محمد خدادی: رسانههای دولتی از اساس دچار بحران هویت هستند
زهرا منصوری، انصاف نیوز: محمد خدادی معاون سابق امور مطبوعاتی وزارت ارشاد میگوید رسانههای دولتی از اساس دچار بحران هستند و با رشد شبکههای اجتماعی عمر آنها به پایان خواهد رسید.
او همچنین معتقد است آگهی دولتی به روزنامهها روز به روز موضوعیت خود را از دست خواهد داد و دیگر بازدید و لایک معیار پیگیری و دادن آگهی و یارانه به رسانه نیست.
انصاف نیوز: با توجه به تجربه شما در مدیریت ایرنا بعنوان یک رسانهی دولتی و بعد از آن بعنوان معاون مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزیر ارشاد اسلامی اصولاً ماهیت آینده و کارکرد رسانههای دولتی را چگونه ارزیابی میکنند؟
محمدخدادی: در فضای رو به رشد رسانه بهدلیل دسترسی سریع، آسان و ارزان، فلسفهی وجودی رسانههای دولتی این بود که دستگاهها امکان انتقال صدای خود را ندارند و آنچه ممکن است بخواهند را دیگر رسانهها منتشر نکنند. فکر کردند اگر رسانه داشته باشند، صدای آنها به گوش مردم میرسد. البته بخشی از این موضوع صحیح بود زیرا در انقلاب فناوری اطلاعات، رسانه داشتن ارزان بود، تقریباً با حداقل هزینه همراه بود. خیلی ساده یک عکاس، خبرنگار و یک دبیر میتوانند یک سایت خبری داشته باشند، برای دستگاههای دولتی هم بودجه خیلی مهم نبود، زیرا نیاز به درآمد نداشتند. بخش دوم مشکل پیدا کرد، یعنی اینکه داشتن رسانه به معنی بهره از رسانه است و میتوان از این ظرف برای اقناع افکار عمومی استفاده کرد. اینجا کار مشکل پیدا کرد که اثر رسانه در تعریف هویت، سیاست خبری و محتوای یک رسانه است.
هویت به معنی نسبت رسانه با محتوا، نحوهی پردازش و نشر اطلاعات است. خب اگر قرار باشد رسانهای متعلق به دستگاه دولتی باشد صرفاً نظرات مقامات دستگاه و گزارش کار بدهد و اصولاً هیچ تفاوت نظر یا حتی اشکالی را مطرح نکند و دنبال این باشد که فقط یک بعد موضوع یعنی را منتشر کند، این که دیگر اسمش رسانه نیست بلکه یک ظرف صرفاً برای تبلیغ است که در نوع خود میتواند مفید باشد؛ بهشرط آنکه محتوا و اسم با هم تناسب داشته باشد، نه اینکه بگوید من یک خودرو هستم اما در عمل دوچرخه باشد و فقط اسم خودرو را استفاده کند. چون هر دو صرفاً امکان انتقال فرد را دارند اما این کجا و آن کجا.
ظرفیت رسانههای دولتی در گذشته شاید میتوانست بهدلیل انحصار و محدودیت تکنولوژی کارکرد انتقال خبر را داشته باشد و تا هرزمانی که این محدویت بتواند ادامه داشته باشد این ظرفیت قابل استفاده است؛ اما بنظر میرسد با سرعت غیر قابل تصوری این محدودیت در حال حذف است. بهگونهای که بر بستر وب دیگر کسی نمیتواند محدودیت ایجاد کند و مهمتر بستر تلفن همراه شبکههای اجتماعی را تبدیل به یک ظرفیت بدون هزینه در عین حال سریع و قابل حمل و استفاده بدون زمان و مکان کرده است. در این محیط حتی رسانههای سنتی نیز درمورد خبر حرفی برای گفتن ندارند و دنبال محتوا بعد از خبر باید باشند تا بمانند، چه برسد به رسانههای دولتی که از اساس دچار بحران هویت هستند.
