دربارهی نامهی ۶ / ۱ و ۸ / ۱ امام به آیتالله منتظری
حجتالاسلام احمد حیدری در یادداشتی که در
اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نگاهی داشته به نامهی 6 و 8 فروردین امام به آیت الله منتظری که در ادامه میخوانید:
رابطه امام و آیت الله منتظری (رضوان الله علیهما) در سالهای 66 – 67 شکرآب شده بود. مخالفت شدید مرحوم آیت الله منتظری با اعدامهای اعضای منافقین در سال 67 هم، در نگاه امام دفاع ایشان از منافقین تلقی گردید لذا بسیاری از سخنان امام در سخنرانیهای نیمه دوم 67 تا قبل از این نامهها، بخصوص پیام ایشان به مهاجران جنگ تحمیلی(2/1/68) ناظر به سخنان و مواضع مرحوم آیت الله منتظری و در جواب ایشان بود.
بالاخره پیام 6 / 1 / 68 امام صادر شد که آن زمان به طور رسمی منتشر نشد. روز 8 / 1 هم پیام امام در جواب نامه 7 / 1 آیت الله منتظری و قبول استعفای ایشان از قائم مقامی منتشر گردید. بعد از وفات مرحوم امام هم با وجود بحثهای فراوان در این زمینه، تا مدتی نامه 6 / 1 رسماً منتشر نشد؛ از طرف دیگر بعضی [ظاهرا بیت آیت الله منتظری] سعی در تشکیک در اصالت این نامه و در مقابل بعضی دیگر [دفتر امام و …] سعی در اثبات اصالت آن دارند و به نظر میرسد این تلاش از دو طرف، چندان فایدهای برای نظام و آن دو بزرگ سفر کرده ندارد زیرا بدون شک در 6 / 1 امام نامهای به آیت الله منتظری نوشته و ایشان در جواب آن، استعفای خود را تقدیم کرده و به امام نوشته: «مرقومه شريفه مورخ 6 / 1 / 68 واصل شد. ضمن تشكر از ارشادات و راهنمايیهاى حضرت عالى به عرض مىرساند … از حضرتعالی تقاضا میکنم به مجلس خبرگان دستور دهید مصلحت آینده اسلام و انقلاب و کشور را قاطعانه در نظر بگیرند و به من اجازه فرمایید همچون گذشته، یک طلبه کوچک و حقیر در حوزه علمیه به تدریس و فعالیتهای علمی و خدمت به اسلام و انقلاب، زیر سایه رهبری حکیمانه حضرتعالی، اشتغال داشته باشم و اگر اشتباهات و ضعفهایی که لازمهی طبیعت انسان است، رخ داده باشد، انشاءالله با رهبریهای حضرتعالی مرتفع گردد.» (صحیفه امام خمینی، ج21، ص333-334)
در ارتباط با دو نامه فوق چند نکته قابل توجه باورمندان به امام و انقلاب است:
- لحن نامه 6 / 1 امام بسیار تند است ولی نامه 7 / 1 آقای منتظری به ایشان با وجود ملاحظه نامه 6 / 1 امام، بسیار مؤدبانه و همانند نامه شاگرد به استاد و اعلام اطاعت و تبعبت از ایشان است که این خود نشانهی سلامت نفس ایشان و شایسته تقدیر است.
- هنگام نگارش نامه 6 / 1، امام از آیت الله منتظری بسیار دلخون بوده لذا به شدت به ایشان تندی میکند ولی هنگام نگارش نامه 8 / 1 این دلخونی بسیار التیام یافته و لذا نامه دوم، نامه استاد به شاگردی است که استاد صلاح دیده شاگرد در منصب مهم رهبری نباشد ولی او را مفید به حال اسلام میداند و دوام همراهی او با نظام را میطلبد. به فرازهایی از نامه 8/1 توجه کنید: «جناب حجت الاسلام و المسلمين آقاى منتظرى(دامت افاضاته) با سلام و آرزوى موفقيت براى شما [حال آن که نامه 6 / 1 بدون سلام و این گونه شروع میشود: «جناب آقاى منتظرى با دلى پر خون و قلبى شكسته…»] … از اينكه عدم آمادگى خود را براى پست قائم مقامى رهبرى اعلام كردهايد پس از قبول، صميمانه از شما تشكر مىنمايم … من به شما شديداً علاقهمندم … من صلاح شما و انقلاب را در اين مىبينم كه شما فقيهى باشيد كه نظام و مردم از نظرات شما استفاده كنند … جنابعالى انشاءالله با درس و بحث خود حوزه و نظام را گرمى مىبخشيد».
