یک نشریه اصولگرا در رابطه با انحطاط جشنواره فجر نوشت!
این نشریه از فاصله گرفتن جشنواره فجر با آرمان های سینمایی و ملی گلایه کرد .
به نقل از کیهان در سالهای اخیر سینمای ایران شاهد فاصله یافتن جشنواره فیلم فجر با نقطه ایدئال و تأثیرگذار آن بوده است. در ساليان دورتر جشنواره فیلم فجر بهعنوان رویدادی سینمایی- ملی همواره خود را بهعنوان کاملترین و دقیقترین دریچه نمایش فعالیت سال سینمایی ایران نشان میداد؛ امری که اکنون در آستانه برگزاری چهلمین دوره جشنواره، کمتر دلالت دارد. از این رو بررسی رويه جشنواره فیلم فجر در این دوران اهمیت بیشتر یافته است.
کاهش اعتبار جشنواره در این سالها عمدتاً خود را در نحوه اعتراضات گوناگون به آن نشان داده است. این اعتراضات به دو رویکرد تقسیم میشود: الف) رویکرد اجتماعی، عمومی و ملی، ب) رویکرد تخصصی، سینمایی. در گزارش پیشِ رو، مهمترین دلایل آسیبهای جشنواره فیلم فجر در ابتدا «عدم تمرکز مدیریتی» سپس «تغییرات زیاد شکل و اجرای آن» و همچنین «کمرنگ شدن راهبرد اساسی در آن» مورد اشاره قرار گرفتهاند. سپس در بخش دوم، جشنواره سینمایی بهعنوان پدیداری در تاریخ سینما مورد بررسی قرار گرفته است. این بخش از گزارش با مرور تاریخ جشنواره سینمایی سه کارکرد را برجسته کرده است: یک. همبستگی جشنواره سینمایی با سیاست ملی و هویت فرهنگی، دو. جشنواره سینمایی بهعنوان پیشران فرهنگ سینمایی و سینما بهمثابه هنر، سه. جشنواره سینمایی با کارکرد اقتصادی؛ ایفای نقش در بازار سینمای جهان.
با بررسی بخش دوم که در حکم نوعی مطالعه تطبیقی است و همچنین نگاهی به گذشته ادوار جشنواره فیلم فجر، برخی ابعاد مهم در سیاستگذاریهای جشنواره را آشکار میکند. در بخش پایانی گزارش، ابعاد راهبردی جشنواره فیلم فجر در سه عنوان صورتبندی شدهاند: یک- هویت و استقلال جشنواره فیلم فجر، دو- اقتصاد سیاسیِ جشنواره فیلم فجر، سه- جشنواره فیلم فجر و فرهنگ سینمایی ایران. این عناوین در مقام نتایجِ بخشهای پیشین، به نوعی در پی بهدست آوردن تصویر درست از جشنواره سینمایی ملی ایران است که از یکسو تخصصی و بخشی از تاریخ سینمای ایران و از دیگر سو، رویدادی ملی و هویتی و مؤثر در منافع ملی محسوب میشوند.
در بخش جمعبندی و پیشنهادها، مبتنی بر آنچه بيان شد دو پیشنهاد راهبردی کلی نسبت به اصلاح روندها و سیاستهای جشنواره فیلم فجر ارائه شده است.
نخست تشکیل یک هیئت عالیرتبه سینمایی و فرهنگی بهعنوان اعضای آکادمی سینمایی که عضو دائم هیئت داوران جشنواره فیلم فجر هستند. این هیئت تعدادی نه در حد چند هزار نفر و نه در حد هیئت داوران جشنواره فعلی (کمتر از ۱۰ نفر) هستند. همچنین چهرههای آن باید از میان معتبرترین نامهای سینمای ایران و همچنین شماری از شخصیتهای علمی ـ فرهنگی معتبر کشور باشند.
دومین پیشنهاد؛ ایجاد فرصت برای مدیریت متمرکز و تا حدی مستقل (خصوصاً در بعد اقتصادي) در بخش دبیرخانه جشنواره فیلم فجر است. این اتفاق سیاستهای برگزاری جشنواره را یکپارچه ساخته و در طولانیمدت آن را به هویت واقعی و شخصیت تأثیرگذار آن نزدیک خواهد ساخت.