لذا توصیه من این است که بخش دولتی، یعنی روابط عمومیها، پایگاه اطلاع رسانی دستگاه را تقویت کنند، یعنی اطلاعات مربوط به وظایف خدمات و کارکرد و … دستگاه را شفاف در اختیار مردم قرار دهند و کارکرد اطلاعرسانی، تضارب آرا و نظرات و موضوعات مورد توجه جامعه که مرتبط با دستگاه است را به رسانههای تخصصی بسپارند و بستر این ارتباط را فراهم کنند. یعنی پل ارتباطی بین دستگاه و رسانه شوند نه اینکه جای رسانه بنشینند و انتخاب کنند که چه خبری تولید شود یا نشود. دراین دو وظیفه دارند، یکی تسهیل کننده، راهنما و … خبرنگاران برای دسترسی به اطلاعات دستگاه دولتی را فراهم کنند و همزمان سواد رسانهای کلیه کارکنان از جمله مدیران دستگاهها را نسبت به واقعیت افکارعمومی و رسانه ارتقا دهند و آنها را نسبت به واقعیت و ضرورت و اثرات در انجام وظایف به روز نمایند و از خواب غفلت بیدار کنند.
دستگاههای ضبط و صوت قدیمی را تبدیل به انسان کردهایم، به اسم خبرنگار!
با این نکات که گفتید آینده رسانههای دولتی چه خواهند شد؟
با کاهش جدی روبرو خواهیم بود تا نهایتاً یا این رویکرد به پایان برسند یا کارکرد خود را عوض کنند که قطعاً همین خواهد شد. البته این فقط شامل رسانههای دولتی نیست. سایر رسانهها هم همین مسیر را طی میکنند ما حدود سیزده هزار رسانه شناسنامهدار داریم. بودن این رسانهها به معنی اثر گذار بودن آنها نیست. واقعیت رسانه این است که با یک دنیای بسیار پیچیدهتر از قبل روبرو شده است. بهگونهای که دست اندرکاران در عصر حاضر را با سؤالات بسیاری روبرو کرده که پاسخ اکثر آنها مشخص نیست بلکه نیازمند زمان و تحقیق و ابتکار عمل جدی است. آنوقت ما سیزده هزار رسانه داریم که اگر هر رسانه سه خبرنگار داشته باشد باید یک جامعه خبری حدود چهل هزار نفری داشته باشیم و اگر این افراد روزی دو آیتم تولید کنند، یعنی روزی هشتاد هزار اثر خبری.
الان شما واقعاً چند عدد تولید محتوای مبتنی بر سوژه در رسانههای کشورمان مشاهده میکنید؟ درعوض ما دستگاههای ضبط و صوت قدیمی را تبدیل به انسان کردهایم، به اسم خبرنگار. در حالیکه همه تلاشش این است، با تلفن از افراد مختلف که بعضاً حتی نمیداند اسمش چیست، مصاحبه کند و متن را از روی نوار پیاده کند و بعضاً با غلط املایی منتشر نماید. بدون هیچ کم یا اضافهای و حتی سابقهای در پایان خبر. بگذارید یک خاطره برای شما تعریف کنم، اخیراً که معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد بودم، یکی از همین دوستان خبرنگار از یکی از مهمترین روزنامههای کشور تلفن زد و بعد از احوالپرسی از من یکسری اطلاعات در مورد بحران کاغذ خواست. بعد پرسید «راستی شما چه مسولیتی دارید؟» به ایشان عرض کردم «سؤال که ندارید، مسولیت من را هم که نمیدانید، زحمت یک جستوجو در اینترنت را هم به خود راه ندادید که ببینید با کی صحبت میکنید.» راه ماندگاری در محیط رسانه بازگشت به مهارت تولید محتوا است.
