روسیه متجاوز است، اما …
امیر هاشمی مقدم، پژوهشگر فرهنگی و عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز، در یادداشتی دربارهی نوع مواجهه با تجاوز روسیه به اوکراین نوشت:
امروز در شبکه تراینت (یک شبکه مجازی بینالمللی ویژه متخصصان گردشگری) چند شخصیت برجسته طوماری را تهیه کرده بودند برای تحریم همه بخشهای گردشگری روسیه و همچنین اخراج این کشور از سازمان جهانی گردشگری، به جرم تجاوز به اوکراین. در پاسخ، من توضیحاتی نوشتم که با استقبال زیادی روبرو شد. برگردان فارسی آنرا در اینجا مینویسم؛ چرا که نکات مورد اشارهام تنها محدود به حوزه گردشگری نیست.
پروفسور ویکنز عزیز
شما به یکی از مهمترین وظایف اخلاقی و انسانی گردشگری اشاره کردید: تلاش برای گسترش صلح پایدار جهانی. همه ما از چنین هدفی استقبال میکنیم. اما آیا روش درستی را انتخاب کردهایم؟ مطمئن نیستم. حداقل نشانههای زیادی وجود دارد که نشان میدهد این انتخاب مناسبی نیست.
پیش از اینکه به جزئیات بپردازم، اجازه دهید اشاره کنم که بهعنوان یک ایرانی، شخصا از دولت روسیه متنفرم. برای من و بسیاری دیگر از ایرانیان این نفرت ریشه عمیق و تاریخی دارد. چرا که:
روسیه حدود دویست سال پیش به ایران حمله کرد و پس از دو جنگ طولانی و نابرابر، تقریباً یک سوم خاک ایران را برای همیشه از ما جدا ساخت؛
روسیه در طول دو سده بعدی بارها به بهانههای گوناگون به کشور ما تجاوز کرد؛
بسیاری از ایرانیان آزادیخواه را که مخالف این تجاوزها بودند به وحشیانهترین شیوهها کشت؛
از جنبشهای تجزیهطلب در ایران حمایت کرد؛
در سرزمینهایی که از ایران جدا کرده بود، زبان فارسی را که گاه پیشینهای هزار ساله داشت، تضعیف کرد و گاه به کلی از بین برد.
و… .
بنابراین موضع من و بسیاری از ایرانیان در برابر روسیه ممکن است با موضع جمهوری اسلامی یکی نباشد. شخصا بارها در رسانههای ایران علیه روسیه مطلب نوشتهام.
اما پس از حمله روسیه به اوکراین، شاهد تحریمهای شدیدی علیه این کشور هستیم که در بسیاری از موارد ناعادلانه است؛ چرا که:
۱. به نظر من روسیه ذاتاً یک کشور متجاوز است. زمانی به ایران حمله کرد و حالا به اوکراین. اما چه کسی بهانه لازم را برای حمله به اوکراین به روسیه داد؟ آیا آمریکا در سال 1991 با روسیه پیمانی نبست تا از نزدیک شدن ناتو به مرزهای روسیه جلوگیری کند؟ آیا این تلاش غرب برای الحاق اوکراین به ناتو برخلاف آن پیمان و در واقع تحریک روسیه به حمله نبود؟
۲. آیا تحریمهای سنگین اعمالشده علیه روسیه بیشتر به دولت متجاوز روسیه آسیب میرساند یا به مردمش؟ بهعنوان شهروند کشوری به نام ایران که چهار دهه است تحت شدیدترین تحریمها به سر میبرد، با اطمینان میگویم که این تحریمها بیش از هر چیز مردم روسیه را نابود میکند. همان افرادی که در بسیاری از موارد منتقد سیاستهای دولت روسیه هستند. همانطور که تحریمها علیه ایران مردم ما را نابود میکند.
