کاریکاتوری از احمد عربانی پیرامون ارز تک نرخی
عباس عبدی، روزنامهنگار و فعال سیاسی، در پاسخ به پرسش «شرق» مبنی بر اینکه اعمال محدودیت یا نداشتن پیوست رسانهای هنگام اعمال سیاستهای کلانی چون اصلاح ساختار یارانهای چه عواقبی دارد، گفت: به نظر میرسد اعمال چنین سیاست رسانهای، ناشی از فقدان اعتمادبهنفس در میان سیاستگذاران است؛ چون سیاستگذاری که اعتمادبهنفس دارد، میداند که میخواهد چه کند و کارش توجیهپذیر و قابل دفاع است، از این رو طرح آن را به عرصه عمومی میآورد، به اقتراح و به نظرخواهی مردم و نخبگان گذاشته و اجازه میدهد درباره آن صحبت و گفتوگو شود. در ادامه هم اگر نکاتی از میان این گفتوگوهای عمومی به دست آمد، سیاستش را اصلاح میکند. اگر هم نه که سیاستش را انجام میدهد و جلو میرود. ولی هنگامی که چنین شوکهایی را به صورت ناگهانی به جامعه یا اقتصاد وارد میکنند، حتی اگر این برنامهها در ذات خود خوب هم باشند به طور قطع و یقین بازتاب منفی در افکار عمومی به جا خواهد گذاشت و با آنها مخالفت میشود. حتی ممکن است موجب زمینخوردن آن طرح خوب هم بشود، چه رسد به طرحهایی که کلا ایراد و ابهام داشته باشند. در چنین شرایطی وجود یک پیوست رسانهای به جای اعمال محدودیت برای رسانهها از ملزومات اجرای هر سیاستی است. اما برای پاسخ به این پرسش که به جای پیشگرفتن این سیاست مخرب رسانهای چه کار دیگری باید کرد؟ پاسخ بستگی به این دارد که آن مجموعه سیاستگذار چه اندازه به راه و روش خود اعتقاد دارند و چقدر اعتمادبهنفس دارند که آن را در عرصه عمومی منتشر کنند.در جریان اعتراضات چند روز اخیر که در پی اصلاح نظام یارانهای و حذف ارز ترجیحی و البته گرانیهای رسمی و غیررسمی شکل گرفت، شاهد تکرار رفتار مشابه آبان سال ۱۳۹۸ هستیم. زمانی که دولت تصمیم گرفت قیمت بنزین را افزایش دهد و به قیمت واقعی نزدیک کند. در هر دو بار بدون آمادهسازی افکار عمومی و پیوست رسانهای، دست به انجام این کار زدند که بهطور طبیعی تبعات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و حتی امنیتی دارد. قطعا بهتر است به جای اینکه اجازه دهیم گذشته تکرار شود، برای اقناع افکار عمومی از طریق رسانهها اقدام کنیم و نیز رسانهها را در پوشش اخبار ماجرا و واکنشها محدود نکنیم