تفاوت محمد فاضلی با دیگران در چیست؟
محمدرضا اسلامی در یادداشتی تلگرامی نوشت:
میزانِ واکنشهایی که دربارۀ دکتر محمدفاضلی (و قطع همکاری دانشگاه با او) اتفاق افتاده، بیانگر پویایی و دینامیک بودنِ جامعه ایرانی است (با وجودِ همۀ خستگیهایی که در این جامعه هست). تعداد اعضای کانال تلگرامی دکتر فاضلی فقط حدود 34 هزار نفر است و این در حالی است که براحتی می توان کانالهای سرگرمی/جک را مشاهده کرد که تعداد اعضا بیش از صد هزار، دویست هزار نفر است. (34هزار نفر اصلا عدد بزرگی نیست در دنیای شبکه های مجازی، ولی) این میزان واکنش در چند روز اخیر، نشان می دهد یک نفر بدون رسانه و تنها با یک کیبورد، کامپیوتر و یک ذهن پویا و جویا چقدر می تواند در ضربانِ نبضِ اجتماع امروز موثر باشد.
پیشتر در چند یادداشت، نقدهایی درباره یادداشتهای دکتر فاضلی منتشر کرده بودم (مثلا نقد به بحثِ ایشان درباره برادران خیامی، یا نقدِ به بحث ایشان درباره پادشاهان لخت، یا نقد به کتاب دغدغه ایران) ولی جدای از نقدِ اندیشه های ایشان، احترام ویژه برای نظم و «پرکاری» او قائل بوده و هستم. فضای اخیری که در کشور رخ داد از چند باب حائز توجه است:
یک- کدام استادِ دانشگاه را در آمریکا یا ژاپن پیدا می کنید که اگر دپارتمان یا «گروه آموزشی» با ادامۀ کارش مخالفت کرد، این میزان توجه/دقت/پیگیری در جامعۀ آمریکایی یا ژاپنی پدید آید؟ آیا در دانشگاه استنفورد کسی را می شناسید؟ در دانشگاه شیکاگو یا کیوتو چطور؟ این نشانه ای ارزشمند است که جامعه ایرانی با تمام مصائب و کمبودهایش، هنوز به موضوع قلم و کار قلمی (فراتر از سلبریتیها/سیاسیون) بی تفاوت نیست. (یا بهتر بگوییم، در این زمینه، از برخی جوامع توسعه یافته، حسّاستر است)
دو- دکتر فاضلی منتقدِ صریحِ ساختارهایِ حاکمیتی نبوده است. او هرگز عریان و صریح، حاکمیت را نقد نکرده؛ ولی اوهمیشه صریح و روشن از “دغدغه” حرف زده. و از خطر… و این بسیار ارزشمند است که یک نفر «بتواند» بدونِ رادیکال شدن، با نظم و پشتکار، از دغدغه ها بگوید. چقدر کوته اندیش باید باشند آن کسانی که بخواهند چنین فردی را با به سمت رادیکال شدن «هُل» بدهند.
سه- تفاوت اصلیِ محمد فاضلی با دیگران در چیست؟
محمد فاضلی یا محسن رنانی … اینها دارای یک ویژگی هستند که بیشترِ اعضای هیات علمی (و بسیاری از سیاسیون) حائز آن ویژگی نیستند. اینها می توانند «با جامعه حرف بزنند». این نکته، چیزی است که بسیاری دیگر عقیم از آن هستند. چه بسیارند محققین و پژوهشگرانی که درک خوبی از بسیاری مباحث علمی دارند ولی اگر به آنها بگویی چند سطر (در حد نصف برگه آ-چهار) برای مردمِ کشورت بنویس، نمی توانند. (و جالب اینکه بسیاری هم هستند که به این «نتوانستن» شان «تفاخر» هم می کنند. با این توجیه که «ما» فقط در «ژورنالهای علمی» می نویسیم)
در جلسه ای بودیم که گفتگویی بود با چند استاد زلزله شناس.
بحثی مطرح شد و یک نفر گفت: چه خوب است بتوان این بحث را با جامعه هم مطرح کرد (گفت چقدر خوب است که بتوانیم در این زمینه با دیگران “گفتگو” کنیم). یکی دیگر از اساتید به صراحت (و خلوص) گفت: من با هیچ کس در هیچ زمینه ای نمی توانم گفتگو کنم الّا اینکه دعوایم بشود. حتّی با بچه هایم هم که حرف می زنم دعوایمان می شود… همه خندیدند، اما این حرف، (با وجود تلخی) بسیار «واقعی» است. «حرف زدن» توان می خواهد، قدرت می خواهد و تمرین، صبوری می خواهد و «روِش».