۳. با تحریم گردشگری روسیه دقیقا به چه کسی آسیب میزنید؟ هتلداران، راهنمایان تور، فروشندگان صنایع دستی، رانندگان تاکسی، صاحبان و کارکنان رستورانها و صدها شغل مستقیم و غیرمستقیم مرتبط با گردشگری، چه نقشی در تهاجم دولت روسیه به اوکراین داشتند؟
۴. آیا فقط روسیه متجاوز است؟ آیا دولت آمریکا و برخی دولتهای دیگر تاکنون به هیچ کشوری حمله نکردهاند؟ ایالات متحده به بهانه نابودی طالبان، 20 سال بسیاری از شهروندان بیگناه افغانستان را کشت. اما سال گذشته افغانستان را دو دستی تقدیم طالبان کرد. اکنون چه کسی مسئول نابودی گردشگری در افغانستان است؟ بهعنوان کسی که مدخل «افغانستان و گردشگری» را در دایرةالمعارف بینالمللی گردشگری (انتشارات اسپرینگر) نوشتهام، امیدی اندک به توسعه گردشگری در افغانستان و گسترش صلح از این راه داشتم؛ امیدی که اکنون کاملاً از بین رفته. امیدوارم شما نیز همچون آن خبرنگاری نباشید که میگفت چون اوکراینیها بلوند و چشمآبی هستند، بنابراین با عراقیها، افغانستانیها و خاورمیانهایها تفاوت دارند و باید بیشتر مورد توجه قرار گیرند.
۵. آیا احساس نمیکنید که تحریمها علیه روسیه بسیار افراطی شده؟ دورههای زبان روسی در برخی دانشگاهها بسته شده؛ کتابهای نویسندگان روسی 150 سال پیش اکنون ممنوع شده؛ تیمهای ورزشی، هنرمندان، اساتید دانشگاه و… روسی که تهاجم کشورشان به اوکراین را محکوم نمیکنند، یک به یک محروم میشوند (صرف نظر از اینکه اگر این کار را انجام دهند، دولت روسیه با آنها برخورد میکند و ممکن است زندانی شوند)؛ برخی اماکن عمومی مانند رستورانها و… اجازه ورود به مشتریان روسی را نمیدهند و حتی گاهی با الفاظ زشت به آنها توهین میکنند.
بنابراین شخصاً بهعنوان یک ایرانی که چهار دهه طعم تحریم را چشیده و البته منتقد سرسخت دولت روسیه بهعنوان یک دولت متجاوز است، از همکارانم در شبکه تراینت دعوت میکنم بیشتر در این زمینه فکر کرده و سپس تصمیم درستی بگیرید. با احترام
انتهای پیام
آفرین بر آقای هاشمی مقدم
نویسنده با مردم روسیه اصلا آشنایی ندارد، برعکس ملت ایران که با بسیاری از جهت گیری های دولت مخالفند، مردم روسیه به شدت حامی پوتین هستند.
تفکر نژادپرستی و خودبرتربینی در بین آنها دست کمی از نازی های المانی ندارد.
بنده ۵ سال بین این مردم زندگی کردم. اینها برای هیچکس در دنیا ارزش قائل نیستند.
تحریم مردمی که یک دیکتاتور را می پرستند کار کاملا درستی است.
شما جوش مردم روسیه را نزن. اول کاری که بکنند و به دروازه کشور ما برسند، قتل و غارت و جنایت است. از بازماندگان جنگ اول و کسانی که بلشویک ها را دیده اند بپرسید. چه جنایت ها که این ها نکردند.
آیا این روس های جدید فرقی با بلشویک ها دارند؟ هرگز. هرگز. ببینید در اوکراین که همزبان این ها هستند و با هم اشتراکات فرهنگی بسیاری دارند، چه می کنند. صرف اینکه این مردم نمی خواهند مثل ایران بدبخت یوغ روسیه را بپذیرند.
فقط زمان گذشته. ژن این خونخوارها همان است. دلتان برای مردم روسیه نسوزد. این سربازهای وحشی دست پرورده این ملت وحشی است..
