید احمد خمینی به عنوان گزینه نخستوزیری نام برد و این موضوع با مخالفت امام خمینی مواجه شد. پس از آن کمیتهای مشترک بین مجلس و دولت تشکیل شد و این هیات ۳ نفر را به مجلس معرفی کرد. در جلسه غیرعلنی هم با رایگیری محمدعلی رجایی به عنوان نخستوزیر معرفی شد. در ۱۸ مرداد رجایی با ۱۵۳ رأی موافق، ۲۴ مخالف و ۱۹ ممتنع نخستوزیر شد.
بنی صدر در ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ در دانشگاه تهران سخنرانی کرد و باعث جنجالهای زیادی در فضای سیاسی ایران شد. او در ماههای آغازین سال ۱۳۶۰ به خاطر سرپیچی ها و بی اعتنایی از نصایح دلسوزانه رهبری انقلاب، دیگر از حمایت امام برخوردار نبود. در اوایل خرداد ماه، امام بدون نام بردن از بنی صدر، او را شخصی خواند که خویش را بالاتر از قانون میبیند و به مصوبات مجلس بیاعتنا است و چند روز بعد بنیصدر را از سمت فرماندهی کل قوا برکنار کرد .
بنی صدر از آنجا که به تنهایی توان مقابله با مخالفانش را نداشت با سازمان منافقین متحد شد. در تاریخ ۲۹ خرداد ۱۳۶۰، مسعود رجوی مسئول این سازمان به همراه بنی صدر که در خفا به سر میبرد، مردم را به قیام فراخواندند و از هوادارانشان خواستند تا علیه نظام در خیابانها حضور یابند که منجر به وقایع خونین ۳۰ خرداد شد.
در ۳۱ خرداد۱۳۶۰ مجلس شورای اسلامی با اکثریت ۱۷۷ نفر در مقابل ۱۲ رأی ممتنع و یک رأی مخالف رأی بر عدم کفایت بنیصدر داد.
به دنبال این وقایع ،بنی صدر در ساعت ۲۲:۴۵ سهشنبه ۶ مرداد ۱۳۶۰، از ایران گریخت و در فرانسه به همراه رجوی با تشکیل شورای ملی مقاومت به مخالفت خود با جمهوری اسلامی پرداخت؛اما در سال ۱۳۶۲ پس از حضور منافقین در عراق و در پی اعتراض به این خط مشی، از این شورا جدا شد.
بنی صدر در این سالها به عنوان پناهنده سیاسی در پاریس زندگی می کرد و نهایتا روز گذشته بر اثر بیماری چشم از جهان فرو بست.
انتهای پیام
اصطلاحی بین حضرات معروف است…کفی بالموت واعظا…مرگ حق است..کسی را یارای گریز از مرگ نیست…بقول خیام …پیمانه چوپرشودچوشیرین وچوتلخ چون عمربسررسدچه بغداد وچوبلخ….حضراتیکه دایم برطبل عبرت مرگ بنی صدرمی نوازید..شما چرا دمی نمی اندیشید؟به گفته قیصر..چه زود دیرمیشود…حتی اگرمصداق فرمایش قران …شمارااز مهلت یافتگان قراردادیم…..شویم یانشویم ..اری..کان من المنظرین..
ربطی به مطلب نداشت آقا ! کار به آن رسانه به اصطلاح اصولگرا ندارم و با خط و ربطش مخالفم اما اقدام روزنامه اطلاعات هم قابل توجیه نیست . خون شهدای ترور ها و بمب گذاری های سال های 60 و 61و 26 هنوز برای خانواده هایشان تازه است. آقای بنی صدر آنروزها در کانون شورای ملی مقاومتی بود که آن ترورها را پشتیبانی می کرد. جدایی بنی صدر از رجوی سال 64 اتفاق افتاد نه در زمان ترورها. بد نبود جناب دعایی حداقل مراعات آنها را می کرد. لزومی نداشت به متوفی دشنام دهد اما تیتر و خبر را می توانست به صورت مناسبی تنظیم کند که نکرده است . اما یک سؤال حاشیه ای و نسبتاً کم اهمیت . آیا تاکنون کسی مدرک ادعایی آقای بنی صدر از سوربن را دیده است ؟! تز دکترای ایشان را چطور؟ آیا تهیه کننده زندگینامه بالا می تواند در این زمینه روشنگری کند؟!!
بزرگش ندارند اهل خرد
که نام بزرگی به زشتی برد