داشتن رسانه به تنهایی اهمیت ندارد
13 هزار رسانه اعم از دولتی و خصوصی داریم، چگونه میتوان تعداد آنها را کم کرد؟
اولاً دلیل حضور این تعداد رسانه در کشور ریشه در مسائل متعددی دارد که قبلاً ذکر شد. اصولاً یک فضایی درکشور ما ایجاد شد که افراد علاقمند هستند مالکیت همه چیز را داشته باشند. با این تصور که یک روز به کار آنها خواهد آمد، بنابراین هر چیزی که هزینه کمی دارد، علاقمند به داشتن آن هستند، حتی اگر استفاده نکنند. الان گرفتن مجوز رسانه هزینهای ندارد، فقط باید ثبت نام کنید و بعد از مدتی مجوز به دست شما میرسدو بهعبارتی ما مجوز نمیدهیم، رسانه را ثبت میکنیم. یک زمانی همه در حال خرید کتاب بودند و هرکس میتوانست دنبال مدرک بود، حالا از داخل یا از خارج فرق نمیکرد و تقریباً شامل بسیاری موارد دیگر هم میشود، مثل رسانه، شرکت و مدرک. اما درمورد رسانه از این 13 هزار تا در بهترین حالت بیش از نصف آنها اصولاً فقط اسم هستند و فعالیتی ندارند. اکثر آنها هم که ظاهراً فعال هستند، عملاً نقش و سهمی در افکار عمومی ندارند. بههمین خاطر به مرور زمان و با توسعهی شبکههای اجتماعی موضوعیتِ داشتن رسانه به پایان خواهد رسید و تنها آنهایی در صحنه رسانهای میمانند که اصولاً مهارت و عشق به رسانه دارند و توان بهروز شدن و تولید محتوی متناسب با مخاطب خود را دارند.
آگهی دولتی روز به روز از موضوعیت میافتد
موضوع دادن آگهیهای دولتی به رسانههای آنلاین به کجا رسید؟
از اساس دادن آگهی توسط دستگاههای دولتی علاوه نیاز دستگاهها به انجام وظایف خود، برای کمک به درآمد مطبوعات در دههی هفتاد بود. درمورد رسانههای آنلاین اولاً دستگاهها شناختی از رسانههای آنلاین ندارند و هنوز بخش آگهیهای آنلاین رسانهها مانند رسانههای چاپی است. نکته مهمتر اینکه اصولاً آگهی دولتی روز به روز موضوعیت خود را از دست میدهد و میزان آن در حال کم شدن است و پیش بینی میشود در آینده اصولاً موضوعیت خود را از دست بدهد. برخی تصورشان این است که ندادن آگهی به رسانههای آنلاین دخالت و رانت و … است. بهعنوان کسی که مدیریت این کار را برعهده داشت، عرض میکنم یک سنت در بین دستگاهها بوده که آگهی متعلق به رسانه چاپی است و این تفکر و مسیر عوض نشده است. همچنان در سطوح دستگاهها در استانها و شهرستانها مانند گذشته است.
تیراژ روزنامهها چقدر واقعی است و وزارت ارشاد چقدر روی این مسئله نظارت دارد؟
اصولاً تیراژ روزنامهها یک چالش درهمه دنیا به حساب میآید و تقریباً در مورد اعلام میزان تیراژ احتیاطی وجود دارد، چون درآمد روزنامه و دریافت آگهی آن دچار خدشه میشود. در ایران هم همین وضعیت است اما شرایط بهکلی بهخاطر فضای وب و شبکههای اجتماعی دیگری کرونا و امکان انتقال ویروس از طریق کاغذ تغییر کرده است. به همین دلیل حتی اگر شما تیراژ را هم از چاپخانه بگیرید ممکن است در نسخه بعدی کم یا زیاد شود. یک مشکل دیگر هم تعداد روزنامههاست، باور میکنید حدود سیصد روزنامه در ایران مدعی انتشار سراسری هستند و برای پیدا کردن تیراژ آنها باید چه سازمان و نیروی انسانی تشکیل شود تا بتواند شناسایی کند و آمار بگیرید. اصولاً نه این سازمان وجود دارد و نه نیاز جدی به آن است که ما این همه وقت و هزینه صرف کنیم. چون آینده رسانههای چاپی به تولید محتوی مبتنی بر نیاز مخاطب است که بهنظر میرسد، خیلی دغدغه بسیاری از رسانههای چاپی در ایران نیست. چون داشتن روزنامه برای آنها مهم است؛ نه اثر گذاری آن. برای همین همچنان بسیاری اصرار بر گرفتن مجوز روزنامه سراسری دارند، بدون توجه به اصول ماهیت و کارکرد آن.