نویسنده مطلب سایت انصاف در پی ماله کشیدن به تجاوز روسیه است تجاوز تجاوز است اما اگر منطق تراشی ندارد اگر امروز از روسیه متجاوز حمایت کنید شک نکنید خیلی زود طبق همین منطق یه کشور ابر قدرت دیگه به راحتی میتونه بیاد به کشور ضعیف تر حمله کنه و واسه خودش منطق بتراشد و قلدری کنه..امروز میگم دست از دوستی و حمایت از روسیه متجاوز بردارید
مقاله و نوشتاری زیبایی بود معمولا نوشته های آقای هاشمی مقدم را با آرامش می خوانم چون در نوشتن سعی می کند عمیق بنویسد . اما در این مورد زیبا با ایشان همنوا نیستم . چرا تاریخ را تحریف می کنم و جنگ روس و آذربایجان را به جنگ روس و ایران تغییر می دهیم . در جنگ روس با آذربایجان حکومت مرکزی چقدر نیرو و قشون فرستاد ؟ کدام قبایل و ایل و طایفه از دیگر نقاط ایران مدعای آقای هاشمی به کمک آذربایجان شتافت ؟ وقتی عهدنامه های ترکمنچای و گلستان نوشته می شد و توسط حاکمان وقت امضا می گردید در کدام شهر و استان و ولایات به اعتراض قیام کردند ؟ پس بیایید واقع بینانه به قضایا نگاه کنیم در جنگ روس و آذربایجان این ملت آذربایجان بودند که همه نوع تحقیر را متحمل شدند در آخر قربانی سیاستمداران پایتخت گردیدند . اما در جنگ ایران و عراق لشکر همیشه پیروز عاشورای آذربایجان با تمامی توان و قدرت از خوزستان زرخیز همچون مام خویش دفاع نمودند .
بین نوشته ی آقای رستگاری و متن ملتهب یک نویسنده ی پر التهاب قوم گرای پانترک، به غیر از برخی الفاظ پوششی محترمانه، تفاوت عمده ای مشاهده نمی شود، و این نوشته حتی به لحاظ تاریخی بی منطق و بی پایه است و صرفا احساسات یک فرد نژادپرست را بازگو می کند. تلاش شده که ایران را مدیون تنها یک قوم و آن هم قوم آذری نمایش دهد که حتی افراطی تر از تفکر جریان قوم گرای پان ترک است. در حالی که در عین احترام به آذری های عزیز و خدمات آنان به کشور ایران، تمامی اقوام ایرانی در حفاظت از ایران و حتی آذربایجان دخیل بوده و هستند.
اول آن که در جنگ های ایران و روس و نیز جنگ ایران و عراق، تمام ایران شهید داده است. در جنگ های ایران و روس، حتی از عراق هم به تعداد بسیار زیادی مجاهد برای نبرد رفته بود (برای نمونه، رجوع کنید به خاطرات آقا نجفی قوچانی) و آن درگیری، نه درگیری آذربایجان و روسیه، و نه حتی درگیری ایران و روسیه، که درگیری کل شیعیان و روسیه بود، که نوشته ی افراطی عبدالله رستگاری، آن را تحریف کرده است، که باعث تاسف است. اگر بنا بر قومیت گرایی باشد، دولت وقت ایران که با خیانت هایش باعث سقوط قفقاز شد، دولت قاجاریه و یک دولت ترک زبان بود، بنا بر این، با خوانش قوم گرایانه، ببینید چه قضاوت جدیدی از دل همین جنگ ایران و روسیه در مورد قوم عزیز و شیرین زبان ترک در می آید، که البته آن قضاوت هم مورد قبول نیست.
پان ترکیزم این را مخفی می کند که این سرزمین ایران بود که باعث گشت آذری زبانان شیعه، از چنگال ترکان متعصب و متجاو ترکان عثمانی به دور باشند. ترکان سنی مذهب عثمانی (که اکنون رجب طیب اردوغان، سمبل پان ترکیزم، داعیه دار احیای مسیر آنان است)، اگر مجال می یافتند با نوامیس شیعیان آذری همان می کردند که با ناموس شاه اسماعیل کبیر شیعه ی ترک زبان ایرانی کردند، یعنی زن او را برای حرم شاه عثمانی بردند، که در نهایت باعث دق مرگ شدن آن شاه غیور ایرانی ترک زبان شد. ترکان عثمانی اگر مجال می یافتند با شیعیان ترکی همان می کردند که با علویان آناتولی کردند. هم چنین، اگر ایران نبود، روسیه با آذری زبانان ایران همان می کرد که با اران (ایران شمالی-آذربایجان شمالی) کرد و اثر آن هنوز ادامه دارد.
