خرید تور تابستان

هاشمی طبا: نگران نباشید هیچ اتفاقی نخواهد افتاد!

مصطفی هاشمی طبی در سرمقاله روزنامه شرق نوشت: در پی ریزش ساختمان متروپل در آبادان همگان به تکاپو افتاده‌اند. شکی نیست که این فاجعه که موجب جان‌دادن گروهی از هم‌وطنان و واردشدن خسارات مالی، جانی و اجتماعی شده است، نباید بدون پیگیری و تعقیب جزائی مقصران مسکوت بماند و باید هر که در بروز این حادثه قدمی یا قلمی زده است، به اشد مجازات محکوم شود. طبق تجربه گذشته، پس از مدتی با تشکیل پرونده برای مقصران و به‌تدریج و با ارتباطات و استدلالات مختلف، گذشت زمان شامل مقصران این فاجعه شده و همه چیز به روال قبلی بازمی‌گردد. حتی دستور رئیس‌جمهور برای شناسایی ساختمان‌های پرخطر و رفع خطر از آنها به فراموشی سپرده خواهد شد. البته حادثه یادشده و نظرات مقامات اجرائی و قضائی کشور کم‌وبیش موجب نگرانی برخی سازندگان و دارندگان این ساختمان‌ها شده و هراس‌مند از عواقب کار شده‌اند. البته این شامل بی‌تجربه‌هاست وگرنه باتجربه‌ها یا گرگ‌های باران‌دیده همچنان با خیال آسوده سر به بالین می‌گذارند زیرا می‌دانند دستورات مثل جرقه‌های آتش به‌زودی مستهلک می‌شود. نه اینکه خدایی ناکرده مقامات اجرائی و قضائی نخواهند دستورات‌شان اجرا شود، اما مسئله آن‌قدر بزرگ و غیرقابل دسترس شده که نزدیک‌شدن به آن غیرممکن شده است؛ درست مانند مسئله معیشت مردم که به روال معمول ساده‌دلانه می‌خواهیم آن را ترفیع دهیم و روز به روز تحلیل می‌رود. موضوع ساخت‌وساز شهری (و البته روستایی) مصداق سخن نغز سعدی است که می‌گوید:

درختی که اکنون گرفته است پای‌/ ‌به نیروی شخصی برآید ز جای

وگر همچنان روزگاری هلی‌/ به گردونش از بیخ برنگسلی

وظیفه‌ناشناسی، بی‌قاعدگی، اصالت پول، عدم ضابطه‌گذاری و البته ترجیح رابطه به ضابطه و نبود اراده برای برخورد با مسائل، کار را به طریقی پیش برده که مقابله با آن ممکن نیست. تنها به چند مثال بسنده می‌کنیم که عمق فاجعه در پیش، روشن شود.

1- شاید یکی از خطرناک‌ترین سازه‌ها بازار تهران باشد. بازاری که برای مراودات صدها سال قبل طراحی شده بود‌ و کالاهای محدود با حجم کم و مراجعین قلیل در آن وجود داشت‌، به بازاری با کالای پرحجم، پرتنوع و پرازدحام که آدم‌ها و کالاها و گاری‌های دستی دائما در آن در حال برخورد هستند و سیستم‌های تأسیساتی آن نامطمئن بوده و در داخل این بازار پاساژهای چندطبقه ساخته‌اند، تبدیل شده است. با بازار چه خواهند کرد؟

2- با ساختمان‌های 10 و 20 طبقه روی گسل زلزله چه در شمال تهران و چه در جنوب تهران که با مجوز شهرداری و در کوچه‌باغ‌های الهیه، اختیاریه، ولنجک، نیاوران و… ساخته شده و با کمترین میزان زلزله راه‌هایشان مسدود می‌شود و اصلا امکان کمک‌رسانی وجود نخواهد داشت، چه خواهید کرد؟ آیا این ساختمان‌ها پرخطر نیستند؟

3- با مخترعان فروش تراکم سیار و هولوگرام و اضافه‌طبقات روی شالوده‌های محاسبه‌شده برای طبقات محدود چه خواهید کرد؟