- در نامه 6 / 1، امام چند توصیه تند به آقای منتظری دارد ولی در نامه 8 / 1 فقط یکی از آنها یعنی تصفیه بیت از افراد ناصالح و منع آمد و رفت منافقین به بیت توصیه شده است و از بقیه توصیهها خبری نیست!
به نظر میرسد نامه 6 / 1 در شرایطی خاص و ناشناخته، نوشته شده و امام در هنگام نوشتن آن به شدت رنجیده خاطر بوده و تندی کرده ولی دو روز بعد، به دلایلی که نمیدانیم، خاطر امام تا حدود زیادی نسبت به آقای منتظری التیام یافته لذا نه از آن تعابیر تند خبری است و نه از آن توصیههای شدید و غلیظ؛ بلکه لحن امام مهربانانه و استاد و شاگردی شده و توصیه هم، توصیه شاگرد به استاد با توجه به شناخت او از روحیه و توانایی شاگرد است، لذا به نظر میرسد اصرار بر روی نامه 6 / 1 و اثبات اصالت یا مخدوش بودن آن، در غیر راستای مورد نظر امام و آیت الله منتظری است. «در هر حال نامه 6 / 1 با نامه 8 / 1 منسوخ شده و وانهادن نامه ناسخ و چسبیدن به نامه منسوخ، نه صحیح است و نه مصلحتی را در بر دارد». امید که در لغزشگاهها به عصمت خدایی نلغزیم.
انتهای پیام
چنین نیست که داستان ناسخ و منسوخ باشد، بلکه داستان خون و خون ریزیست. امام خمینی در دیدار آقایان هاشمی، مشکینی و خامنه ای با ایشان، و با مشاهده ی اصرار این افراد به عدم شکستن شخصیت آقای منتظری، تصمیم گرفت که نامه را علنی نکند. ایشان در دیدار با این آقایان گفتند که فقط از این می ترسیده اند که با عمومی شدن نامه ی شش فروردین، “مردم قای منتظری را به قتل برسانند”. آقای منتظری حتی فراتر از نامه ی قطعی شش فروردین، توسط آقای خمینی با القاب بی نظیر “فاسق، فاجر و فاسد ” نواخته شده بود. امام در دو سال آخر عمر خود و پس از قضیه ی سید مهدی هاشمی و باند وی، به این نتیجه رسیده بود که آیت الله منتظری عالمی است که از عدالت ساقط است و با هر لحنی می بایست از رهبری عالی جمهوری نوبنیاد اسلامی کنار زده شود، در غیر این صورت جمهوری نوبنیاد را به “لیبرال ها و از کانال آن ها به منافقین” خواهد سپرد. امام در دفع منتظری تردیدی نکرد، همان طور که در فتوای بین المللی قتل سلمان رشدی نیز در همان سال به طور شگفت آوری صریح و بی تردید عمل کرد.
نویسنده ی این مقاله، آشیخ احمد حیدری، روحانی اخراجی از سپاه، به طور غیر مستقیم و ملایمی در اصالت این نامه ان قلت ایجاد کرده است. و نیز ایشان اصولا گویا از تاریخ بی خبر است یا تلاش برای فریب مخاطب دارد. ایشان را به کنار گذاشتن لباس و عمامه ی روحانیت توصیه می کنم. چون این لباس برای هدایت افکار عمومیست و نه فریب آن ها. این شیخ، در یک مقاله ی دیگر در همین سایت انصاف به نام “شایستگان رهبری” عمدا جملات امام را تقطیع و تحریف نموده بود تا برای آقای خامنه ای از قول امام رقیب تراشی کند.
آقای حیدری خودت مطلب می نویسی اونهم مطالبی که اوج بی سوادی و بی … بعدش آخر مطلبت این جمله رو میاری ««در هر حال نامه ۶ / ۱ با نامه ۸ / ۱ منسوخ شده و وانهادن نامه ناسخ و چسبیدن به نامه منسوخ، نه صحیح است و نه مصلحتی را در بر دارد». آخه یکی نیست بگه … اگه سخن گفتن در این مورد نه صحیح است و نه مصلحتی در بر دارد پس چرا گفتی !!!! … تر از شما هم انصاف نیوز که تو شدی مطلب نویسش.