در مورد پان ترکیزم، این مورد را یاد آوری کنم که در ابتدای جنگ، اقلیت ناچیزی از عرب زبانان ایرانی، متمایل به اندیشه ی پان عربیزم، به دلیل فریب قومیتی یا به هر دلیل دیگر، صدام را به علت عرب بودن، منجی و برادر خود می دانستند. اما با تسلط صدام بر بخش هایی از خوزستان، متاسفانه ارتش متجاوز و کثیف صدام به دست اندازی به نوامیس برخی از عرب زبانان ایران در سوسنگرد و نواحی دیگر انداخت. پان ترکهای ایرانی اگر به ایران علاقه ندارند ولی حداقل به ناموس خود علاقه دارند، از این اتفاق درس عبرت بگیرند و به امثال اردوغان و علی اف دل نبندند که خدای ناکرده تاریخ برای آن ها داستان گذشته ی خود را تکرار نکند، که انسان عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود.
قوم آذری قطعا از شجاع ترین اقوام نه ایران بلکه کل جهان است و من غیر آذری زبان به آن ها می نازم و می بالم و به خواست خدا اطمینان دارم که اگر روزی، خدای ناکرده، خطری ایران را تهدید کرد، همچون و حتی بیش از گذشته می توانم بر روی برادران و خواهران بی نهایت شجاع آذری خود حساب کنم. اما، کردها، تات ها، خراسانی ها، بندری ها و تمام اقوام دیگر هم همین حق را در ایران دارند. اگر جنوبی ها نبودند، انگلیس بر ناموس تمام ایرانیان مسلط شده بود. اگر بندری ها نبودند، بند گمبرون در زمان شاه عباس ترک صفوی از دست پرتغال آزاد نمی شد و امروز بندر عباس وجود خارجی نداشت. اگر کردها جنگ در غرب کشور را تحمل نکرده بودند، اکنون ایلام و کرمانشاه و کردستان از مام میهن جدا گشته و امنیت و حتی بود ونبود تبریز هم به خطر افتاده بود. بود. اگر دلیران شیعه ی عربی ایران در مقابل صدام عرب دژخیم نایستاده بودند، ایران اکنون منبع درآمدی نداشت که از آذربایجان تا فارس تا خوزستان تا خراسان را در حد توانش تامین کند. پس تمامی اقوام ایرانی بر گردن ایران حق داشته، دارند و خواهند داشت.
اما در نهایت این را هم بگویم که پس از باز تشکیل ایران در پس از صفویه، بیشتر ترک زبانان و ترکمانان حاکم ایران بوده اند. حکومت صفوی، حکومت افشار و حکومت قاجار، به تنهایی حدود چهارصد سال از پانصد سال ایران جدید را حاکم ایران بوده اند. اگر چیزی از ایران جدا شده، بیشتر در زمان حاکمیت همین سلسله ها بوده است. حتی در پس از جمهوری اسلامی، مثلا، در هنگام جنگ، از چهار نفر روسای قوای کشور (یعنی آقایان خامنه ای، میر حسین موسوی خامنه، موسوی اردبیلی و هاشمی رفسنجانی) سه نفر اصالتا آذری بوده اند. رهبر پس از امام خمینی نیز شخصی با اصالت آذری هستند. بخش قابل توجهی از تجارت و بازرگانی داخلی و خارجی ایران، امکانات آموزشی، پست های حکومتی، صدا و سیما، مجریان رسانه ی ملی، و حتی پخش موسیقی روزانه از رادیو و تلویزیون ملی، به ترانه ها و آهنگ های آذری اختصاص دارد که البته به نظر من اجحاف در حق سایر قومیت ها چون بندری و کرد و ارمنی و بلوچ و … هم هست. بنابر این، عملا به غیر از یک مورد و آن هم زبان ملی فارسی، در پانصد سال اخیر، بخش اعظم حکومت و امکانات ایران در اختیار عزیزان آذری و ترک زبان ایرانی بوده، و هست.