4- با اختیارات قانونی دهیاری‌ها که فاجعه‌هایی مثل ساخت‌وسازهای جواهرده رامسر را رقم زده‌اند، چه خواهید کرد؟

5- با نشست زمین به خاطر مصرف بی‌رویه آب زیرزمینی (که همچنان ادامه دارد) چه خواهید کرد؟ شهرک نیروهوایی اصفهان به خاطر نشست زمین خالی از سکنه شده و در خیابان‌های اصفهان و البته در 250 دشت ایران نشست زمین دیده می‌شود. اگر متروپل یک ساختمان جدید و متعلق به افراد نوکیسه بوده، ساختمان‌های تاریخی نصف جهان معرف تمدن ایران است و اگر نشست کند، نماینده مرگ تمدن ایران است و نه‌فقط مسبب مرگ گروهی از هم‌وطنان.

حادثه متروپل آبادان یک مورد است که علی‌الاصول سروصدای زیادی به پا کرده، اما مرگ خاموش زیستگاه ایران در جریان است و همه هم بدان آگاه هستند. نمی‌دانم سرزمین ثروتمندان را فدای کجا و چه کسی می‌کنیم؟ تصمیم‌های سخت تبدیل ارز کالای اساسی نیست. تصمیم‌های سخت به وجود و پایداری سرزمین ایران بازمی‌گردد، سرزمین ثروتمند تکیده. اگر سرزمین تکیده شود، جایی برای زیست و تمدن مردمان آن باقی نمی‌ماند. اگر نگاه ملی نداریم و ملی‌گرایی را محکوم می‌کنیم علی‌القاعده باید دین‌گرا باشیم و به خاطر آنکه ایران تنها کشور شیعه در جهان است، باید آن را حفظ کنیم. تقویت نیروهای نظامی برای حفظ مرزها یقینا امری مستحسن و واجب است اما ایران باید از داخل تکیده نشود. یک بطری خالی به‌سرعت فشرده می‌شود، اما یک بطری پر، فشارها را خنثی می‌کند.

 300 سال پیش نادرقلی متجاوزان به شرق و غرب و شمال و جنوب ایران را سرکوب و بیرون کرد و احیاگر کشور ایران شیعی شد. امروز تکیده‌شدن سرزمین این کشور شیعی در حال اجراست. تصمیمات سخت یعنی احیای سرزمین این کشور شیعی. رئیس‌جمهور باید تصمیمات سخت را برای احیای سرزمین ایران اتخاذ کند و بر آن پای فشارد. تصمیمات امور جاری که بی‌تفاوت به احیای سرزمین ایران باشد، فقط نوعی سرگرمی و دفع‌الوقت است. سرزمین ثروتمندمان را بیش از پیش تکیده نکنیم.

انتهای پیان

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. سلام‌سیصد‌سال‌پیش‌تا‌خاتمه‌قاجاریه
    مردم‌مناطق‌برای‌شهر‌روستا‌و…تصمیم
    میگرفتند‌واجرا‌می‌کردند.مردم‌اقلیم
    آذربایجان‌برای‌سرزمین‌خود‌تصمیم
    میگرفتند‌.سهم‌دولت‌مرکزی‌ومالیات
    را‌پرداخت‌میکردندمثلا‌آذربایجان‌در‌
    تولیدگندم‌خودکفا‌بود‌وحتی‌صادر‌میکرد
    امروز‌هم‌میتواند‌ده‌برابر‌میزان‌فعلی
    تولید‌گندم‌داشته‌باشد‌.بشرطی‌که
    دولتهای‌محروسه‌ونظام‌فدراتیو‌
    فرهنگی‌واقتصادی‌احیا‌شود.‌امروز
    روستاهای‌آذربایجان‌گاها‌مصرف‌کننده
    و‌وارد‌کننده‌شدند‌‌شهر‌تبریز‌را‌‌تعمدا
    روی‌گسل‌وادار‌کردند‌آپارتمان‌سازی
    کند‌.محیط‌زیست‌پر‌از‌ضایعات‌نوشابه
    وپلاستیک‌است‌.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا