قول و فعل بیتناقض بایدت
رضا صادقیان، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی با عنوان «قول و فعل بیتناقض بایدت» دربارهی ماجرای سفر خانوادهی رئیس مجلس یازدهم به ترکیه و واکنشها به آن نوشت:
انتشار خبر خرید وسایل نوزاد از کشور ترکیه با همراهی داماد، دختر و همسر رییس مجلس شورای اسلامی توسط فعالان عدالتخواه موجی از انتقادات را در شبکههای اجتماعی ایجاد کرده است. چرا چنین شد؟ آیا با رفتارهایی پر از تناقض روبرو هستیم و یا حکایت دیگری در میان است؟
اول: اهل سیاست و آنان که صاحب رسانه هستند و گاه و بیگاه در رسانههای مختلف حاضر میشوند و درباره موضوعات مختلف اظهار نظر و گفتههای آنان توسط ابزارهای اطلاعرسانی مکتوب و حفظ میشود، نمیتوانند اطلاعات، اظهارات و مواضع خودشان را در گذشته و امروز حذف کنند. حرفهایشان باقی میماند، حتی اگر تاریخ مصرف داشته باشد و از یادها برود،. سیاستمداران بخش گستردهایی از زندگی و زیست روزمره خودشان را از روی ناچاری و دقیقا در عرصه عمومی با مخالفان و موافقان خود به اشتراک میگذارند. چون شناخته میشوند و به سادگی رفت و آمد آنها و حرفهایشان توسط هزاران نفر دنبال میشود، عکسهایشان در نشستها و جلسات دست به دست میشود، خلق و خوی آنان توسط راننده و کارکنان به بیرون از سازمان منتقل میگردد و… بنابراین بسیار طبیعی است که در قبال رفتارهای آنان که با گفتارشان همخوانی ندارد موضعگیری شود.
دوم: در دومین مناظره کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری سال 1396 آقای قالیباف در نقد واردات کالا گفته بود: «دلالچیها، مشکلات گرانی را درست میکنند، امروز چرا واردات کالا بیشترین مشکلات را ایجاد کرده؟ مشکلات مربوط به واردات، وارداتچیهای بیربط، ما دست وارداتچیهای تجهیزات تکنولوژی و تجهیزات را میبوسیم، اما در این شرایط دختر وزیر آموزش و پرورش لباس بچه از کشور ایتالیا وارد میکند. شما فکر کردهاید مردم با این وضعیت، اقتصاد کشور درست میشود؟ هرگز!» قالیباف در همان مناظره مدعی شد وضعیت آموزش و پرورش به دلیل همین رفتارها و واردات کالا به اینجا رسیده است! با جستجوی ساده در اینترنت متن کامل مناظرات در دسترس است، فیلم و تصاویر هم هست. البته و پس از دو روز مشخص شد اطلاعات مندرج در خبرگزاری که اتهام واردات کالای قاچاق را مطرح کرده بود نادرست و اتهام واردات کالای قاچاق رفع و متهم تبرئه شد. اما همین موضعگیری در سال 1396 کفایت میکند تا امروز رفتار خانواده ایشان با تکیه بر همان سخنان مورد نفی قرار بگیرد. البته کار خانواده ایشان در زمان حال واردات لباس نبوده است، بلکه یک عمل نسبتا پرهزینه را مرتکب شدند. از چنین منظری میتوان گفت که شعار اصلی قالیباف در زمان انتخابات مخالفت با 4 درصدیها و دفاع از 96 درصدیها بود. در واقع از نگاه ایشان یک اقلیت 4 درصدی در حال بلیعدن تمام منابع خرد و کلان کشور هست و به ثروت و درآمدهای کلان دسترسی دارد و همین باعث شده بود ایشان خود را یکی از 96 درصدیها بخواند. وقتی در زمان انتخابات ریاست جمهوری میزان موجودی حساب و کارت بانکی خود را چیزی در حدود 3 میلیون تومان اعلام کرد، بیتردید در حلقه اکثریت قاطع 96 درصدی قرار میگیرد، همانها که حقشان طی سالهای طولانی پایمال شده بود و قالیباف به دنبال آن بود مقابل ظلم ساختاری مقاومت کند. اما خرید قابل توجه از ترکیه با دلار 28 هزار تومانی در توان همان اکثریت 96 درصدی نیست و این همه دقیقا پس از پنج سال اتفاق افتاده است!
سوم: در میانه این بمب خبری، بیانیه پسر رییس مجلس نادرست است. او تلاش میکند بروز این رفتار نادرست و اشتباه را به خواهر و داماد ربط دهد و در همین بیانیه از مخالفت پدر سخن بگوید، در صورتی که همراهی مادر چنین ادعایی را رد میکند. مهمتر آنکه مخاطب میپرسد؛ چه اتفاقی افتاده است که حتی یک مدیر ارشد با سابقهای بس طولانی در مدیریت شهری و کشوری توان توجیه فرزند و داماد را برای نخریدن و استفاده نکردن از کالای خارجی را ندارد؟ اساسا دامنه تاثیرگذاری شخصیتهای پرنفوذ و اهل قدرت کجاست؟ آیا نهاد خانواده را شامل نمیشود؟
چهارم: استفاده مکرر برخی کلیدواژهها از سوی مسئولان گوشهای مخاطبان را برای همیشه شنوا و حساس میکند. مطالب منتشر شده آقای قالیباف در سالهای گذشته نشان از تکرار برخی واژهها و عبارتها از سوی ایشان میدهد. تولید ملی، کمک به تولید کنندگان داخلی، مبارزه با تجملگرایی، داشتن رفتار جهادی، توانمندسازی تولیدات داخلی، رفع موانع کسب و کارهای تولیدی، کاهش واردات، ایستادن روی پای خودمان در تولید محصولات و… بیشک خواننده پس از خواندن و شنیدن چنین گفتههایی چشم انتظار خرید کالای ایرانی، محصولات با کیفیت تولید داخل و حمایت از کالای با کیفیت ایرانی است، اما این عمل اتفاق نمیافتد. مقایسه کنید همین رفتار را با زیلوهایی تولید شهر میبد، پارچه و ماسک ایرانی که مقام رهبری استفاده میکنند.
پنجم: نوشتن خطای فرزندان به پای پدران نادرست است. مثلا مواضع فرزندان مرحوم هاشمی با پدر متفاوت بود، اما بسیاری آن گفتهها را در کارنامه هاشمی درج کردند و ذرهای از موضع خود پایین نمیآمدند. اما مسئلهای مهمتر شکلگیری، بهوجود آمدن و بروز برخی رفتارها از سوی فرزندان مسئولان است که نه با مسئولیت و نه گفتارها و رفتارهای شخص مسئول سیاسی همخوانی ندارد. برآمده و بازنمایی از یک تناقض کلان است. پدر چیزی را میگوید که فرزندان ذرهای به آن باور ندارند؛ مواضع و زندگی شخصی بسیاری از فرزندان مدیران ارشد چنین شده است. برخلاف سالها و دو دهه نخست ابتدای انقلاب که دیدن چنین پدیدهای بسیار عجیب و غیرقابل باور بود، حال با پدیدهای نسبتا پیچیدهایی روبرو هستیم. پدیدهای که پدران راه خود را میروند، باورها و حرفهای خودشان را تکرار میکند اما فرزندان راهی دیگر را انتخاب کردهاند.
انتهای پیام