سلام ، از آقای ایرانی تشکر می کنم که هشدارهای لازم را ارائه نموده اند . مسئله بارزکردن خدمات یک قوم مدنظر نبود فقط به تحریف تاریخ اشاره داشتم . باز هم می گویم جنگ آذربایجان و روس درست است نه جنگ ایران و روس ، در دفاع مقدس درست کلمه همان دفاع ایران در برابر حمله های ناجوانمردانه و نابرابر عراق بود که همه ی ملت ایران دست به دست هم دادند و این کشور عزیز را حفظ نمودند. بنده در سال 62 که دانشجو بودم در تیپ نبی اکرم باختران با کردهای باختران همسنگر بودم . نمی توان تاریخ را به هربهانه ای تاویل خودخواسته نمود . خواهشا چندتن از اقوام ایرانی را نام ببرید که در جنگ آذربایجان و روس در این منطقه اردو زده اند و در دفاع آذربایجان برابر روس از جان گذشته اند . ولی درپای قراردادهای ننگین ترکمنچای و گلستان ببیندید چه کسانی امضا نموده اند . به هرحال چه من اصرار کنم و چه شما انکار ، تاریخ مسیرخود را خواهد رفت .
جناب آقای رستگاری بسیار عزیز، متن زیر را مستقیما از ویکی پدیا آورده ام، بسیاری (و نه تمام) افرادی که در متن زیر نامشان ذکر شده و در دفاع از آذربایجان در برابر روسیه در بر انگیختن مردم فعال بوده اند، آذری نیستند، و برخی حتی ایرانی هم نبوده اند، بلکه متولد عراق بوده اند و تنها به خاطر شیعه بودن مردم سرزمین آذربایجان، از بلاد عرب ( و نه حتی ایران) در جهاد علیه روس ها شرکت کرده اند. در ضمن، دولت آن زمان نیز دولت قاجار، و خود دارای اصالت ترکی بوده است (در پرانتز بگویم که دوستی بسیار صمیمی از خطه ی آذربایجان داشتم که می گفت از قدیمی های خود سینه به سینه شنیده است که هنگامی که گفته می شد اروس (همان روسیه) به ایران حمله کرده است، مردم از همه جای ایران حتی با نعلین مردم به جهاد آمده بودند) :
” آن برهه، علما از جمله شیخ جعفر کاشف الغطا نیز با نوشتن رسالههای جهادیه و ترغیب مردم به جنگ با نیروهای روسیه، حیاتی تازه به قوای ایران بخشیدند. در چنین موقعیتی سید مجاهد دیگر علما را از وقایع مطلع کرد و همه در صدور فتوا ی جهاد علیه روسیه متفق شدند. پس از آن وی با ارسال نامههایی به فتحعلی شاه از او خواست تا جلو ظلم و تعدی قوای روس را بگیرد؛ که اگر او این کار را نکند، خود برای آن قیام خواهد کرد.
پس از صدور فتوای جهاد سید مجاهد به همراه جمعی از علما و طلاب به ایران مهاجرت کرد و در تهران علما را به پایتخت دعوت نمود. به دنبال این دعوت علما در تهران گرد آمدند و در جنگ با روسیه متفق گردیدند.
پس از آمادگی و اعزام نیروها، سیدمجاهد و جمعی از علما از جمله محمد جعفر استرآبادی، ملا محمد تقی برغانی، میرزا عبدالوهاب قزوینی، ملا احمد نراقی، سید نصرالله استرآبادی، سید محمد قزوینی، سید عزیزالله مجتهد طالشی و آخوند ملا محمد مامقانی به تبریز مهاجرت کردند. سید محمد مجاهد و همراهان، برای برانگیزاندن مردم آذربایجان و وانمود کردن این که این حرکت و خیزش، با پشتیبانی تأیید، همراهی و همگامی علما شکل گرفته و مردم باید از جان و دل مایه بگذارند، به سوی آذربایجان حرکت میکند”(ویکی پدیا).