مقدمه
اگرچه برگزاری جشنواره فیلم فجر بهعنوان مهمترین اتفاق سینمایی سال و نماد سینمای ملی ایران هنوز همچون رویدادی مهم نزد مردم، رسانهها و نهادها دنبال میشود، اما اهمیت و اعتبار آن طی سالیان گذشته به مرور کاهش یافته است. این مورد را میتوان در بیاعتناییِ بخشی از سینماگران و همچنین کمفروغی آثار شرکتکننده در سالیان اخیر جشنواره فیلم فجر مشاهده کرد. در سالهای اخیر اعتراضات متعدد داخلی ازسوی گروههای مختلف به مسائل جاری در جشنواره فیلم فجر باعث شده؛ بازنگری و بازاندیشی در این پدیده، مهم و ضروری بهنظر آید.
بهطورکل جشنواره فیلم فجر هرساله از دو طریق و توسط دو رویکرد مورد نقد و اعتبارسنجی قرار میگیرد:
یک-رویکرد عمومی، اجتماعی و ملی: این رویکرد، جشنواره را همچون یک مسئله کلان ملی و فرهنگی دنبال میکند. در این دیدگاه، سینما عنصر فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و درنهایت هویتساز بهشمار میآید که میتواند نقشی اساسی در جامعه ايفا كند. در این دیدگاه؛ فیلمها باید بتوانند درنهایت ارزشهای عرفی، دینی و ملی را تقویت کنند و همچنین نگاه صحیح به مسائل را به خوبی به مخاطب انتقال دهند. این دیدگاه را بیش از هر چیز میتوان نزد نهادهای بیرون از سینما که نگاهی فرهنگی و ابزاری به سینما دارند، سراغ گرفت.
دو- رویکرد تخصصی، سینمایی و ساختاری: دیدگاه دیگری که جشنواره را براساس ساختار و نحوه برگزاری و همچنین آثار شرکتکننده در آن قضاوت میکند، نگاهی است که سینما را بهعنوان یک مدیوم (رسانه) مستقلِ هنری یا حداکثر فرهنگی در نظر میگیرد. درحقیقت این رويكرد دیدگاهی تخصصی و فنی نسبت به سینما دارد که آن را بیش از هرچیز بهعنوان پدیدهای هنری در نظر میگیرد. همچنین جشنواره را وراي هر انگاره دیگر، راهی برای تکریم سینما و سینماگران تلقي ميكند. سینماگران، داوران تخصصی و منتقدان سینمایی جانب چنین دیدگاهی را دارند. فیلمهای شرکتکننده در جشنواره قبل از هرچیز در این دیدگاه باید «فیلم» باشند، تا یک محصول فرهنگی، اجتماعی یا آموزشی.
هریک از این دو دیدگاه انتظاراتی بجا و منطقی از جشنواره فیلم فجر دارند. بررسی و بهدست آوردن دیدگاهی درباره جشنواره و نزدیک شدن به جایگاه آن در منظومه سياستگذاري هنر در ايران، با در نظر گرفتن هر دو دیدگاه متداول و منطقی به سینمای ایران، ممکن خواهد بود. در شرایط کنونی با در نظر داشتن انگارهها و انتظارات گوناگون از جشنواره فیلم فجر میتوان تلاشی را برای ایجاد گفتوگو میان رويكردهاي موجود آغاز کرد و به طرحی ممکن و منطقی از جشنواره نزدیک شد. طبیعی است این طرح باید وجهه حرفهای و تخصصی را همزمان با وجهه عمومی و ملی این رویداد در نظر داشته باشد. پس از آن است که میتوانیم با در نظر گرفتن ویژگیها و مختصات یک جشنواره ملی و مطلوب برای سینمای ایران، جشنواره سالیانه را نیز بررسی کنیم.
نگاهی به ریشه آسیبهای جشنواره فیلم فجر
با وجود بحثهای متنوع و مفصل درباره پدیده جشنواره فیلم فجر و برگزاری این رویداد طی حدود 40 دوره تاکنون، میتوان گفت جشنواره بهتدریج و طی سالها تبدیل به مناسکی شکلی و تکرارشونده در چرخه سینمای ایران شده است. جشنواره فیلم فجر اگرچه هر سال بهصورت منظم برگزار شده و مهمترین دستاوردهای سال سینمای ایران را نمایش داده است، اما همچنان نقش، موقعیت و تأثیر اساسی آن پوشیده و فراموش شده باقی مانده است. درواقع فقدان گفتار حاکمیتی و اجرایی قدرتمند در پس جشنواره فیلم فجر باعث شده این تلقی که جشنواره رویدادی مناسکی و خنثی در کشور است، تقویت شود. بهعبارتدیگر جشنواره از یکسو نهتنها نسبت روشنی با ابعاد ارزشي و ملی سینمای ایران ندارد، بلکه حتی چهره مؤثر خود را در ابعاد سینمایی- هنری و اقتصادی سینما نیز از دست داده است.