باج نیوزها!
وزارت ارشاد چقدر روی رسانههای آنلاین که بازدید تقلبی میخرند، نظارت دارد؟
خرید بازدید تقلبی بر خلاف قانون و مقررات است و به یک ظرفیت نرمافزاری و سازوکار بسیار گستردهای نیاز دارد که بتواند هزاران رسانه آنلاین را کنترل کند. در عین حال تا جایی که من اطلاع دارم وظیفهای برای وزارت ارشاد در این زمینه مشخص نشده است. دو نکتهی دیگر را هم باید مد نظر داشت، اولاً سرعت تحولات فناوری این امکان را نمیدهد که در هیچ کشوری در جهان توان کنترل بر وب را بهصورت کامل داشته باشید. نکتهی دوم از بُعد نظارتی باید بر موضوع خرید بازدید تقلبی توجه داشته باشیم اما قانون مطبوعات به روز نشده است. اصولاً خرید بازدید و دستکاری اعداد میزان مراجعه به سایت و میزان لایک مثل گذشته دیگر ارزش ندارد. آنهایی که هنوز از این روشها استفاده میکنند، بهنظر میرسد در گذشته زندگی میکنند. مخاطبها دیگر بهخاطر تعداد بینندهی زیاد یک رسانه به آن مراجعه نمیکنند. بلکه انتخاب رسانه توسط مخاطب بر بستر محتوی متناسب با نیاز آنها شکل میگیرد و ماندگاری مخاطب نیز منوط به آن است.
وزارت ارشاد روی باجنیوزها چه نظارتی داشتند و آنها دقیقا چه کار میکنند؟ مثالی هم دارید.
باج نیوزها برخی از جریان فساد در کشور هستند که با سو استفاده از ابزاری که در دست دارند، باج خواهی میکنند تا به منابع مالی یا سو استفاده از امکانات برسند و متاسفانه اشکال مختلفی هم دارد. البته فقط محدود به رسانه نیست بلکه در ورزش، صنعت، بازرگانی و حتی در سایر بخشهای دیگر فرهنگی هم مشاهده میشود. بهصورت طبیعی مجاری مختلفی وظیفهی شناسایی و برخورد با خاطیان را دارند. دستگاههای انتظامی، امنیتی، قضایی و همچینن معاونت مطبوعاتی نیز وظیفهی شناسایی و برخورد با خاطیان را هر کدام در حوزه اختیارات قانونی خود برعهده دارند. هماهنگی هم بین این دستگاهها بهصورت طبیعی وجود دارد اما نکتهی مهم این است که باید زیر ساخت باج نیوز را با تقویت قوانین و توسعهی نظام صنفی در بین رسانهها از بین برد. یعنی جامعهی رسانه اولین جریانی است که باید باج نیوزها از صنف خود حذف کند. وزارت ارشاد هم بهصورت طبیعی همهی تلاش خود را میکند که در بعد نظارتی در صورت مشاهده و یا دریافت گزارش از ظرفیت هیات نظارت و سایر ظرفیتهای قانونی برای مقابله با این رسانهها استفاده کند که بارها این اتفاق افتاده است.
«خبر ویژه دیگر معنی ندارد»
نظر شما دربارهی برخورد با رسانههایی مثل رجا نیوز چیست؟ آیا با سعهی صدر بیشتری نمیشود با رسانهها برخورد کرد؟ این برخوردها روی کار رسانهها در آینده چه تاثیری میگذارد؟
دنیای امروز دنیا انحصار اطلاعات نیست بلکه دنیای انتخاب اطلاعات است. در مسیر انتخاب امکان تبادل اطلاعات میسر شده، یعنی با ارزان و سریع–آسان شدن فناوری این امکان فراهم شده است که بیشتر از هر زمان تبادل دیدگاه داشته باشیم تا درک متقابل بهوجود آید. البته این را هم باید تاکید کنم، همزمان در همهی کشورهای دنیا هم خطوط قرمز عرفی و قانونی در موضوع تولید و نشر محتوا وجود دارد.