در مقطع جنگ های ایران و روسیه، یعنی دو قرن قبل، اصولا تفرقه ی سرزمینی و قومی بین شیعیان، در حد امروز به وجود نیامده بود، که یکی خود را لر، دیگری ترک، دیگری فارس، دیگری عراقی، بعدی لبنانی و … بداند، بلکه در آن زمان همچنان مفهوم “امت” همچنان جریان اصلی فهم شیعیان از جامعه بود و مردم همچنان خود را “مسلمان شیعه” می دانستند تا لر و کرد و عربی. تقسیم بندی قومیتی، عموما پس از جریان مشروطه و نیز به ویژه در زمان رضاخان و پس از آن کمی پررنگ شد، و در دوهه ی اخیر، به شکل بارزی در حال تهدید هویتی ایران است.
اگر در آن هنگامه، بر طبق فرمایش شما، آذری ها نقش اصلی را در جنگ داشتند، به طریق طبیعی، به دلیل نزدیک تر بودن جغرافیایی به محل منازعه بوده است، و نه بی اعتنایی ایران برای آذربایجان، همان طور که دیدید، حتی از نجف برای آزادسازی آذربایجان جمعیت به راه افتاده بوده است. همان طور که در درگیری های جنوب، در قرن بعد، تنگستانی های بوشهر بیشترین درگیری را با نیروهای انگلیس داشتند، و نه مثلا آذری ها یا خراسانی ها، و این در آن زمان، با توجه به سطح فناوری، عدم اختراع ادوات جدید نظامی برای حمل و نقل نیروها از یک نقطه به نقطه ی دیگر کاملا طبیعی بوده است. در هنگام جنگ ایران با عراق، از سوی دیگر، به دلیل ارتقتی سطح فناوری حمل نیرو، از تمام ایران در جنگ با عراق شرکت داشتند، و این طبیعی است.
در یک کلام، من آذربایجانی نیستم، اما پدر و مادرم به من آموخته اند و همچون خون در رگ هایم جریان دارد که بدون آذربایجان و مردم غیور، شیرین زبان، شجاع و هویت مند ترکی و آذری، ایران بدون سر و بدون معنا خواهد بود.
درود و سلام
اتفاقا درباره این ادعای شما که مشخصا تحریف و جعل تاریخ است (و امیدوارم شما پس از مطالعه یادداشت زیر، به نادرست بودن آن پی ببرید) سالها پیش در فرارو یادداشتی نوشتم که میتوانید در اینجا بخوانیدش:
https://fararu.com/fa/news/355020/روسیه%E2%80%8Cپرستی-تا-به-کجا
سلامباحملهروسدردویستسالپیش
بهایرانزبانترکیتضعیفشدقسمت
بزرگیازمناطقترکزبانازایرانجداشد
باهجومروسهابهتبریزسرانمشروطه
وروشنفکرانآذربایجانرابهدارکشیدند
ومشروطهعملابهدستخوانینافتاد
آذربایجانبهعلت.صدماتشدیدناشی
ازجنگهایبیستسالهوسرکوبجنبش
مشروطهتوسطروسهابهطورمحسوس
تضعیفشدودیگردرصحنهسیاسیو
فرهنگیایراننقشاولنداردونقشدومهم.نداردوفقطسیاهیلشگروخطشکن
قوممرکزیشده.البتهاینبهنفعایران
نیست.سیدمحمدحسینشهریار
میگویدچراآذربایجانعضوفلجباشد
سیدجلالآلاحمدمیگویدتهرانبه
آذربایجانبهعنوانمستعمرهنگاهمیکند
صحبت بایراق نژاد کذب محض و بر اساس نژاد پرستی پان ترکیزم است. پس از باز تشکیل ایران در پس از صفویه، بیشتر ترک زبانان و ترکمانان حاکم ایران بوده اند. حکومت صفوی، حکومت افشار و حکومت قاجار، به تنهایی حدود چهارصد سال از پانصد سال ایران جدید را حاکم ایران بوده اند. اگر چیزی از ایران جدا شده، بیشتر در زمان حاکمیت همین سلسله ها بوده است. حتی در پس از جمهوری اسلامی، مثلا، در هنگام جنگ، از چهار نفر روسای قوای کشور (یعنی آقایان خامنه ای، میر حسین موسوی خامنه، موسوی اردبیلی و هاشمی رفسنجانی) سه نفر اصالتا آذری بوده اند. رهبر پس از امام خمینی نیز شخصی با اصالت آذری هستند. بخش قابل توجهی از تجارت و بازرگانی داخلی و خارجی ایران، امکانات آموزشی، پست های حکومتی، صدا و سیما، مجریان رسانه ی ملی، و حتی پخش موسیقی روزانه از رادیو و تلویزیون ملی، به ترانه ها و آهنگ های آذری اختصاص دارد که البته به نظر من اجحاف در حق سایر قومیت ها چون بندری و کرد و ارمنی و بلوچ و … هم هست. بنابر این، عملا به غیر از یک مورد و آن هم زبان ملی فارسی، در پانصد سال اخیر، بخش اعظم حکومت و امکانات ایران در اختیار عزیزان آذری و ترک زبان ایرانی بوده، و هست.