همچنین وضعیت حساسیت رسانهای درباره اصل برگزاری و فیلمهایی که هر سال در جشنواره فیلم فجر حاضرند، مانع طرح مسئله اساسی نسبت به آن شده است. بهرغم این واقعیت، از مهمترین مسائل جشنواره، فقدان دیدگاه سیاستی صحیح نسبت به سینما در ایران و ذیل آن نسبت به جشنواره فیلم فجر است. این وضع باعث شده، برگزاری جشنواره در طول دوران با فقدان تمرکز مدیریتی تبدیل به مناسکی اداری در ایران شود که اگرچه توجه رسانهای به آن زیاد است، اما ارادهای برای شفاف کردن رابطه آن با سینمای ایران و مطالبه میراث حقیقی آن در سینمای ایران وجود ندارد.
دیگر آسيب جشنواره فیلم فجر که در بررسی سالها عمر طولانی آن قابل توجه است، تغییر در شکل برگزاری است. جشنواره فیلم فجر اگرچه از آغاز اولین دوره تاکنون هر سال بهصورت منظم برگزار شده، اما تغییرات بیش از اندازه آن، خود حاکی از نوعی بیثباتی درونی است. بررسی تغییرات انجام شده در دورههای کوتاهمدت در مواردی چون عناوین جوایز و بخشها، اضافه و كم شدن جایزه و تندیس به بخش مسابقه، شکل انتخاب آثار، داوری و غيره نشاندهنده شتاب بسیار این تغییرات در مقایسه با نمونههای استاندارد جهانی است. تغییرات سالیانه در نحوه برگزاری جشنواره در طول دورههای متعدد حکایت از فقدان سیاست معین و برنامهریزی بنیادین برای آن دارد. این مهم در سالیان اخیر به اعتبار جشنواره فیلم فجر آسیبزده و باعث نارضایتی و در برخی مواقع ناامیدیهایی نسبت به آن
شده است.
جشنواره فیلم فجر بهغیراز دورههایی کوتاه که مدیریت نسبتاً با ثباتی را تجربه کرده است، تقریباً در همه دورهها بهانحای مختلف تغییر برنامه داشته است. نخستین دوره جشنواره در سال 1361 به دبیری حسین وخشوری برگزار شد. پس از آن سیدمحمد بهشتی مدت 13 سال دبیر جشنواره بود. پس از بهشتی متوسط نرخ تغییر دبیر در جشنواره فیلم فجر هر دو سال و نیم، یک دبیر بوده است. در دوره سوم جشنواره (1363) بخش «فیلمهای اول» به جشنواره اضافه شد.
سال بعد بخشی بهعنوان «فیلمهای کودک و نوجوان» به جشنواره اضافه و همچنین بخش حرفهای جشنواره از آماتور جدا شد، تا جشنوارهای مجزا بهعنوان سینماجوان داشته باشد. در دوره هشتم (1368) جشنواره كودكان و نوجوانان و فیلمهای كوتاه و مستند از جشنواره جدا و به جشنوارههایی مستقل تبدیل شدند.
تغییرات ریز و درشت در جشنواره وجود داشت تا دوره بیستویکم (1381)؛ در این سال، سیمرغ فیلمبرداری، چهرهپردازی، صدابرداری، صداگذاری و تدوین از فهرست جشنواره حذف شدند. عناوینی که سال بعد یعنی در دوره بیستودوم (1382) به جوایز اضافه شدند. در دوره بیستوسوم (1383) بخشهای بازار فیلم، سینمای بینالملل، سینمای آسیا و سینمای معناگرا در یک اختتامیه مستقل و با حضور مهمانان خارجی برگزار شد. در دوره بعد یک سیمرغ با عنوان «فیلمنامه اقتباسی» اضافه شد. وضعیت تغییر تا آخرین دورههای برگزاری جشنواره نيز ادامه داشته است. در دوره سیوسوم (1393) بخش بینالملل جشنواره کاملاً مستقل از بخش داخلی شد و بخشی هم با عنوان «هنر و تجربه» به جشنواره اضافه شد. در دوره سیونهم (1399) نیز بخش جدیدی با عنوان بهترین فیلمنامه اقتباسی به جشنواره اضافه شد.