چهار- وقتی کسی «حرف» برای گفتن داشته باشد، بدیهی است که مخالفین/منتقدان زیادی هم داشته باشد. این سخت نیست. سخت، آن است که «حسودانی» هم داشته باشد. فاضلی، در گروهِ جامعه شناسی دانشگاه شهید بهشتی، حتما حسودانی هم داشته (که بندگانِ خدا هر هفته، منتشر شدنِ چند یادداشت از او را به خونِ جگر در این سالها تحمل کرده بوده اند). و «حسد» در گروههای آموزشی دانشگاهها، همیشه ابزاری مهمی است که کسی «حائز امتیاز لازم!؟» برای ارتقاء علمی نشود! این چیز جدیدی نیست.
دنیای امروز دنیای سلبریتی ها و سلبریتی سازی است. کسی با کارِ قلمی و نوشتن، سلبریتی نمی شود. ثروتمند هم نمی شود. (و البته) برای فهمیدنِ این امر، هوشِ زیادی لازم نیست. امثال فاضلی و رنانی، اگر به شهرتی رسیدند (و «تعرفه شدند» در میان مردم) ناشی از دو چیز بوده:
- نظم و پشتکار در سخن گفتن؛
- جامعه پویای ایرانی (که هنوز رمقی دارد و دنبال می کند «حرفِ جدید» را).
اَمثال اینها، هر کجا که هستند عمرشان بلند باد و قلم شان به کار. دیر زی. محمد آقای فاضلی، خداقوت برادر بابت پرکاری و زحمت، در این سالهایی که گذشت.
ای بخارا! شاد باش و دیر زی/
میر زی تو شادمان آید همی
آفرین و مدح سود آید همی/
گر به گنج اندر زیان آید همی!
رودکی
انتهای پیام
دکتر فاضلی سلبریتی خوبی بود اما بسط دهنده ی دانش نبود. سخنران خوبی بود اما پژوهشگر خوبی نبود. منتقد رانت بود، اما خودش هم با رانت وارد دانشگاه شده بود. کسی که قراداد فاضلی را تمدید نکرده است در حقیقت به سخنان خوب خود دکتر فاضلی مبنی بر قانون گرایی عمل کرده است.
فاضلی ضد سخنان خودش بود، متناقض بود.
برای عضویت هیئت علمی در دانشگاه مازندران و بعد از آن در دانشگاه شهید بهشتی اگر افراد بهتری در زمان خودش سراغ داشتید می فرستادید،هر سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری در بهترین دانشگاه های علوم انسانی و دارای بهترین مقالات و کتابها ،
حسد در گروههای آموزشی ایران بلای پویایی و حرکت اساتید فعال است.
فاضلی دغدغه مند ایران است ولی حیف
و من شر حاسد اذا حسد
امثال دکتر فاضلی و هر شخصدیپری که منتقد حکومت باشد قطعا مورد لطف حکومت قرار خواهد گرفت. اخراج دکتر فاضلی از دانشگاه شهید بهشتی دور از انتظار نبود!!!
نقد قدرت از تاکیدات اسلام است همچنانکه دروازه شهر علم امام علی (ع) به مالک اشتر فرمود:کسانی را بگمار تا با سخنان تند عملکرد تو را نقد کنند و کسانی که چاپلوسی میکنند رویشان خاک بپاش؟!
اما نقد دلسوزانه و همراه پیشنهاد سازنده، برخی چون جناب روانی برای تحقیر جمهوری اسلامی، و تبرئه رضاخان کودتایی موضوع سقوط هواپیمای شیراز تهران را که سال 31 در نزدیکی مهرآباد رخ داد را در یک تحریف آشکار مدعی میشه از تهران به شیراز بود و عشایر شیراز پولهایی که حکومت رضا شاه برای عمران شیراز ارسال کرده بود را بدون کم و کاست جمع آوری و تحول دادند؟! واقعا دیگه میشه به چنین مثلا استادی اعتماد کرد؟
جناب رنانی