ماجرای مدرس و وثوقالدوله | احمد زیدآبادی
احمد زیدآبادی، روزنامهنگار، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
وثوقالدوله در تاریخ معاصر ایران به عنوان عامل اصلی انعقاد قرارداد 1919 شناخته میشود قراردادی که مخالفانش آن را سبب سلطهی بریتانیا بر مقدرات ایران تفسیر میکردند.
سید حسن مدرس اصفهانی در رأس مخالفان قرارداد بود و برای ابطال آن بیوقفه علیه وثوقالدوله و دولت او جنگید و سرانجام موفق شد.
وثوقالدوله پس از ابطال قرارداد از نخست وزیری معزول و برای تحصیل راهی فرنگ شد. او چند سال بعد به ایران بازگشت و در انتخابات پارلمانی به نمایندگی رسید. پیش از بحث رأی اعتماد به وثوقالدوله، او از سوی مستشارالممالک به عنوان وزیر عدلیه به مجلس معرفی شد. دکتر محمد مصدق به مخالفت با معرفی وثوقالدوله برخاست و نطقی شدیداللحن علیه او ایراد کرد. در مقابل، سید حسن مدرس در مقام مدافع وثوقالدوله برای تصدی پست وزارت عدلیه به ایراد نطقی تاریخی مبادرت کرد.
اگر نمایندگان تمام دورههای مجلس شورای اسلامی که بیدلیل نام مدرس ورد زبانشان شده است، فقط همین یک نطق او را سرلوحهی کار خود قرار داده بودند، کار ملکداری در این مملکت به قحطالرجال نمیرسید!
مدرس در آن نطق، ضمن تشریح مبارزهی بیامان خود علیه قرارداد 1919 و مقابلهی شدید با وثوقالدوله، سخنی بدین مضمون دارد که اگر قرار به حذف رجال سیاسی ایران از گردونهی حکمرانی باشد دیگر چه کسی برای کشور باقی میماند؟ با روند حذف هیچکس باقی نخواهد ماند نه مصدقالسلطنهای نه قوامالسلطنهای، نه ذکاءالملکی، نه مستشارالدولهای، نه مستشارالممالکی و نه وثوقالدولهای….
از نگاه من مدرس شجاعترین رجل سیاسی معاصر ایران بوده است. از این جهت، همتایی برای او نمیتوان شناخت، اما این رجل استخواندار ملی پس از انقلاب سال 57 به مظلومترین چهرهی سیاسی معاصر نیز تبدیل شده است. دلیل این مظلومیت تحریف نوع نگاه و عملکرد سیاسی مدرس از طرف برخی نیروهای متحجر مذهبی است که این نیز به نوبهی خود سبب هجمهی برخی افراد غیرمذهبی ناآشنا به تاریخ معاصر ایران به او، از موضعی متضاد شده است!
چه دقیق نقل کرده است مرحوم دکتر شریعتی که:
“برای کوبیدن یک حقیقت خوب به آن حمله نکنید، بد از آن دفاع کنید.”
ای کاش زمامداران کشور ما با این نوع عملکردشان که هیچ شباهتی به عملکرد سید حسن مدرس ندارد، دست از سر او برمیداشتند تا نسلهای جدید به صرفِ اینکه او عمامهای به سر داشته است، نخوانده و ندانسته، او را آماج حملاتِ بیمبنای خود قرار نمیدادند.
یادداشت تکمیلی:
فقط یک جمله آن هم تحریف شده!
در تمام سالهای پس از انقلاب فقط یک جمله از سید حسن مدرس اصفهانی به تکرار مورد تأکید و تبلیغات رسمی بوده است: “سیاست ما عین دیانت ماست، دیانت ما عین سیاست ماست.”
در واقع عموم ایرانیان مرحوم مدرس را با همین یک جمله میشناسند بدون آنکه زمینه و شرایط بیان این جمله در نظر گرفته شود.
دستگاههای تبلیغات رسمی در جمهوری اسلامی کلام مدرس را به دفاع او از ادغام دین و دولت و یا به تعبیری ضرورت تبدیل ماشین دولت به اجرای احکام شریعت تأویل میکنند، حال آنکه این ادعا در نظام فکری مدرس نمیگنجد.
مدرس مدافع سینهچاک قانون اساسی مشروطیت و مجلس برآمده از آن بود و به همین دلیل نیز با رضا شاه درگیر شد.
به خلاف بسیاری از روحانیون همعصر مدرس که ایران به عنوان یک ملت -دولت در دستگاه فقهی آنان جایگاه تعریفشدهای نداشت، او یک ایراندوست و وطنخواه واقعی بود و در این زمینه از اغلبِ روشنفکران و رجال ملی همدورۀ خود سبق میبرد.
از قضا جملۀ معروف مدرس در مورد سیاست و دیانت نیز در موضوعِ تعرض به سرحدات ایران ایراد شده است: “اگر یک کسی از سر حد ایران، بدون اجازۀ دولت ایران، پایش را بگذارد در ایران و ما قدرت داشته باشیم، او را با تیر میزنیم و هیچ نمیبینیم که کلاه پوستی سرش است یا عمامه یا شاپو…. سیاست ما عین دیانت ماست…”
منظور مدرس از کلام فوق، لزوم اتکای سیاست بر اصول اخلاق و خیر عموم بود که او آنها را در دیانت متبلور میدید.
بنابراین، تأویل جملۀ سیاست ما عین دیانت ماست… به حمایت مدرس از ادغام دین و دولت، مصداق دو آیۀ “يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ ” و “يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ” است. (واژهها را از مفهوم اصلیش تحریف میکنند.)
انتهای پیام