بهنظر ميرسد عمده تغییرات رخ داده در جشنواره فیلم فجر، ریشه در جابهجایی مدیران بالادستی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان امور سینمایی (درنتیجه تغییر در دولت) داشته است. تغییراتی که طی سالیان، اندوخته و میراث قابلاعتنایی، چه در هویت جشنواره و چه در بخش اجرا بهجا نگذاشتهاند. بهعبارت دیگر جشنواره با وجود همه سعی و خطاها و سابقه قابل توجه، نتوانسته جایگاه محکم و باثباتی را در سینمای ایران، منطقه و جهان بهدست آورد. جشنواره فیلم فجر پس از تولد و سالهای ابتدایی شکلگیری که مبتنیبر جایگاه طبیعی یک جشنواره سینمایی در چرخه عرضه و تقاضای فیلم شکل یافته است، بهتدریج غیرشفافتر، کلیتر و بيهويتتر شده است. این امر هم در روند اجرایی آنکه مدام با تغییر همراه بوده و هم در کیفیت تأثیرگذاری آن، نمود بارز داشته است.
درنتیجه این وضعیت، اکنون جشنواره فیلم فجر از یکسو در میان اهالی سینما بهعنوان رویدادی شناخته میشود که برگزیدگان آن مبتنیبر سلیقه تیم هدایتکننده جشنواره انتخاب میشوند؛ و نه براساس اصول منطقی، حرفهای و معتبر سینمایی و ملی. از دیگرسو نیز مردم، ناظران بيروني، جشنواره را رویدادی در نظر میآورند که حواشی، تنشها و کشمکشهای سیاسی آن بر وجهه هنری و فرهنگی آن غلبه دارد. این تصویر که در دو سوی آن، یعنی سینماگران و مخاطبان قرار دارند، تصویری ثبت شده و پایدار از جشنواره فیلم فجر است. طبیعی است ادامه یافتن این وضعیت به ریشه دواندن آن منجر شده و در نتیجه هزینه تغییر را براي طرفهاي جشنواره افزایش داده است. اکنون با وجود حساسیت رسانهای بالا نسبت به جشنواره فیلم فجر بهعنوان رویدادی در سطح ملی، همچنین جایگاه رسانهای مهم جشنواره برای مطرح شدن فیلمها بهخصوص فیلم اولیها از یکسو و دولتی بودن مدیریت آن از سوی دیگر، تغییر اساسی و معنادار در جشنواره فیلم فجر امری دشوار بهنظر میرسد.
جشنواره فیلم فجر پس از نزدیک به 40 دوره برگزاری همچون مناسکی طبیعی در زیست سینمای ایران، هر سال با اعتراضات و حواشی همیشگی برگزار میشود. اکنون پس از این دوران طولانی، سخن گفتن از تصویر روشن و مشخص از مأموریت و اهداف جشنواره فیلم فجر و سنجش آن نسبت به اهداف آن به دشواری ممکن است.
جشنواره فیلم فجر در مرحله نخست یک «جشنواره سینمایی» است، بنابراین باید برای ورود به بررسی ابعاد متعدد آن بهعنوان یک پدیده سینمایی، فرهنگی و سیاسی، آن را نخست در مقام یک «جشنواره سینمایی» در نظر گرفت، سپس از امکاناتی که از پدیده «جشنواره سینمایی» در طول تاریخ برآمده متناسب با سیاستهای کلان فرهنگی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران، بهرهبرداری کرد تا به رهیافتی درخصوص سیاستهای صحیح، راهبردی و قابل اجرا در زمینه اصلاح جشنواره فیلم فجر رسید.
این جایگاه طبیعی در زیست فیلمها از ابتدای تاریخ سینما وجود داشته است. از دورهای که فیلم و سینما بهعنوان صنعت سرگرمی جایگاهی در زندگی مردم یافته است، پدیده جشنواره سینمایی متولد شده و کارکردی در نظام عرضه و تقاضای سینمایی و توسعه آن برعهده داشته است.
انتهای پیام