این مسئله دو سو دارد؛ اول خود رسانه است که باید با درک شرایط محیطی و عرف جامعه ادبیات مناسب را انتخاب کند و اصولاً پردازش درست اطلاعات تا میزان قابل توجهی میتواند مانع از برداشت نادرست شود و رسانه باید بستری برای اصلاح یا انتقال دیدگاه مخالف باشد و حاکمیت هم باید تلاش کند با نگاه واقعبینانه خطوط قرمز را به حداقل ممکن برساند که بهنظر میرسد طی سالهای اخیر واقعا این مهم میسر شده است و علیرغم حوادث و وقایع متعددی که رخ داد، شاهد برخورد با رسانهها نبودهایم.
خبرهای ویژه در ایرنا چه کاربردی دارند؟
خبرهای به اصطلاح ویژه مربوط به گذشته است. الان اصولاً خبر ویژه دیگر معنی ندارد. این مربوط به زمان انحصار اطلاعات بود که دسترسی به اطلاعات محدود به تعداد معدودی دستگاه میشد و امکان نشر آن هم بهصورت عمومی وجود نداشت. یعنی یک فرستده و تعدادی اندک گیرنده داشتیم؛ اینکار هزینهی بالایی داشت و بسیار محدود بود. الان دیگر نه محدودیتی در جمعآوری و ارسال اطلاعات وجود ندارد بلکه همهی مردم خودشان تبدیل به یک فرستنده و همزمان گیرنده اطلاعات شدهاند. علاوهبر حذف هرگونه محدودیت، تجمیع ابزارها هم باعث شده است که در کوتاهترین زمان برای تعداد نامحدودی گیرنده، مطالب تصویری و نوشتاری را فرستاد. پس دیگر خبر ویژه معنی ندارد.
محمد خدادی که عضویت در شورای مؤسس و سردبیری روزنامه ایران را در کارنامه دارد، مدیرمسئولی و سردبیری روزنامه انگلیسی زبان ایران دیلی، مؤسسه ایران، دبیرکلی سازمان خبرگزاری جنبش عدم تعهد، دبیرکلی سازمان خبرگزاریهای آسیا و اقیانوسیه، دبیرکلی سازمان خبرگزاری کشورهای عضو اکو، دبیرکلی سازمان خبرگزاری کشورهای حاشیه دریای خزر، مسئولیت سیاست گذاری و انتشار اخبار روزنامهها و خبرگزاری اجلاس سران کنفرانس اسلامی، دبیرکلی اجلاس وزرای اطلاعات سازمان کنفرانس اسلامی در تهران و دبیرکلی اجلاس سازمان خبرگزاریهای آسیا و اقیانوسیه در تهران را طی سالهای اخیر برعهده داشته است.
این مدیر پرسابقه رسانهای، مسئولیت گروه مطالعات رسانهای دفتر مطالعات وزارت امورخارجه، ریاست اداره رسانههای وزارت امور خارجه، سرکنسولی جمهوری اسلامی ایران در لاهور پاکستان (مدیرنمونه ملی در کشور وکسب نمایندگی نمونه در وزارت امورخارجه در ایام مسئولیت نمایندگی در پاکستان)، مدیرمسئولی و سردبیری ماهنامه نفت گاز و پتروشیمی را نیز در سوابق فعالیتش دارد. او همچنین تهیه کننده برنامههای مختلف تلویزیونی در برنامه های زنده و ترکیبی، مستند گزارشی در برنامههای در شهر؛ صبح تهران؛ آفتاب مهربانی و دوربین هفت بوده است.
انتهای پیام