راه حل عاجل
ابوالفضل نجیب، روزنامهنگار در یادداشتی با عنوان «راه حل عاجل» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، دربارهی وضعیت نامناسب اقتصادی و راهحل مواجهه با آن نوشت:
از هر زاویهای که به وعدههای معیشتی ابراهیم رئیسی در دوران رقابتهای انتخاباتی نگاه شود، واقعیت میدانی گواه این ادعا است که نه تنها کمترین آنها محقق نخواهد شد، که به استناد کارنامهی دولت میتوان ادعا کرد از این وضعیت و ادامه آن آبی برای حداقل معیشت مردم نیز گرم نخواهد شد. طرفه آن که با افزایش سرسام آور قیمت تولیدات غلاتی اعم از انواع نان و ماکارونی و سایر کالاهای اساسی چنان که مسئولان دولت هم به آن اذعان دارند و هم شاهد هستیم، میباید وضعیتی به مراتب بدتر از این را انتظار داشت. آنچنان که وفادارترین و سختگیرترین حامیان دولت رئیسی آن را به سونامی تعبیر و اما همچنان مردم را به مقاومت در برابر وضع موجود دعوت میپکنند.
این وضعیت بی گمان از گفتار درمانی دولت رئیسی و همان اندازه انتقادات وارده از درون جبهه ایشان و هم رسانهها و اعتراضات میدانی و ایضن داد و فغان مردم گذشته است و به نقطهای رسیده که هیچ راه درمان و حداقل برای توقف این مسیر نباید و نمیتوان متصور و انتظار داشت. صدالبته در این گیرودار دولتمردان به این نتیجه رسیده که اتفاقا باز گذاشتن در انتقاد از وضع موجود نه تنها از سوی منتقدان که ایضن از درون جبهه دولتیها و حتی در کف خیابان از آنجا که میتواند نقش سوپاپ را بازی کند، بدک نخواهد بود. صدالبته این ادعا مسبوق به تجاربی است که آقای جنتی به ملس بودن فحشخوری و پوست کلفتی مسئولان تعبیر و بالمآل به سایر دولتمردان و مسئولان و به ضرورت کسب تقوی سیاسی توصیه نمودهاند.
در این میان شاید آنچه برای برون رفت حداقلی از وضع موجود به ذهنیت جامعه متبادر میشود، ارائه راه حل و پیشنهاد به دولتمردان باشد. راه حل کم و بیش تجربه شدهای در دهه شصت و زمان جنگ و احیای سیستم کوپنی و حتی روی آوردن به سیستم توزیع جیرهوبندی کالاهای اساسی، شبیه آنچه در جنگ جهانی دوم شاهد بودیم.
واقعیت امر نشان میدهد حتی دهک هایی که تا چند سال پیش کم و بیش دستشان به دهان میرسید، امروز به فلاکتی در سطح طبقات فرودست جامعه تنزل یافتهاند. به زبان سادهتر در چنین وضعیتی تنها همان چهار درصد مورد اشاره و تاکید آقای قالیباف میتوانند به معنی مورد نظر ایشان زندگی و از چنین وضعیتی بهرهمند باشند. از این رو به نظر میرسد تنها راه حل حداقل پذیرفتن مسئولیت درست و عادلانه جیرهبندی مواد غذایی به اکثریت شصت هفتاد درصدی جامعه و به نسبت توان و بضاعت بالفعل دولت باشد. این رویکرد هر چند تبعات سیاسی برای دولت و نظام در بر داشته باشد، اما حداقل برای تودههای گرسنه و درماندهای که کارد به استخوانشان رسیده، این اطمینان خاطر را خواهد داد که دغدغهای بابت معیشت بخور و نمیر خود نداشته باشند. شاید این وضعیت ناخودآگاه وضعیتی شبیه کره شمالی را تداعی کند. اما اگر قرار بر ادامه این وضعیت باشد، در خوشبینانهترین حالت دولت چارهای جز چنین رویکردی نخواهد داشت. در نظر داشته باشیم در وضعیتی که دولت به دلایل عدیده و خودخواسته به راه حل صدور کارت نان میرسد، و با توجه به افزایش تقریبن سیصد درصدی قیمت بسیاری اقلام مواد غذایی، راه حل جیرهبندی خواه ناخواه هم اجتناب ناپذیر و هم میتواند به عنوان یک رویکرد عاجل در دستور کار دولت قرار بگیرد. این رویکرد میتواند به این معنی باشد که مردم مطالبات و انتظارات خود از دولت آقای رئیسی را بنا به آنچه دولتمردان و حامیان آنها به جامعه القا میکنند، به اقل ممکن تنزل داده و دولت میتواند با فراغت بال بیشتری به اموری مهمتر از وعدههای داده شده به مردم، از جمله تحقق رشد هشت درصدی و مقاومت اقتصادی در برابر تحریمهای ظالمانه، و کسب غرور و شان و حیثیت جمهوری اسلامی اهتمام نشان دهند. این روند از همان دوران رقابتهای انتخاباتی و اظهارات یکی به نعل و یکی به میخ آقای رئیسی در خصوص چرخیدن همزمان چرخ سانتیفیوژها و معیشت مردم قابل پیشبینی بود. آنچه نگارنده به عنوان راه حل اشاره دارد، مسبوق به کارنامه قریب یک ساله دولت رئیسی و ایضن چشم اندازی است که میتوان از ادامه وضع موجود متصور شد.
انتهای پیام
نجیب جان دردت به سرم، صحبت شما وقتی به در بسته نخواهد خورد که «وضعیت موجود» نهایت امیال و ارزوهای اقای رئیسی و انان که وی را برکشیدند نباشد! اگر روزهای فعلی را نه در خلا که در امتداد سیاستهای چهار دهه ای حکومت مورد ارزیابی قرار بدهیم و در کنارش نگاهی به امکانات بالفعل و بالقوه ای که حکومتیان در اختیار داشته اند بکنیم، فقری که اکثریت را شامل شده نه پدیده ای حاصل از سیاستهای غلط اقتصادی و یا حتی تحریمهای طولانی اقتصادی خواهیم یافت و بیشتر به نظر میرسد سرگرم نگاه داشتن مردم به نیازهای اولیه، سیاستی انتخابیو اقتباسیست که در جوامع و برهه های زمانی مختلف جوابش را پس داده است.
ببینید اصولگرایان بنیادگرا هستند!
هنوز ایران یک جریان محافظه کار نداره که بتونه بین مرجعیت شیعه و روشنفکران یکپارچگی ایجاد کنه!
باید بپذیریم که اگر شیعه دوازده امامی هستیم باید به دنبال جایگاه و چارچوب اندیشیدن در فقه بگردیم. آن وقت می توانیم که نوآوری بومی که با شریعت هم سازگار است ایجاد کنیم.
این یعنی ایدئولوژی مبتنی بر دوران شکوه صفویه! که فعلا برای موقت به دنبال جهان چند قطبی است تا روزی که قطب اسلام همه ی دنیارا بگیرد!
نمی خواهم مثل تقی زاده ها به غرب نگاه کنم و تقلید کنم!
فقط می خواهم بگویم ای کاش یک نخست وزیر مثل چرچیل در بین مسئولین داشتیم.
او عضو حزب محافظه کار بریتانیا و مورد اجماع چپ و راست و ملکه بود و با رو راستی با مردم خودش صحبت می کرد و علیه دشمنان کشورش ایستادگی میکرد!