سلاماوکراینچرانمیخوادزیرچتر
روسیهبرودوباوجوداینکهغربآنرا
باوجودچنددههازفروپاشیشوروی
میگذردعضوناتوو…نکردهوبهعنوان
لقمهخاردارپوتیناحمقراتحریک
کردندتاآنراببلعدوگلویشخونین
گرددتالهتدریجخفهشودوزمینه
تجزیهروسیهتسریعگرددچون
اکراینیهاعلیرغماینکهاسلاوهستند
دردورهتزاروشورویهموارهشهروند
درجهدووسهبودنداگرهمبهبرخیاز
افرادآنهاامکانپیشرفتدرچانلاداری
وسیاسیمیدادنددکوریومترسک
گونهبودصاحباناصلیقدرت
سیاسیوامنیتیوفرهنگیازقوم
مرکزیروسمنتخبمیشدندحرف
اولوآخرمالآنهابودایننخوتوغرور
ومنیتوتفاخرجاهلیعاقبتکاردست
روسیهدادوشورویازهمپاشیداکنون
همهماناستانگلیسهمرفتارشدر
اسکاتلندوایرلندوولزعلیرغماینکه
همزبانبودندهمانبودامابعدجنگ
جهانیاولتعدیلرفتارکردندوبه
آنهانوعیخودمختاریدادندوقضیه
جداییواستقلالفروکشکردخداوند
انسانراآزادآفریدهوانسانذاتاغیرخدا
زیربارتحمیلاتنخواهدرفت.مگسهای
غربیهمرویزخممینشینندخوباین
طبیعیستوالامقصراصلیخود
روسیهمیباشدکهخطپرگارشرا
خوبنکشید
روسیه متجاوز است اما … تمام سایت ها و خبرگزاری های داخلی جمهوری اسلامی ایران شدند عاشق سینه چاک یک کشور متجاوز…اگر قبول دارید متجاوز است دیگر اما و اگر و بند و تبصره ندارد .این اما ها فقط برای این است که این وسط یه چیزی گیر جمهوری اسلامی بیاد که بهتان قول میدم هیچ چیزی گیر جمهوری اسلامی نیاد. حمله کردن شاید بهانه ای باشد برای تهدید امنیت روسیه اما الحاق خاک یه کشور دیگه زورگویی ونقض آشکار تمام قوانین بین المللی است.اینجور باشه از فردای پیروزی روسیه هر کشوری بخودش اجازه خواهد داد جنگ راه بیاندازد سنگ رو سنگ بند نخواهد شد.انصاف داشته باشید خبرگزاری که اسمش گذاشتین انصاف حمایت از روسیه متجاوز انصاف نیست سیاسی کاری است
خجالت بکشید اسم خودتون گذاشتید خبرگزاری ایران.هم انصاف زیر پا گذاشتید هم عدالت رو.خبرگزاری های خودفروخته وطنی.یکی بیاد به کشورتان تجاوز کنه خوبه …ها اگر خوبه بگین حتما هم واسه کارخودش یک دلیلی میتراشد